سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 29 اسفند 1402
  • روز ملي شدن صنعت نفت ايران، 1329 هـ ش
10 رمضان 1445
  • وفات حضرت خديجه سلام الله عليها، 3 سال قبل از هجرت
Tuesday 19 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    سه شنبه ۲۹ اسفند

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    تسلیت
    ارسال شده توسط

    ابراهیم حاج محمدی

    در تاریخ : يکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۱۳
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۹۶ | نظرات : ۹۱

    انا لله و انا الیه راجعون با نهایت تاسّف و تاثّر و اندوه اطّلاع حاصل گردید که دوست دیرینه ام استاد فرهیخته حاج علی اصغر اقتداری《حرمان》 به دیدار معشوق حقیقی شتافت. روحش قرین رحمت واسعه ی الهی باد . اینجانب این مصیبت دردناک را به خانواده ی آن مرحوم و جامعه ی ادبی سبزوار و خراسان و شاعران پارسی زبان و همدلان و همنوایانش در شعر ناب و   همه دوستان و آشنایان آن عزیز تسلیت عرض می کنم و علو درجات آن معلم و ادیب فرهیخته را از درگاه خداوند مسالت می نمایم.
    شبیه یک خبر تلخ ناگهان شده ای
    مجال بغض مرا لکنت زبان شده ای

     به نظم نبض من آهنگ دیگری دادی
    مسیر آه مرا زخم استخوان شده ای

    به جای این که بروید بهار از قدمت
    سکوت ممتد ودرد آور خزان شده ای

    برای چشم تو یک کهکشان غزل گفتم
    که باورت شده از جنس آسمان شده ای

    لباس ناز تورا بافتم به رنگ امید
    چه شد که باور یک یأس جاودان شده ای

    نمانده هیچ امیدی به مهربانی تو
    که در ترازوی احساسم امتحان شده ای

    به رغم این همه حسرت، هنوز می بینم
    که لابلای غزل های من نهان شده ای
    #علی_اصغر_اقتداری 
    سی ام آبان ۹۹ پر کشید 🕊🖤 تسلیت 🥀

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۰۶۲۵ در تاریخ يکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۱۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید
    ۴۶ شاعر این مطلب را خوانده اند

    منیژه قشقایی

    ،

    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

    ،

    مجتبی شفیعی (شاهرخ)

    ،

    محمد حسین اخباری

    ،

    سعید صادقی (بیدل)

    ،

    مجید قلیچ خانی

    ،

    مدیر ویراستاری

    ،

    محمد یزدانی

    ،

    سحر غزانی

    ،

    ابراهیم حاج محمدی

    ،

    جمیله عجم(بانوی واژه ها)

    ،

    عليرضا حكيم

    ،

    عباسعلی استکی(چشمه)

    ،

    آرمان پرناک

    ،

    قربانعلی فتحی (تختی)

    ،

    بهرام معینی (داریان)

    ،

    محمد امیری

    ،

    پرستو پورقربان (آنه)

    ،

    مریم کاسیانی

    ،

    محمد قنبرپور(مازیار)

    ،

    آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

    ،

    رامینه خوشنام

    ،

    ابراهیم هداوند

    ،

    شریف شریفیان

    ،

    رسول علی محمدی

    ،

    نجمه طوسی (تینا)

    ،

    علیرضا شاه محمدی (عشاهیر)

    ،

    یدالله عوضپور آصف

    ،

    جواد مهدی پور

    ،

    حدیث عبدلی (یارا)

    ،

    اله یار خادمیان(صادق)

    ،

    آذر مهتدی

    ،

    مسيحا الهیاری

    ،

    حجت عباسی حاجی فیروز

    ،

    محمد حسین نیک طبع

    ،

    سید حاج احمدی زاده(ملحق)

    ،

    معصومه خدابنده

    ،

    علی چنارانی(صلصال)

    ،

    فرخ لقا فتحی

    ،

    سینا خواجه زاده

    ،

    بهروز ابراهیمیان

    ،

    شکوفه مهدوی (بهارانه)

    ،

    اصغر ناظمی

    ،

    ابوالحسن انصاری (الف رها)

    ،

    سیدحسن خزایی

    ،

    بابک فغفوری (پور)

    نقدها و نظرات
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۶:۱۳
    انالله و انا الیه راجعون
    چه خبر تلخ و دردناکی!
    واژه‌ها درمی‌مانند از بیان این سوز جانگداز.

    روح بلند استاد اقتداری بزرگوار قرین رحمت پروردگار باد!



