سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    منصور اوجی
    ارسال شده توسط

    سعید فلاحی

    در تاریخ : دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۳:۳۶
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۷۸ | نظرات : ۳

    منصور اوجی شاعر معاصر ایرانی بود که در ۹ آذر ۱۳۱۶ خورشیدی در شیراز زاده شد. در رشته فلسفه از دانشگاه تهران موفق به کسب مدرک لیسانس فلسفه شد و پس از آن در رشته مشاور و راهنمایی (روانشناسی) از دانشسرای عالی تهران مدرک فوق لیسانسش را کسب کرد. پس از آنکه به زادگاهش بازگشت بار دیگر به دانشگاه پهلوی (دانشگاه شیراز) رفت و مدرک لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی و کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی را گرفت. 
    منصور اوجی به دلیل ذهنیت سراسر لحظه‌ای‌‌اش در شعر کوتاه به توفیق بیشتری رسید به گونه‌ای که ما اکنون می‌توانیم اوجی را پراهمیت‌ترین نمایندهٔ شعر کوتاه، در شیوهٔ نیمایی بدانیم.
    در تاریخ دوم اسفند ۱۳۸۰ به پاس یک عمر شاعری منصور اوجی در کانون فرهنگی، هنری فارس در مجتمع فرهنگی احسان شیراز از او تجلیل شد. 
    او که دارای نشان درجه یک هنری در حوزه ادبیات بود، سرانجام در بامداد روز یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ در سن ۸۴ سالگی درگذشت.

    ▪︎زندگی خودنوشت اوجی:
    فرزند کوچک و پسر خانواده‌ای باشی که پدر شاعر باشد و همهٔ اعضای خانواده شعر دوست و بزرگ‌ترین تفریح و سرگرمی‌شان حافظ‌خوانی باشد و سعدی‌خوانی و مشاعره‌کردن در مهمانی و برادر بزرگ‌تر که بهترین نشریات را تدارک ببیند و صفحات شعرش را بلند بلند بخواند و بخوانی تا کشف کتاب خطی خیام در کتابخانهٔ پدر در سال‌های آخر دبستان؛ معلوم است که همهٔ این‌ها زمینه‌ساز شاعریت بشود که شد و شدم.
    رباعی را ابتدا گفتم و غزل را بعد که پدر تشویق‌ها کرد و این‌ها زمینه‌ساز گفتن‌های بعدی شد. در دبیرستان با شعر نو آشنا شدم، با اخوان، شاملو و سرانجام نیما و شروع کردم به شعر نو گفتن. برای رفتن به سیکل دوم دبیرستان گرچه خانواده دوست می‌داشت به رشتهٔ تجربی و بعد پزشکی، ولی به رشتهٔ ادبی رفتم و به بهترین دبیرستان شیراز که سلطانی نام داشت و اقلیدس، هم استاد ادبیات و دستورش بود و هم رئیس‌اش بود... دورهٔ دبیرستان با نمرهٔ اول رشتهٔ ادبی در فارس تمام شد. می‌توانستم بدون کنکور به دانشکدهٔ ادبیات شیراز بروم که نرفتم و سال ۱۳۳۷ در کنکور سه رشته شرکت کردم؛ حقوق سیاسی، فلسفه، زبان و ادبیات انگلیسی و در هر سه رشته قبول شدم. سال اول حقوق با سیمین بهبهانی و همایون‌پور هم‌درس بودم. دو سه هفته نشد که نتایج دو رشتهٔ دیگر اعلام شد. خرج هتل زیاد بود و دنبال اتاق می‌گشتم. از طرفی، نفر سوم کنکور رشتهٔ فلسفه بودم و می‌توانستم از امکانات کوی دانشگاه استفاده کنم. بعد از کلی کلنجار رفتن با خود که حقوق بخوانم یا فلسفه و… و حرف‌های دکتر صفدری هم در نهایت تأثیری نداشت که می‌گفت حیف است حقوق را رها کنی؛ آینده‌ات را خراب نکن و… سرانجام از هتل یک راست رفتم امیرآباد به کوی دانشگاه. در دانشسرا استادان تأثیرگذاری داشتم؛ دکتر محمود هومن، دکتر امیرحسین آریان‌پور، پروفسور هشترودی، دکتراحسان نراقی، دکتر علی محمد کاردان، دکتر بهاءالدین پازارگادی، دکتر جلالی و استادانی دیگر و با دوستانی هم‌دانشگاهی بودم و هم‌رشته‌ای و هم‌کلاسی، اسماعیل خویی، منوچهر آتشی، محمد حقیقی، باقر پرهام، عبدالعلی دستغیب، ع. پاشایی، باجلان فرخی و… که هرکدام امروزه از بزرگان شعر و ترجمه و فلسفه و ادبیات ایران هستند و اما شعرهایم در همان ایام دانشجویی در نشریات فردوسی که دبیر صفحات شعر آن محمد زهری بود چاپ می‌شد و هم در روشنفکر که دبیرش فریدون مشیری بود و کمی بعد هم در کتاب هفته و خوشهٔ شاملو و بازار و سایبان محمدتقی صالح‌پور و رودکی و یکی دو نشریهٔ دیگر. این را هم اضافه کنم که در آن ایام شعر به آسانی امروز چاپ نمی‌شد و شعر باید شعر باشد.
    درسم که تمام شد به شیراز برگشتم و در تربیت معلم‌های شیراز شروع به تدریس کردم و هم‌زمان در دو رشتهٔ تحصیلی پذیرفته شدم؛ یکی در کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی و دیگری کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی در دانشگاه تهران. اوایل به همهٔ آنها می‌رسیدم و در کلاس استادان تأثیرگذاری چون دکتر غلامحسین صدیقی شرکت می‌کردم. نیمهٔ سال که شد، دیگر بریدم و فقط زبان را تمام کردم اما چند سال بعد برگشتم تهران و در رشتهٔ کارشناسی ارشد مشاور و راهنمایی تحصیل کردم و بورسیه گرفتم. بعد از انقلاب نیز دوره‌ای را در رشتهٔ روانشناسی در دانشگاه تربیت معلم گذراندم و سال‌های سال تدریس کردم و مشاور بودم و هنوز هم هستم.

