سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        حسین آهنی
        ارسال شده توسط

        لیلا طیبی (رها)

        در تاریخ : يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ۰۴:۰۱
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۵۵ | نظرات : ۰

        حسین آهنی
         
        حسین آهنی شاعر ایرانی، متولد سال ۱۳۵۷ در تهران بود. مجموعه غزلیاتش سال ۱۳۹۹ در یک کتاب با عنوان «برای نگاهت» در انتشارات هنر رسانه اردیبهشت منتشر شد. او شاعری غزل‌سرا بود.
        حرفه اصلی آهنی، عینک‌سازی بود.
        آهنی، صبح روز جمعه، ۷ خردادماه ۱۴۰۰ برای کوهنوردی به کوه‌های دارآباد رفت، که در مسیر دچار سکته قلبی شد و درگذشت.
         
        ▪︎نمونه شعر:
        )
        آتش سیگار!
        لبم یاد لبت افتاد دلم در سینه ام لرزید
        نبودی آتش سیگار فقط حال مرا فهمید
        نشستم دور هر چیزی به جز تو خط کشیدم تا
        بفهمی عاشقت هستم بدون ذره‌ای تردید
        نبودی و نبودی و نمی‌آیی و من هستم
        همیشه زیر بارانی که بعد از رفتنت بارید
        ببین باران که می‌آید کمی کمتر هوایی شو
        تصور می‌کنم مستی شبیه ساقه‌های بید
        توهم می‌زنم بادی که در کوچه تو را بویید
        برای مردم آزاری نمک بر زخم من پاشید
        حسادت چیز خوبی نیست ولی از تو چه پنهان که
        دلم از نقش پروانه به روی سینه‌ات رنجید
        محاسن را نمی‌خواهم، کشیدم تیغ بر صورت
        خودم دیدم که چشم تو به ریش عاشقت خندید
        صبورم سالمم تنها، سرِ شب‌ها خود آزارم
        لبت خندان، خیالت تخت، سرم با قرص‌ها خوابید.
         
        )
        بانوی من
        بانوی من، تنهایی‌ام را می‌پذیری؟
        یک استکان شیدایی‌ام را می‌پذیری؟
        گرمای آغوشی پر از مهر و محبت
        در خانه‌ی سرمایی‌ام را می‌پذیری؟
        آرامش من یک سفر در این مسیر
        طوفانی و دریایی‌ام را می‌پذیری؟
        ای مرغ دریایی من، دریا نوردی
        با کشتی هر جایی‌ام را می‌پذیری؟
        در سینه‌ام داغی نشاندی ناز شَستت
        این لاله‌ی صحرایی‌ام را می‌پذیری؟
        بعد از شکست منطقم با خنده‌هایت
        قد قامت رسوایی‌ام را می‌پذیری؟
        من مرد میدان نبردم در کنارت
        این قدرت رویایی‌ام را می‌پذیری؟
        انسان خوبی هستم و تو در نهایت
        یک دسته گل آقایی‌ام را می‌پذیری.
         
        )
        ﺍﻓﮑﺎﺭ ﮐﺬﺍﯾﯽ
        ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻗﺪﻣﺖ ﻓﺮﻡ ﺭﻭﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭ
        ﺣﺮﮐﺎﺕ ﺑﺪﻧﺖ ﺭﻗﺺ ﺳﻤﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭ
        ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﺎ ﺣﺮﻑ ﺗﻮ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪ
        ﻟﺐ ﺗﻮ ﻣﯽ‌ﮐُﺸﺪ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻓﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭ
        ﻗَﺴﻤﺖ می‌دﻫﻢ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﻧﮑﻨﯽ
        ﺑﯽ‌ﺷﺮﻑ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﮐﺬﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭ
        ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽ‌ﺭﺳﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯽﺧﻨﺪ
        ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﻨﺪﻩﯼ ﻣﺴﺘﺎﻧﻪ ﺳﺰﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭ
        ﺩﻭ ﻗﺪﻡ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ آﻏﻮﺵ ﻣﺮﺩﺩ ﺷﺪﻩﺍ
        ﺑﻐﻠﺖ ﺳﺎﺑﻘﻪﯼ ﺣﮑﻢ ﻗﻀﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭ
        ﻣﯽﺭﻭﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩﻫﺎ ﭘﯿﺪﺍﯾﯽ
        ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯽﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﺻﻼ ﭼﻪ ﻧﻤﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟
        ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﺷﻬﺮ ﺩﻟﺶ ﻣﯽﮔﯿﺮ
        ﮐﻮﭼﻪ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭ
        آﺳﻤﺎﻥ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﺑﺮﯼ ﺑﯽﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ
        ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺣﺴﺮﺕ ﯾﮏ ﻋﻘﺪﻩ ﮔﺸﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭ
        ﺳﺮ ﺣﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﺩﻟﻢ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ
        ﻗﻠﻤﻢ ﺩﺭ ﻏﺰﻝ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ.
         
        گردآوری و نگارش:
        #لیلا_طیبی (رها)

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۱۳۵۱ در تاریخ يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ۰۴:۰۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0