    آخرین شعر ارسالی استاد اقتداری در سایت ادبی شعر ناب:

    مستم نخورده جرعه ای از استکان تو
    از نوع دیگراست یقیناً جهان تو

    چون آن «زن شبانه‌ی موعود» آمدی
    تا شعر من سروده شود از زبان تو

    با واژه‌ها رفیقم از آن رو که دیده‌ام
    در لا به لای شعرم از آن‌ها نشان تو

    با آن که شرح ناز تو جاری‌ست باز هم
    از من شنیدنی‌ست فقط داستان تو

    گل‌های روسری تو از باغ قمصرند
    از دشت لاله رنگ گرفته لبان تو

    صف بسته‌اند یاسمن و ارغوان مگر
    بوسه زنند بر تن چون پرنیان تو

    آری درست می‌شنوی! عاشق تواند
    دریا و کوه و جنگل مازندران تو

    دارم غزل غزل به تو نزدیک می‌شوم
    شاید به بزم بوسه شوم میهمان تو

    «آه ای زن شبانه ی موعود» سهراب سپهری
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۱۴
    خندانک
    ارسال پاسخ
    آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
    آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۱۱
    خندانک
    ارسال پاسخ
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۶
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۱۰
    سپاس از اطلاع رسانی شما جناب استاد حاج محمدی خندانک
    وتشکر از ارسال این پست یادمان بمنظور بزرگداشت
    استاد وارسته و به حق پیوسته مان" استاد اقتداری‌‌" خندانک
    روحشان شاد و یادشان ماندگار

    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۲۵
    سپاس از تلاش ارزشمند شما الهه ی احساس نازنین در شناساندن
    اشعار زیبای شادروان استاد اقتداری عزیز. روحشان شاد و یادشان ماندگار

    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد حسین اخباری
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۷:۳۳
    هوالباقی
    ( از شمار دوچشم یک تن کم
    وز شمار خرد هزاران بیش)
    ارتحال جانسوز فقید سعید شاعر فرهیخته مرحوم استاد اقتداری را به خانواده و خاندان جلیل القدرشان و جامعه ی ادبی خراسان رضوی بویژه ادبا و فرهیختگان دیار سربداران و خانواده بزرگ وهمدل شعر ناب تسلیت عرض
    می نمایم
    برای آن روح بلند مغفرت و علوّ درجات وبرای خانواده و تمام دوستان و دوستدارانشان صبر جیل و اجر جزیل از خداوند منان خواستارم
    نثار روحشان صلوات
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۱۴
    خندانک
    ارسال پاسخ
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۰۸
    تسبیح بر مدار ریا چرخ می‌خورد
    سالک نمانده، رهرو عرفان  عوض شده‌ست

    علی اصغر اقتداری (حرمان)🍃🌸🍃
    ارسال پاسخ
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۷
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۱۹
    خندانک
    روح این استاد عزیزوفرهیخته شاد
    وقرین رحمت الهی خندانک خندانک خندانک
    سالهادرکنارمان بودنددرسایت شعرناب وحق استادی برگردنمون دارند حیف شدهنوزخیلی زودبود...
    لعنت به کرونا که عزیزانمونو داره یکی یکی می گیره
    عموی منم الان بستریه وحالش خیلی خراب
    خدارحم کنه خودش به همه خندانک
    خندانک خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۰۶
    ایمان بیاوربم به دردی که پیش روست
    ایمان بیاوریم که درمان عوض شده‌ست

    علی اصغر اقتداری (حرمان)🍃🌸🍃
    ارسال پاسخ
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۶
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    عليرضا حكيم
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۳۳
    ‌با سلام
    بله من هم مطلع شدم جناب آقای حاج محمدی
    چقدر دردناک بود این خبر خداوند روحشان را شاد کند
    بنده هم این ضایعه اسفناک را به شعرای شعر ناب و خانواده محترم و ادیبان ایران زمین تسلیت می گویم
    به مناسبت در گذشت جانکاه استاد اقتداری

    چه گویم ای عزیزان شاعری شیرین بیان رفته ست
    چقدر این باورش سخت است او از پیشمان رفته ست

    همان کس که وجودش کیمیایی بود در اینجا
    پیام آمد که روحش از زمین بر آسمان رفته ست

    از آن وقتی شنیدم این پیام سخت و ویرانگر
    چنان بودم که گویی آتشی در ملک جان رفته ست

    سزاوار است از عمق وجود خود بنالد دل!
    که این نام آور دوران چو تیری از کمان رفته ست