    ▪︎آثار:
    از منصور اوجی بیش از ۳۰ مجموعه‌های شعری منتشر شده است؛ از جمله:
    - باغ شب (۱۳۴۴)
    - خواب درخت و تنهایی زمین (۱۳۴۴)
    - شهر خسته (۱۳۴۶)
    - برگزیده اشعار (۱۳۴۹)
    - این سوسن است که می‌خواند (۱۳۴۹)
    - مرغ سحر (۱۳۵۶)
    - صدای همیشه (۱۳۵۷)
    - شعرهایی به کوتاهی عمر (۱۳۵۸)
    - حالی است مرا (۱۳۶۸)
    - کوتاه مثل آه (۱۳۶۸)
    - خوشا تولد و پرواز (؟)
    - شعرهای مصری (عاشقانه‌ها) (۱۳۸۸)
    - کجاهای جهان‌های شیراز (۱۳۹۸)
    - یک عمر شاعری (برنده جایزه کتاب سال استان فارس) 
    وی از دوستان نزدیک سیمین بهبهانی و سیمین دانشور بود. نامه‌نگاری‌های خاطره‌انگیز اوجی با این دو ادیب فقید در کتابی به نام «۱۱۰ نامه به دو سیمین» منتشر شده است. 

    ▪︎نمونه اشعار:
    (۱)
    بهار
    گفتم بهار کو؟
    تابوتی در غروب نشانم داد
    بر شانه‌های مردان
    در شیون زنان
    یا لاله‌ای که سرخ و سراسیمه رسته بود
    از لای درز آن.

    (۲)
    سکوت سنگ چه زیباست زیر این نیلی 
    سکوت سنگ چه بشکوه، در هزاران سال
    سکوت سنگ...
    سکوت یعنی من 
    (سکوت سنگ)
    کلام یعنی تو 
    و شعر یعنی کلام سنگ شده

    (۳) 
    آسمان سیاه
    پرده ای به روی ماه
    این همه کلاغ از کجا رسیده‌اند؟
    بر سپیده
    آه!

