محمد بیابانی
محمد بیابانی شاعر، نویسنده، اسطوره شناس و منتقد ادبی ایرانی بود؛ که در ۷ خرداد ۱۳۲۴ خورشیدی در سامانهٔ امامزاده از توابع استان بوشهر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش گذراند. سپس برای ادامه تحصیل و گذراندن دورهٔ دو سالهٔ تربیت معلم، وارد دانشسرای کشاورزی شیراز شد. این ایام همزمان با آغاز فعالیتهای سیاسی وی بهطور جدی است. پس از اتمام دانشسرا، دورهٔ دو سالهٔ خدمت نظام وظیفه را در سپاه ترویج و آبادانی در دامغان به پایان رساند. در سال ۱۳۵۲ به استخدام اداره آموزش و پرورش استان بوشهر درآمد و به تدریس در مدارس شهرستانهای گناوه، دشتستان و بوشهر پرداخت.
او با خانم بانو "طلا بهرامی" ازدواج کرد که حاصل آن سه فرزند با نامهای خوشه، بردیا و آبتین بود.
سرانجام وی بامداد روز چهارشنبه ۲۱ اسفندماه ۱۳۸۱، بر اثر سرطان ریه در بوشهر درگذشت.
- آثار:
- حماسهٔ درخت گلبانو، محمد بیابانی، نشر مرکز، تهران، چاپ نخست ۱۳۶۹
- زخم بلور بر زبانهٔ الماس، محمد بیابانی، نشر مرکز، تهران، چاپ نخست ۱۳۷۳
- دستی پُر از بریدهٔ مهتاب، محمد بیابانی، انتشارات نیم نگاه، تهران، چاپ نخست ۱۳۸۰
- سار صبور بر صنوبر آتش، محمد بیابانی، انتشارات داستان سرا، تهران، چاپ نخست ۱۳۹۰
- به سالگرد تماشای آب در پاییز، محمد بیابانی، انتشارات داستان سرا، تهران، چاپ نخست ۱۳۹۰
بیابانی در زمینه نثر هم آثار سترگی دارد که می توان به:
- آسیب شناسی هنر.
- رمان از پیدا تا پیدایش.
- داستان های کوتاه
و... اشاره نمود.
کتابهای "ساز صبور بر صنوبر آتش" (شعرهای نیمایی دهه ۴۰ تا ۷۰ که دو دفتر "خشم صیاد نه این بود" و "ققنوس باش و بخوان" را در بردارد) و "به سالگرد تماشای آب در پاییز" (شعرهای نیمایی دهه ۷۰) که بیشتر اشعار اجتماعی و حماسیاند از طرف انتشارات داستان سرا در سال ۱۳۹۰ بعد از درگذشت شاعر به چاپ رسید.
"سفر به لابه ی عنقا" اشعار اجتماعی او تا آخرین روز حیاتش و "مزامیر زمهریر" که منظومههای نیمایی و چارپارههای او را در بر دارد، به کوشش سعید مهیمنی (مسؤل تنظیم و چاپ آثار و اشعار بیابانی)، از طرف انتشارات داستان سرا به چاپ رسید؛ و همچنین دو کتاب دیگر به نامهای "آواز سایهها" (سرودههای سالهای ۴۵ تا ۴۷) و منظومه "خاکستر" (سرودههای سال ۴۶) چاپ شدهاند.
- نمونه اشعار:
(۱)
پری که تر نکرده لب از پرواز
و باز طاقت ره، ساریست
به خندههای در آتش گرفتهام بنگر
به دست بیسببم
از زمین اگر خالیست
دو چشم
سر بریده به دنبال
و من در آینه او را بر آب میپاشم
خروش یک قفس احساس
پری که تر نکرده لب از پرواز
و گریه چندی گاهست
و من در آینه او را بر آب میپاشم
گیاه خون سیاوش روانهی رستن
صدف نشانهی دیگر
و چند قطرهی باد
و من در آینه او را بر آب میپاشم
سفر: هنوز تو را میبرد
و مرده: از سر گلهای تازه میگذرد
و عشق: خانه اگر دور میشود
با اوست
و من در آینه او را بر آب میپاشم
بگو: دوباره در این گاهواره
حرفی هست
و کوکبی تنهاست
و موریانه در اندوه کوچهها جاریست
و من در
آینه او را بر آب میپاشم.
(۲)
و نبض این رگ نی وار
مریز باله به ره ای واال
عبور
از تو گذر میکند
و خط خاک
که با من برابر افتاده است
و نبض این رگ نی وار
مسافتیست
سکوت دستم اگر پلک میزند فریاد
دو قطره
صورت شب
جهد من اگر جاریست
سفال
میترکم هر بار
سکوت دستم اگر پلک میزند فریاد
صدای آخرم
حلقوم دره میشکند
و امتداد تو بیهمراهست
سکوت دستم اگر پلک میزند
فریاد.
(۳)
غروب موجز گلها
هوای پشت سرم تنهاست
غراب
شکل تازهی باران
و کوچه در پرواز
بدان که مرگ
حامی چشمان دیگریست
که سمت
سرنوشت جهان را
غروب موجز گلها جوانه بستم باز
چراغ دیگرم آن گاه
کبوتری که گلوی سپیده میچیند
ترنج ایستاده بر آتش تویی
غروب موجز گلها جوانه بستم باز
میان عطر و افق
باز اگر سحر خالیست
حواس سیبم اگر کوتاه
و سنگ و سال به هم میزنم
غروب موجز گلها جوانه بستم باز.
(۴)
با دامنی پر از پریده خاکستر
فتاده خیمهی بی من ماه
حتی هنوز پشت اقاقیست
با دامنی پر از پریدهی خاکستر
بیوقفه بوریای سحر میزند
بر آب
جذر تو بر شقایق قربانگاه
تا پیریام نهاده در آن بالا
مشتی پر رها شده بر گلسنگ
تا دیده عطر نارس نیزار
جذر تو بر شقایق قربانگاه
دریا به رنگ چهرهی ما
رد چهار شاخه بر آن دیوار
مهتاب را به نیم جو
از من جلو زدهست
نوباوهای هنوز
جذر تو بر شقایق قربانگاه.
(۵)
گنادل (دل دیوانه)
کلنگ گل، پر گل واویدن انگار بهار اندن
همهٔ جا سوزه سوز آویدن و نخلا به بار اندن
به که و دشت و صحرا بچهایدا هر هلی میشن
شی باول پی چشمه به او خوردن قطار اندن
- برگردان:
چه سازم با تو ای دنگ و گنادل
فقیر و بیکس و بیهمنوا دل…
«بیابونی» ز تو راحت نداره
چنی بیدس و پا، کور و گنادل.
جمعآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
منابع
- وبگاه شخصی محمد بیابانی.
- محمد بیابانی در سایت آوای آزاد.
- ویکیپدیا فارسی.
- جستاری از عبدالرحمان فرقانیفر دربارهی محمد بیابانی.
بسیار عالی
وزیباتوسیف نمودی
روح شاعر فقید جنت مکان بیابانی شاد ودرقرین
رحمت الهی باشد انشاالله
دست شماهم درد نکند سلامت باشید و
تندرست و شاد انشاالله