    گرفته بغض سنگینی چنان راه گلویم را
    که پای شعر می لنگد از او تاب و توان رفته ست

    رسیده موسم آن تا بباری چشم بارانی
    که از دریای علم و معرفت،درّئ گران رفته ست

    دوباره چرخ گردون این خبر را خواند در گوشم
    که از جمع ادیبان اوستادی مهربان رفته ست

    علیرضا حکیم
    شادی روحش فاتحه با صلوات
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۱۰
    جز به اشک شعرهایم نان خشکم ترنشد

    قسمتم از باغ هستی جز گلی پرپر نشد

    علی اصغر اقتداری (حرمان)🍃🌸🍃
     

     
    ارسال پاسخ
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۸
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    عباسعلی استکی(چشمه)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۳۹
    درود و عرض تسلیت خدمت همه دوستان و اساتید محترم
    روح استاد اقتداری عزیز و مهربان شاد
    گواهی میدهم که انسان شریف و درستکاری بود
    امید که حضرت حق ایشان را ببخشد و بیامرزد و قرین رحمت خویش سازد
    فاتحه و صلوات خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۰۶
    روزها نگاه به انسان عوض شده‌ست
    آیین مهرورزی واحسان عوض شده‌ست

    تنها نه شهر بوی صداقت نمی‌دهد
    حتی صفای کوه و بیابان عوض شده‌ست

    علی اصغر اقتداری (حرمان)🍃🌸🍃
    ارسال پاسخ
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۶
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    سعید صادقی (بینا)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۷:۲۸
    تسلیت عرض میکنم
    مصیبت وارد شده را

    بر جامعه ی هنری شاعران
    ادیبان و فرهیختگان

    و خصوصا به
    خانواده ی محترم
    و داغدارشان
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۱۴
    خندانک
    ارسال پاسخ
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۰۷
    گم کرده قبله‌ایم و به مقصد نمی‌رسیم
    چون جاده، شهر، کوچه، خیابان عوض شده‌ست

    علی اصغر اقتداری (حرمان)🍃🌸🍃
    ارسال پاسخ
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۷
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    محمد یزدانی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۹
    سلام جناب استاد مصیبت وارده را خدمت جناب عالی استادان وشاعران گرانقدر ناب وجامعه ادبی تسلیت عرض می نمایم .روحش شاد و در ارامش حقیقی وهمیشگی .استاد اقتداری شاعر روانشاد همواره زنده است
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۱۵
    خندانک
    ارسال پاسخ
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۱۰
    شک بر سر زمین و زمان پنجه می‌کشد
    درک یقین و معنی ایمان عوض شده‌ست

    علی اصغر اقتداری (حرمان)🍃🌸🍃
    ارسال پاسخ
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۸
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    سحر غزانی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۸:۴۴
    سلام
    روحشون شاد و قرین رحمت الهی خندانک
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۱۵
    خندانک
    ارسال پاسخ
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۱۰
    ایمان بیاوربم به دردی که پیش روست
    ایمان بیاوریم که درمان عوض شده‌ست

    علی اصغر اقتداری (حرمان)🍃🌸🍃
    ارسال پاسخ
    قربانعلی فتحی  (تختی)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۴۶
    درود برشما جناب حاج محمدی
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۱۱
    گرچه طعم زندگی دایم برایم تلخ بود

    شعرم امّا در تمام عمر خود بتگر نشد

    علی اصغر اقتداری (حرمان)🍃🌸🍃
     
    ارسال پاسخ
    محمد امیری
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۵۵
    خدایش بیامرزاد .
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۱۱
    از مرامم نان به نرخ مدح خواندن دور بود

    گرچه بین ما و مداحان کسی داور نشد

     علی اصغر اقتداری (حرمان)🍃🌸🍃
    ارسال پاسخ
    بهرام معینی (داریان)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۵۶
    روحشان شاد وتسلیت بشما ادیب وارسته جناب حاج محمدی ارجمند وبزرگوار
    جاودان نام وخاطرشان
    شاعر هر گز نمیمیرد
    در پناه حق
    ♠️♠️
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۱۲
    با کمال فخر می گویم که دنیا بشنود

    شعر من هرگز برای نام و نان کافر نشد

    علی اصغر اقتداری (حرمان)🍃🌸🍃
    ارسال پاسخ
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    يکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۱۱
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    محمد قنبرپور(مازیار)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۱۰
    سلام
    تسلیت عرض میکنم خدمت شما و همه شاعرین سایت شعر ناب و به ویژه خانواده مرحوم اقداری و دوست خوبشان استاد حاج محمدی
    هر چند بنده افتخار اشنایی با ایشان و اشعارشان را نداشتم ولی همین دو سه شعری که عزبزان اینجا نوشتند نشان از روح بلند و احساس ناب و هنر بینهایت خوب مرحوم داشت
    حیف شد و خدا بیامرزد
    روحش شاد خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۳۹
    سال من یک فصل در خود داشت آن هم سرد سرد

    دست تقدیرم چرا هرگز بهار آور نشد؟!