    (۴) 
    گفتم تو را بخوانم 
    کز صبح بگذریم 
    باران چنان گرفت که خورشید پیر شد 
    در انتظار تو 
    اینک من، آه... من-
    مردی هزار ساله کنار دریچه ها!...

    (۵)
    این موی سپید، برف پیری نیست 
    یک عمر تمام در زمستانم 
    بی هیچ بهار.
    بی هیچ بهار؟

    (۶) 
    از عمر ما چه باقی‌ست 
    جز حیرتی از آن خوش
    گیلاس سهم ما را
    امسال گو مچینید 
    سهم کبوتران باد...

    (۷)  
    من نوشتم سنگ 
    گنجشکی پرید 
     
    تا نماند هیچ گنجشکی به جا 
    کودک همسایه‌ی ما سال‌هاست 
    می‌نویسد سنگ، تا فرسنگ‌ها.

    (۸) 
    هر کسی را در این جهان سهمی است 
    تا که در سهم ما سهیم شود؟
    سهم ما حیرتی، گلی، شعری...

    (۹) 
    پرنده‌ای می‌افتد از درخت 
    و تو بی آن که نشانی خانه‌ی مردگان را بگیری 
    می‌میری!

    (۱۰) 
    بیخود از سفر مگوی 
    شاخه‌ای کنار پنجره است 
    با شکوفه‌هاش 
    باش!

    (۱۱) 
    پاییز می‌رویم
    ما از میان این همه پاییز می‌رویم...

    (۱۲) 
    در گشوده‌ست عطر و رنگ بهار
    در کلامت نه خنده‌ای، نه گلی!

    (۱۳) 
    پشت آن پنجره 
    مثل یک پنجره در تاریکی 
    که به یک پنجره می‌اندیشد 
    به تو می‌اندیشم. 
    پشت آن پنجره در تاریکی 
     به چه می‌اندیشی؟ 

    (۱۴) 
    با تو زمستان گلی‌ست 
    بی تو بهار جهان
    برف سراسیمه بود
    یکسره بر هر چه سبز 
    خود کفنی بود و سرد.
    با تو زمستان بهار.

    (۱۵) 
    شب در این منظره باران است 
    شب در این منزل
                           تنهایی 
    مثل این ماهی 
    و پس از آمدن باران
    سیب ها، عطر تو را دارند 
    عطر اندوه و گیاهی سرخ.

    گردآوری و نگارش:
    #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
     
    منابع
    - شافعی، خسرو (۱۳۸۴)، زندگی و شعر صد شاعر از رودکی تا امروز، تهران: کتاب خورشید، شابک ۹۶۴-۷۰۸۱-۰۵-۷
    - ویژه‌نامهٔ ادبی فرهنگی «هنگام»، ضمیمهٔ روزنامهٔ عصر مردم شیراز، ویژهٔ منصور اوجی، «نیمهٔ پر لیوان زندگی»، منصور اوجی». روزنامهٔ عصر مردم، ش. ۷۳ (۲ مهر ۱۳۸۳).
    - اوجی، منصور (۱۳۹۲).«اما پرنده و گل»، منصور اوجی در آیینهٔ آثارش. شیراز: انتشارات نوید. شابک ۹۶۴-۳۵۸-۲۲۲-۱.
    - اوجی، منصور (۱۳۸۲).«باغ و جهان مردگان». شیراز: انتشارات نوید.
    - دانش‌نانه آزاد ویکی‌پدیا فارسی.
    - سایت ایبنا.
     

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۱۲۶۳ در تاریخ دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۳:۳۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۴:۴۴
    سلام ‌ و عرض تسلیت

    کار تذکره نویسی تحقیقی تان و معرفی نویسندگان و شاعران و آثار ایشان ستودنی ست .



    دربهار
    از میانِ این همه پاییز رفت



    از اخبار علمی فرهنگی هم این خبر تلخ رو شنیدم

    آثارشان ماندگار و روح شریف شان شاد در رحمت حق تعالی خندانک
    مجتبی شهنی
    دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۲:۲۲
    روحش شاد خدا بیامرزش خندانک
    ابوالحسن انصاری (الف رها)
    دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۲:۳۵
    درود وسپاس خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0