سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    زندگینامه بھائی نند لال متخلص به گویا
    ارسال شده توسط

    ابوالفضل احمدی

    در تاریخ : چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۰۴:۱۶
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۵۱ | نظرات : ۶

    Goya) Bhai Nand Lal)
    بِھائی نَند لال | پنجابی: ਭਾਈ ਨੰਦ ਲਾਲ
    شاعر پارسی گوی هندوستان در قرن 11 هجری شمسی
    (توجه: این زندگی نامه مختصر ارتباطی با آیین بهائی(بهائیت) ندارد ، زیرا از تولد بھائی نند لال تا شروع گسترش بهائی گری ، حدود یک قرن و نیم تا دو قرن فاصله وجود دارد)
    -----------------------------------------------------
    بھائی نند لال با تخلص گویا(ਗੋਯਾ) شناخته می شود
    او یکی از پنجاه و دو شاعر بزرگ پیشگاه گوروی وقت بود . بھائی صاحب نند لال در اوایل قرن یازده در شهر غزنین(افغانستان کنونی) در امپراتوری پارسی‌مآب گورکانیان هند چشم به جهان گشود وی در مولتان(پاکستان کنونی) زندگی می کرد و بعدا وارد دربار دهمین گورو سیک ، یعنی گورو گوبیند سینگ شد.
    او از طبقه ای اجتماعی بود که در زمان مغولان، به دلیل مهارت در یادگیری و استفاده از زبان فارسی، که در آن زمان زبان تجارت رسمی بود، متمایز بود.
    پدرش، منشی چاجو مال، یکی از مقامات دبیرخانه شاهزاده دارا شکوه ، پسر ارشد شاه جهان، شاهزاده را در یک لشکرکشی به غزنین در سال 1639 همراهی کرد و در پایان عملیات به یک واحد ارتش مستقر در آنجا منصوب شد. او خانواده اش را از مولتان فراخواند تا در غزنین به او بپیوندند.
    نند لعل کودکی و جوانی خود را در آنجا گذراند.
     
    گورو گوبیند سینگ (پنجابیਗੁਰੂ ਗੋਬਿੰਦ ਸਿੰਘ) (زاده ۱۶۶۶ - درگذشته ۱۷۰۸ میلادی) ، پیشوای مذهبی و سیاسی پیروان آئین سیک در قرون 17 و 18 میلادی
    به آموزگاران و راهنمایان دینی در دین‌های هندوگرایی، بوداگرایی، سیک‌گرایی و جنبش‌های دینی دیگر در سانسکریت گورو (गुरू) گفته می شود.
     
    بھائی نند لال در سالهای اولیه تحصیلات خود را به زبانهای عربی ، فارسی و ریاضیات گذراند.
    در سن 12 سالگی با نام مستعار گویا شروع به سرودن شعر به فارسی کرد. در 17 سالگی مادر و دو سال بعد پدرش را از دست داد.
    پس از مرگ پدرش در سال 1652، به نند لال یک پست کوچک در غزنین پیشنهاد شد، اما او تصمیم گرفت به مولتان، مقر خانواده اجدادی خود بازگردد و در منطقه ای از شهر معروف به آقا محلا ، جایی که خانواده های هندو که در دولت مغول خدمت کرده بودند، اقامت گزید. 
    آقا لقب افتخاری برای هندوهایی بود که به فرهنگ مسلمانان حاکم دست یافته بودند.
     
    (عکس: نند لال و گورو گوبیند سینگ)
     
    در سال 1652 به مولتان رفت و در آنجا ساکن شد و با یک دختر سیک ازدواج کرد.
    پس از آن، او به آیین سیک گرایش پیدا کرد، در سال 1682 با گورو گوبیند سینگ آشنا شد و بعداً آمریتداری شد (مانند مراسم تکلیف در اسلام). 
    شعر او به زبان فارسی به سنت دینی سیک ها رفته بود و مورد احترام زیادی قرار می گیرد. علاوه بر نند لال، تعدادی از شاعران دیگر با گورو گوبیند سینگ همراهی کردند. این گروه بیشتر به زبان بِرجی هندی می نوشتند.
    به نظر می رسد نند لال تنها شاعر فارسی گورو گوبیند سینگ بوده است.
    برج در گذشته زبانی ادبی بوده‌است و کسانی چون امیرخسرو دهلوی و رابیندرانات تاگور اثرهایی بدین زبان داشته‌اند.
     
