سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      امیرعلی مصدق
      ارسال شده توسط

      لیلا طیبی (رها)

      در تاریخ : چهارشنبه ۵ آبان ۱۴۰۰ ۰۲:۴۵
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۹۷ | نظرات : ۱

      امیرعلی مصدق 
      امیرعلی مصدق شاعر ایرانی در فروردین‌ ماه ١٣٣٥ خورشیدی، میان خانواده‌ای ترک در تهران دیده به جهان گشود. هفت ساله بود که به همراه پدر و مادرش که آذری الاصل بودند، به تبریز رفت اما هشت سال بعد به تهران بازگشت. تحصیلات ابتدایی و بخشی از دبیرستان را در تبریز و بخشی از دوره‌ی دبیرستان را در تهران گذرانید. 
      پس از انقلاب مدیر کاروان حج شد و به همین علت به خواندن دروس مدیریت در دانشگاه پرداخت و توانست از دانشگاه آزاد کارشناسی خود را در رشته مدیریت اخذ نمود.
      مصدق سرودن شعر را از ۱۰ سالگی آغاز کرده بود و در سال ۱۳۵۹ به جمع شاعران حوزه هنری پیوست. او در شمار شاعران نسل اول انقلاب بود که در سرودن رباعی و دوبیتی استعداد و نبوغی خاص داشت.  
      او کارشناس و عضو شورای شعر حوزه و سپس کارشناس و عضو شورای شعر و موسیقی صداوسیما شد.
      استاد مهرداد اوستا طی نامه‏‌ای از او خواست تا کلیه آثارش زیر نظر ایشان چاپ و منتشر گردد.
      او در سن ۶۵ سالگی بر اثر ایست قلبی از دنیا رفت و در قطعه نام آوران به خاک سپرده شد.

      ▪︎کتاب‌شناسی:
      - گزیده ادبیات معاصر شماره ٨٥.
      - با اجازه عشق.
      - تصحیح دیوان سلمان ساوجی.
      - دیوان ترجمه شده امام خمینی(ره) به زبان آذری.

      ▪︎نمونه شعر:
      (۱)
      من و شکوه و شکایت؟! سخن گزاف باشد 
      که ز دوستان به دشمن، گله خود خلاف باشد 
      نه زبان شکوه دارم، نه مجال جلوه این‌جا 
      که ز دوست هر چه قسمت بُودم کفاف باشد 
      بگذار و بگذر از من، که گذاشتم، گذشتم 
      که جدل همیشه این جا، به سر لحاف باشد!
      نه ردای عشق در بر، نه کلاه عقل بر سر 
      همه شب میان عقل و من و دل مصاف باشد 
      نه به گِرد گل بگردم، نه به دور باغ و بستان 
      که خیال من به کویت، همه در طواف باشد.

      (۲)
      آنان که به خون خود وضو می‌کردند 
      دست و سر خود فدای او می‌کردند 
      در دشت بلا، میان خون و آتش 
      گم‌ کرده خویش، جست و جو می‌کردند.

      (۳)
      بر سینه شب، تیغ فلق خواهد خورد 
      بر حنجر کفر، تیر حق خواهد خورد 
      سوگند به فارسان والفجر آخر 
      تاریخ به دست ما ورق خواهد خورد.

      (۴)
      دلم در سینه آهی کرد و بگذشت 
      خودش را خاک راهی کرد و بگذشت 
      جهان یک پنجره دارد که هر کس 
      ز در آمد، نگاهی کرد و بگذشت.

      (۵)
      دو دریای نگاهش، غرق خونه 
      شمارِ زخمِ او، از حد برونه 
      دو دستی که قلم در کربلا شد 
      ستونِ آسمونِ بی‌ستونه.

      گردآوری و نگارش:
      #لیلا_طیبی (رها)

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۱۶۸۱ در تاریخ چهارشنبه ۵ آبان ۱۴۰۰ ۰۲:۴۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      سعید نادمی (هزارویک )
      چهارشنبه ۵ آبان ۱۴۰۰ ۱۷:۰۹
      درود بر شما و روحشون شاد خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0