     علی اصغر اقتداری (حرمان)🍃🌸🍃
    ارسال پاسخ
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۹
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۱۰
    روح بلند استاد قرین رحمت و ارامش
    تسلیت به اهالی ناب
    با ارزوی
    شفاو سلامتی برای همه بیماران ،،،امین
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۶
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    مریم کاسیانی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۱۴
    روحشون منور به اشعار نور و رحیم🌺🌺
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۴۰
    هیچ سقفی هستی‌ام را رنگ آرامش نداد

    هیچ کانالی برای امن من سنگر نشد

    علی اصغر اقتداری (حرمان)🍃🌸🍃
     
    ارسال پاسخ
    ابراهیم هداوند
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۱۷
    عرض ادب و ارادت خدمت استاد ارجمند جناب ابراهیم حاج محمدی

    با تاسف درگذشت جناب "استاد اقتداری" (شاعر فرهیخته و منتقد ادبی) را خدمت شما و خانواده ی محترم ایشان و همه ی دوستان و آشنایان و نیز خدمت اهالی محترم "شعر ناب" تسلیت عرض میکنم و از خداوند منان، آمرزش و علو درجات روحانی برای آن سفر کرده و طول عمر و صبر جزیل برای بازماندگان مسئلت دارم.
    روحش شاد و یادش گرامی.
    🥀🥀🥀
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۴۱
    الغرض این گونه سر شد سال‌های عمر من

    ساده می‌بینی ولی آسان برایم سر نشد

    علی اصغر اقتداری (حرمان)🍃🌸🍃
     
    ارسال پاسخ
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۹
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    شریف شریفیان
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۲۹
    سلام
    درود برشما بزرگوار
    جناب حاج محمدی عزیز و گرانقدر
    ازخبر حزن انگیزتان بسیار بسیار اندوهگین شدم
    خداوند رحمتشان کند
    به تمامی عزیزان شاعر و خانواده ی محترمشان
    تسلیت عرض مینمایم خندانک خندانک خندانک
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۴۱
    با کمال فخر می گویم که دنیا بشنود

    شعر من هرگز برای نام و نان کافر نشد

    علی اصغر اقتداری (حرمان)🍃🌸🍃
    ارسال پاسخ
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۹
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    رسول علی محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۳۳
    بدرود يار! وعده ي ديدار،بعد مرگ
    بوس و کنار و بزم بي اغيار ،بعد مرگ

    غمگين مشو ،که تازه چو گل ميکند تورا

    بر گور ما سرشک تو اي يار ،بعد مرگ

    گفتم به وقت مرگ نهم سر به دامانت

    نگذاشتي ،گذاشتم اين کار، بعد مرگ

    گلبرگ نسترن نشود جز نصيب باد

    گل گشت باغ و گلشن بي خار ،بعد مرگ

    بر گورها زنان سيه پوش ديده اي

    گريان و سگوار و وفادار ،بعد مرگ؟

    در زندگي اگرچه تورا خار کرده يار

    از جان عزيزتر شوي اي خار ، بعد مرگ

    در حيرتي که دشمن جان تو يار توست؟

    بگذر ،که فاش ميشود اسرار ،بعد مرگ

    پرسي چرا گلايه ندارم ز جور دوست؟

    اي دوست! اين مشاجره بگذار ، بعد مرگ

    مگزار گل بجاي قدم بر مزار من

    روح مرا به خيره ميازار ،بعد مرگ

    با صد هنر چرا نشدم کامياب از او؟

    بگذار اين حديث دل آزار بعد مرگ

    سرنا خيال باز و مرنج از غرور او

    بر پاي خود فتاده اش انگار ،بعد مرگ

    منوچهر اتشی(سرنا)