    اورنگ زیب ، سومین پسر شاه‌جهان و مادر ایرانی‌اش ارجمندبانو ملقب به ممتازمحل بود که بنای زیبای تاج‌محل بیاد او ساخته شد. «اورنگ» واژه‌ای فارسی است و به معنی سریر یا تخت پادشاهی است. و اورنگ زیب یعنی زیبنده و سزاوار تخت سلطنت.
     
    روایتی وجود دارد که اورنگ زیب از معنی یا تفسیر آیه ای از قرآن ناراضی بوده و موضوع را به علما سپرده است. هنگامی که شاهزاده معظم(اسم ، نه صفت) از نند لعل خواست با ارائه تفسیری اورنگ زیب را راضی کند.
    چون هیچ کس نتوانست نظر امپراطور(اورنگ زیب در مقام سلطنت) را در این مورد قانع کند ، نسخه نند لعل برای امپراتور فرستاده شد که گفته می شود از تعبیر او خوشحال شده بود.
    اما وقتی متوجه شد که نامبرده هندویی است، اورنگ زیب از این ناراحت شد که یک کافر باید بر قرآن از متکلمان درباری خودش تسلط بیشتری داشته باشد. اما جامه افتخار و پاداش نقدی به او دادند.
     
    (عکس: امپراتور اورنگ‌زیب همراه با شاهزاده اعظم شاه)
     
    گفته می شود که شاهنشاه گمان می کرد که چنین عالمی را باید به پذیرش اسلام ترغیب کرد. به عنوان عضوی از دربار، او هرگز مجبور به تغییر مذهب نشد، اما زمانی که در جدل تاج و تخت اورنگ زیب دستگیر شد، نند لال موقعیت خود را در دربار و مصونیت خود را در برابر خواسته‌های امپراتور از دست داد.
    -----------------------------------------------------
    در سال 1707، او سرانجام کار خود را با شاهزاده اورنگ زیب بزرگ ترک کرد و در مقابل گورو گوبیند سینگ از سمت خود استعفا داد. 
    او در مولتان در سال 1712 پس از مرگ بهادر شاه اول ، مدرسه عربی و فارسی را راه اندازی کرد که تا زمان اشغال پنجاب توسط بریتانیا در سال 1849 دایر بود.
    وی در سال 1713 در همانجا درگذشت.
    -----------------------------------------------------
    برخی از آثار مهم او عبارتند از:
    1. دیوان گویا : 63 غزل فارسی
    2. زندگینامه : کتاب ثنا و ستایش با 510 بیت
    3. گنجنامه : هم در نثر است و هم در شعر  ادای احترام به بزرگان دین
    4. تنخواه نامه : تنخواه واژه ای فارسی به معنای حقوق، پاداش یا سود است.
    5. جوت بیگاس : (به زبان پنجابی) ، شامل 43 دوبیتی است با نثر ترجمه فارسی
    6. رحیت نامه: در قالب سنتی شعر است که در آن به شکل گفت و گوی اندرزی است
    7. ارض الالفاظ : به زبان فارسی است و شامل حمد و ثنا است . در این ترکیب بهایی نند لال تفسیر خود را از مفاهیم سیک ارائه می دهد.
    8. توصیف و ثنا: در مدح گورو گوبیند سینگ با کلمات قدیمی فارسی و عربی است
    9. خطیمات (شعر)
    10. دستورالانشا : مجموعه نامه هایی است به نثر فارسی که برای بستگان و دوستان او نوشته شده است. اینها به عنوان الگویی برای نامه نگاری و ویراستاری گذشته عمل می کنند و حاوی اطلاعات تاریخی ارزشمندی در مورد شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن زمان هستند.
    11. فیض النور
    12. ظفرنامه 
     
