سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    حرف ...
    ارسال شده توسط

    طاهره حسین زاده (کوهواره)

    در تاریخ : چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۰۴:۳۹
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۰۸ | نظرات : ۶۰

    💎 سلام 💎

    توی یک جمع بی‌حوصله نشسته بودم.
    طبق روالِ عادتِ همیشگی ، مجله ای را ورق می زدم تا اینکه به جدول رسیدم .
    همین که توی دلم خواندم : سه ی عمودی 
    یکی گفت : بلند بگو
    گفتم :  یک کلمه ی سه حرفیه :
    ( ازهمه چیز  برتر و مهم تراست) .
     
    حاجی زود گفت: پول
    تازه عروس بَزَک کرده ی مجلس گفت: عشق
    همسرش هم گفت: یار
     
    کودکی دبستانی گفت: علم

    حاجی پشت سرهم می گفت :
    پوله بابا پول ، اگه نمیشه طلاست ، سکه  داداش....
    گفتم: حاجی اینها نمیشه !
    گفت: پس بنویس مال
    گفتم: بازم نمیشه 
    گفت: جاه
    خسته شدم از دستش با تلخی ،  محکم گفتم : نه نمیشه ... .
     
    دیدم همه ساکت شدند.
     
    مادر بزرگ گفت: مادرجان ، "عمر".
     
    سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت: کار
     
    ديگری خندید و گفت:  وام
     
    یکی از آن وسط بلندگفت:  وقت
     
    یکی هم گفت: آدم
    لبخندی زدم و گفتم: نه ، آدم نیست
     
    اما ازین قضیه  فهمیدم که
    تا شرحِ جدولِ زندگیِ کسی را نداشته باشی ؛ 
    حتی یک کلمه ی سه حرفی از آن هم درست در نمی‌آید ! و نباید که قضاوتش کنی !  
    باید جدول کاملِ زندگی کسی را داشته باشی تا در موردش اجازه ی حتی حرفی زدن را داشته باشی ! که اون هم پُرروییِ مَحضه !
    بدون آن ،  همه چیز   بی‌معناست!

    هرکسی  جدولِ زندگیِ خودش را دارد. 

    هنوز هم به آن کلمه ی سه حرفیِ جدولِ خودم  فکر می کنم.

    شایدکه کودکی پابرهنه بگوید: کفش
    کشاورزی  بگوید: برف
     
    لالی بگوید: حرف
    ناشنوایی بگوید: صدا
    نابینایی بگوید: نور

    و من هنوز در فکرم
    که چرا آخر هیچ کسی نگفت:  "خدا ".. .
     
    پس  “صبر “  را  هم  باید بهش اضافه کرد.
     
    🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
     
    پی نوشت : این متن منسوب به زنده یاد صادق هدایت است. 
    اندکی از جمیعِ جهات به طرزِ  نقد و ویرایش ،  بازنویسی شد.
     

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۲۰۳۴ در تاریخ چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۰۴:۳۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0