    یاد استاد اقتداری عزیز همیشه در جان و روح ماجاریست تا شعر نفس میکشد و شاعر ندا خندانک خندانک خندانک
    مجتبی شفیعی (شاهرخ)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۵۲
    سلام
    چقدر متاسف شدیم و چقدر دلم میخواست این خبر نمیشد.
    ایشالله خداوند در سایه رحمت خودشون قرارشون دهد و روحشون شاد و خوشحال به معبود بپیوندد
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۱
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۱
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    نجمه طوسی (تینا)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۰۱
    انالله و انا الیه الراجعون
    چه خبر تلخی امروز خواندم . استاد اقتداری حق استادی بر ما داشتند .خداوند ایشان را در شمار بندگان صالح و دانشمند خویش قرار دهد و در جوار حق به آرامش ادبی برسند ان شاالله . خداوند به باز ماندگان پاداش و صبر مرحمت نماید . خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    خدمت استاد معزز آقای احمدی زاده و استاد گرامی آقای حاج محمدی نیز این فقدان را تسلیت عرض می کنم . خندانک خندانک
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۱
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۱
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    جواد مهدی پور
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۲۷
    سلام و احترام

    انا لله و انا الیه راجعون

    خبر ناگورا و دلخراش و بسیار دردناک در گذشت حضرت استاد اقتداری گرانمهر دلمان را داغدار کرد
    این مصیبت بزرگ و ثلمه ی جبران ناپذیر را به خانواده ی محترمشان و شما استاد عزیز و اهالی شعر و ادب ایران زمین تعزیت و تسلیت عرض می نمایم

    استاد اقتداری ، بی شک یکی از ارکان شعر ادب بود
    فقدانشان برای شاگردان سخت و تحمل ناپذیر خاهد بود

    روح بلندشان شاد و قرین رحمت واسعه الهی باد


    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    یدالله عوضپور    آصف
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۳۵
    درود برشما
    با اندوه فراوان
    شاهد عروج یکی دیگر از شهروندان مملکت شعر وشاعری هستیم
    خاصه این دوست گرانمایه و ادیب دیار خراسان و سبزوار ادب پرور.
    یاران ، فقدان استاد حرمان هرچند برای ما سلمه ای توانفرساست امایقین بدانید هر ادیب وارسته ای مشتاق پرکشیدن از تنگنای قفس تن می باشد.
    لذا ضمن آرزوی اسکان در بهترین مکان برای این شاعر فرهیخته،
    تسلای خاطر بازماندگان را از ایزد منان خواستارم
    یادش جاوید بی تردید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۱
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    یدالله عوضپور    آصف
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۱۱
    سروده ای از سرکار خانم شکوفه بهارانه
    تقدیم به روح بلند استاد اقتداری عزیز


    بوده ای انسان ولی \"حرمان\" تورادائم نصیب
    در غمِ فقدانِ تو سخت است یاران را شکیب

    روحِ پاکت از قفس آزاد شد ای راد مرد ،
    پر کشیدی چون سبکبالان به سودایِ حبیب

    دست شستی از جهانِ فانی و پر رنج و غم
    تا به جنّت دردهایت را شود خالق طبیب

    پاسداری کردی از حقّ ِ قلم تا پایِ جان ،
    شاهدِ این مدّعا شد شعرهایی بی رقیب

    رفتی امّا خوانِ شعرت میزبانِ مردم است
    با غزلهایی به غایت نغز و خوب و دلفریب

    پ.ن

    عروجِ ملکوتیِ اُستادِ وارسته و به حق پیوسته
    مرحوم شادروان علی اصغر اقتداری \"حرمان\"
    خسارتی سترگ است برای جامعه ی ادبی کشور.
    امید که مرگ نقطه ی پایانی نهاده باشد بر درد
    و رنجِ عظیم و طاقت فرسایی که انسان بودن
    و انسان ماندن در این دنیایِ پرفریب و عاری از
    انسانیت بر ایشان تحمیل کرد .روحشان قرینِ
    آرامش و برخوردار از رحمتِ واسعه یِ الهی باد.

    باتقدیم احترام: شکوفه بهارانه
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۱۵
    تشکر فراوان از شما جناب استاد آصف بابت قبولِ زحمتتان
    در انتشارِ بداهه ی بنده که با اطلاعم از خبر فقدانِ جانسوزِ
    استاد اقتداری عزیز بر زبانم جاری گردید. خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    یدالله عوضپور    آصف
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۳۳
    مصاحبه شعر ناب با شاعر گرانقدر جناب استاد \"حرمان\"



    جناب آقاي علي اصغر اقتداري(حرمان) کارشناس ادبیات، خالق و دو مجموعه شعر به نام های \"زمزمه های خاکستری\" و \"از دل به کاغذ\" هستند كه ویراستاری بیش از بیست کتاب رمان و شعر را نیز در کار نامه ی هنری خود دارند.