    -----------------------------------------------------
    نمونه اشعار: (ترجمه پنجابی)
    معشوقم،
    جام زندگی را به من بده تا در آن دلم را رنگ آمیزی کنم
    و چشمانم برای حل رازِ رازها روشن شود.
    در راه من به سوی معشوق،
    هر قدمی از خوشحالی
    به صدا در می آید
    ناقوس هایی که برای توقف شب می خوانند، نه معنایی دارند
    و نه ، جذبه منزلگه آرامی ، خدا حضور دارد.
    نگاه کن اینجا نور مقدس است!
    نه گرداب راه عاشق را می بندد نه سیلاب و نه ساحل.
    ای دل چرا بیهوده در بیابان و جنگل می گردی،
    ملکه زیبایی در چشم تو ساکن است.
    هر جا که نگاه می کنم جز حضور مقدس چیزی نمی یابم.
    آن وقت ای گویا! کجا بروم که دنیا و دامنش را رها کنم؟
    -----------------------------------------------------
    همه را سینه بریانست و بریانیست و بریانش
    دو عالم بهر آن دیدار ، حیرانست و حیرانش
    ز خاک کوی تو کان سرمه اهل نظر باشد
    نمی باشد علاجی بِه برای چشم گریانش
    مه و خورشید گرد کوی او گردند روز و شب
    عجایب روشنی بخشِ دو عالم هست احسانش
    به هر سویی که میبینم ، جمالش جلوه گر باشد
    جهان آشفته و شیدا ، به دامِ زلف پیچانش
    شده جیب زمین پر لؤلوی لاله ز اشک من
    جهان بگرفته ام گویا به یاد لعل خندانش
    -----------------------------------------------------
    هوای بندگی آورد در وجود مرا 
    وگرنه ذوق چنین آمدن نبود مرا
    خوش است عمر که در یاد بگذرد ورنه
    چه حاصل است از این گنبد کبود مرا؟
    در آن زمان که نیایی به یاد می میرم
    به غیر یاد تو زین زیستن چه سود مرا؟
    فداست جان و دل من به خاک مردم پاک 
    هر آن کس که به سوی تو رهنمود مرا
    نبود هیچ نشانها ز آسمان و زمین؟
    که شوقی روی آورد در سجود مرا
    به غیر یاد تو گویا نمیتوانم زیست
    به سوی دوست رهایی دهند مرا
    -----------------------------------------------------
    بده ساقی مرا یک جام جان ، رنگینی دلها
    به چشم پاک بین آسان کنم من جمله مشکلها
    مرا در منزل جانان همه عیش و همه شادی 
    جرس بیهوده مینالد ، کجا بندیم محملها؟
    خدا حاضر بود دایم ببین دیدار پاکش را
    نه گردابی درو حایل نه دریا و نه ساحلها
    چرا بیهوده میگردی به صحرا و به دشت ایدل؟
    چو آن سلطان خوبان کرده اندر دیده منزلها
    چو غیر از ذات پاکش نیست در هر جا که میبینم
    بگو گویا کجا بگذارم این دنیا و اهللها؟
     
    پ.ن: تاثیر حافظ شیرازی در اشعار گویا
    -----------------------------------------------------
    دگر وصفش بر زبان باشد لذیذ 
    نام او اندر جهان باشد لذیذ
    اَی زهی سیب زنخدان شما
    میوه چون در بوستان باشد لذیذ
    چشم ما روشن ز دیدار شماست
    جان نثارش بسکه آن باشد لذیذ
    سنبل زلف تو دل را برده است
    آن لب لعل تو زان باشد لذیذ
    شعر گویا بیش از شیر و شکر
    میوه در هندوستان باشد لذیذ
    -----------------------------------------------------
    دین و دنیا در کمندِ آن پری رخسارِ ما 
    ھر دو عالم قیمتِ یک تارِ مویِ یارِ ما 
     
    ما نمی آریم تابِ غمزۂ مژگانِ او
    یک نگاه جان فزایش بس بود درکارِ ما
     
    گاه صوفی گاہ زاھد گه قلندر می شود
    رنگھای مختلف دارد بتِ عیّارِ ما 
     
    قدر لعلِ او بجز عاشق نداند ھیچ کس
    قیمتِ یاقوت داند چشمِ گوھر بارِ ما
     
    ھر نفس گویا بیادِ نرگسِ مخمورِ او
    بادہ های شوق می نوشد دلِ ھشیار ما 
    -----------------------------------------------------
     
    مقاله زندگینامه بھائی نند لال متخلص به گویا
    گردآوری : ابوالفضل احمدی
     خردادماه 1401 خورشیدی

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۲۱۴۱ در تاریخ چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۰۴:۱۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۰۶
    سلام و درود بیکران

    بسیار زیبا و دانش پژوه و آموزنده
    نیز تاریخ نگار ارزشمند بود.


