سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 28 فروردين 1403
    8 شوال 1445
      Tuesday 16 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۲۸ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        بیماریِ دورمرگ
        ارسال شده توسط

        سحر غزانی

        در تاریخ : دوشنبه ۲۳ فروردين ۱۴۰۰ ۱۲:۵۱
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۷۹ | نظرات : ۱۱

        مورچه : فضایی به نظرت اینجا چه خبره چرا اینقد شلوغه
        فضایی: نمیدونم..بزار از اون کوتوله که کنار درخته بپرسیم

        بیا بریم...

        ببخشید اقای کوتوله
        کوتوله: چیه؟
        فضایی: میشه بگید اینجا چه خبره چرا همه اینقدر توی تکاپو هستن...
        کوتوله: تو چرا ماسک نداریییی؟ نکنه عاشق نیستی؟
        فضایی: من؟
        فضایی با شنیدن این جمله تمام ذهنش رفت به قدیما و مورچه وقتی که دید فضایی کلا از این عالم شوت شد خودش بحثو با کوتوله شروع کرد

        مورچه: کوتوله جان چرا باید ماسک بزنیم...

        کوتوله: دورمرررررگگگگگ

        مورچه : دورمرگ ؟

        کوتوله : آره مگه نمیدونی این ویروس دور مرگ الان پخش شده اینجا ...
        شماها غریبید میمیرید میمیرید

        مورچه : تا به حال نشنیده بودم میشه راجبش برام توضیح بدی

        کوتوله از عصبانیت اون دو خال شیویدی که رو سرش بودو خاروند و با بهت و عجله گفت:

        ما اینجا پشتِ  مزرعه ی ستاره ها یه قلبستان داریم
        اونجا جاییه که وقتی یکی ازما متولد میشه بخشی از عصاره ی وجودشو نگهداری میکنن تا وقتی کسی که دوسش داره به بیماری دور مرگ دچار شد اون عصاره رو بدن بهش تا نمیره و زنده بمونه
        حالا امروز گفتن یکی از کوتوله ها یارش مرده پس مطمعنن دچار بیماری دورمرگ شده و ما برای اینکه بی قراری نکنه مجبور بودیم بغلش کنیم و ما هم گرفتیم ، احتمالا توی کل اینجا پخش شده الانم همه داریم میریم قلبستان تا عصاره اونی که دلمون براش تنگه و ازمون دوره رو بر داریم تا نمیریم
        بنظرم شماها بهتره از اینجا برید یا ماسک بزنید من باید برم دیرم شد

        مورچه : صبر کن صبر کن یه سوال دیگه ...چرا پس یه سریا اینجا بر عکس شماها قیافه هاشون بیخیاله

        کوتوله: اونا یا هنوز عاشق نشدن یا اگرم شدن یارشون کنارشونه حالا ولم کن بزار برم تا اون شاخکای درازتو نَکَندم

        مورچه: باشه برو چرا عصبانی میشی؟  :(

        کوتوله همینجور دور میشدو زیر لب با حالت غر میگفت من دارم از دلتنگی میمیرم اونوقت این هی سوال میپرسه اینا کی بودن دیگه اَه

        مورچه یه نگاهی به قیافه و لبو لوچه آویزون شده ی فضایی انداخت و با خنده ی ریز گفت
        آی فضایی نکنه تو هم دور مرگ گرفتی؟

        فضایی: مورچه ! روی زمینم این بیماری هست فقط کسی اسمشو نمیدونه
        خودِ من تازه همین الان فهمیدم که چندین بار دچار این بیماری شدم اما همون عکس های یادگاری برام نقشِ عصاره ی این کوتوله هارو داشت

        مورچه: دورمرگ...چه غمگین و جالب

        چای کهکشان

        سحر غزانی

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۱۱۵۶ در تاریخ دوشنبه ۲۳ فروردين ۱۴۰۰ ۱۲:۵۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0