    اما شاعر عزیزِ سطوری که به لطفِ تحقیق آوردید ؛ به نظرم درباره ی جمله ی ( ناقوس هایی که برای توقف شب می خوانند، نه معنایی دارند
    و نه ، جذبه منزلگه آرامی ، خدا حضور دارد.) در اثنای شعرشان ، دقت کلام در پردازش نداشته اند یا در ترجمه ی متن اصلیِ شعر اشتباه رخ داده است و یا اینکه تفکّرِ شاعرِ هندی در این زمینه ی بخصوص اشتباه بوده است و یا اینکه شاید هم من درست نخواندم ؛ چون حضرت امام علی (ع) معنای صدای ناقوس را مفصّل شرح داده اند.

    سلامت باشید و شاد🌻🌻🌻🌻🌻
    ابوالفضل احمدی
    ابوالفضل احمدی
    پنجشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۱ ۰۹:۵۰
    درودی دگر باره و عرض ادب و وقت بخیر🌻

    سروده که به عنوان نمونه شعر اول در اینجا آوردم
    سیر زیادی دارد خندانک اول یک غزل فارسی بوده که توسط علاقمندان به گسترش ادب و فرهنگ در آن مناطق به پنجابی ترجمه شده
    در زمان استعمار هندوستان ، در بین غربی ها علاقمندان به زبان های محلی و فارسی نیز وجود داشت و بعضی از آنها غزلهای ترجمه شده پنجابی یا فارسی را به انگلیسی ترجمه ساختند
    و من از سایت های هندی و پاکستانی ، آن انگلیسی را باز به فارسی آوردم

    1) فارسی ← پنجابی و سایر زبان های هندوستان و پاکستان ← انگلیسی← فارسی
    2)فارسی ← انگلیسی ← فارسی

    برای مثال ناقوس کلیسا تشابه به زنگوله یا همان جرس دارد ، و حال یا با آشنا نبودن با واژه زنگوله کوچک یا خصوصا سلیقه آن را ناقوس آورده
    به نظر من ترجمه دیگر این غزل از نند لال بوده:

    بده ساقی مرا یک جام جان ، رنگینی دلها
    به چشم پاک بین آسان کنم من جمله مشکلها
    مرا در منزل جانان همه عیش و همه شادی
    جرس بیهوده مینالد ، کجا بندیم محملها؟
    خدا حاضر بود دایم ببین دیدار پاکش را
    نه گردابی درو حایل نه دریا و نه ساحلها
    چرا بیهوده میگردی به صحرا و به دشت ایدل؟
    چو آن سلطان خوبان کرده اندر دیده منزلها
    چو غیر از ذات پاکش نیست در هر جا که میبینم
    بگو گویا کجا بگذارم این دنیا و اهللها؟


    ارسال پاسخ
    ابوالفضل احمدی
    ابوالفضل احمدی
    پنجشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۱ ۰۹:۵۶
    از نظر نیک شما هم سپاسگزارم
    🌻🌻🌻
    ارسال پاسخ
    سارا (س.سکوت)
    چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۳۰
    درود بر شما جناب احمدی
    جالب بود وپرارزش
    استفاده بردم از این مقاله
    مانا باشید وتندرست خندانک
    ابوالفضل احمدی
    ابوالفضل احمدی
    چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۱۵:۱۱
    درود من هم به شما خانم رحیمی بزرگوار🌻
    بسیار خوشحالم که این گرداوری برایتان مفید واقع شده
    🌻🌻
    سلامت و مانا باشید
    ارسال پاسخ
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    چهارشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۰۷

    🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0