    شعر ناب : سلام لطفا خودتان را براي مخاطب ها معرفي كنيد و بفرماييد متولد چه شهري هستيد؟؟

    سلام بر شما وتمام کسانی که به اهالی شعر بها می دهند. به روایت شناسنامه ام متولد هزار وسیصد وسی وپنج(1335) در یکی از روستاهای سبزوار با فاصله ی بیست وپنج کیلومتری تا همین شهر و در خانواده ی پایین تر از متوسط به دنیا آمدم در خانه ای که دیوار هایش از خشت رنج ونداری بر پا شده بود، با پدری زحمت کش که یادش هیشه سبز است ومادری که نیمی از بار زندگی را به دوش می کشید وهمراه وهمپای او در آراستن سفره ی بی رونقمان کار وتلاش می کرد تحصیلات ابتدایی را تمام کردم وبرای ادامه ی آن به سبزوار رفتم •

    شعر ناب ، تعريفتان از شاعر چيست؟ شاعر چه شاخصه هايي دارد كه ديگران ندارند؟

    اول از شعر بگویم ! از نظر من شعر انباشته های اندوه شاعر است که مدت ها در ضمیر ناخود آگاه او صیقل می خورد ودر اثر تلنگری یا پیدایش بهانه ای از عمق جان او فوران می کند وبر صفحه ی کاغذ نقش می بندد وشاعر در یک کلام :دیوانه ای است که هذیان های معنی داری می گوید وهمین هذیان ها بر دل اهالی درد می نشیند ! دیوانه ای که حرف های هشدار دهنده اش عاقلان را به تحسین وا می دارد ! منتها این دیوانه بایدخودش را برای سوختن آماده کند و ققنوس وجودش را به آتش درد هایش بسپارد وآن قدر بسوزد تا از خاکسترش ققنوسی جوان سر بر آورد! واما مسئولیت شاعررا از نگاه نظامی بزرگ ببینیم: پیش وپسی بست صف کبریا پس شعرا آمد وپیش انبیا شاعر مرتبه ای دارد که بعد از مقام انبیا قرار می گیرد وچه رسالت سنگینی!شاعری که در کاخ رویاهای خود لمیده واز هوای آلوده ی اجتماعش بی خبر است ؛ شاعری که از کنار فریاد های فروخورده ی زیر پا مانده ها هیچ حسی در او بر انگیخته نمی شود ! شاعری که با غارتگران مادی و فکری مردم زمان خودش همراه و هم گام باشد ، شاید بتوان اورا شاعرنامید امابه پیامبری می ماند که به امت خود پشت کرده است!

    شعر ناب : از کی احساس کردید که می تونین کلمه ها رو با اسلوب خاصی کنار هم بگذاريد و اون ها رو به شعر تبدبل کنيد؟ برای شاعر شدن با چه مشکل هایی رو به رو شدید ؟

    هنوز در مکتب بودم که خواندن ونوشتن را از پدر وپدر بزرگ مرحومم که مکتبداربود ،آموختم . اولین شعری را که خواندم وبرجانم نشست بیتی از حضرت حافظ بود آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا کتاب موش وگربه ی عبید زاکانی وکتاب عاق والدین را در همان مکتب خواندم ..... کلاس ششم ابتدایی بودم که احساس کردم می توانم کلماتی را به صورت موزون بیان کنم برای شاعر شدن ، یعنی برای گذار از نظم وورود به دنیای شعر خیلی طول کشید ولی روح تشنه ی من همیشه در پی آموختن بود هر کتابی را که می گفتند می خریدم هر نقدی را که می شنیدم با جان ودل استقبال می کردم در واقع ورود واقعی من به دنیای شعر از سال شصت وهشت بود وآن هم با ورود به انجمن ادبی ابن یمین سبزوار که در همان سال تشکیل شده بود ومن هم از اعضای اولیه ی آن بودم.

    شعر ناب : کسی به شما کمک کرد یا فکر می کنید شاعری یه احساس ذاتی هست و شعرحتما باید تو ذات یه شاعر باشد؟

    شاعری موهبتی است الهی وهیچ کس نمی تواند برای کسی نسخه ی شعر بپیچد تا فردی را شاعر کند باید آن استعداد خدادادی باشد تا تلاش وهمت شاعر با آن درهم آمیزد وشاعر شود بعد از این مرحله راه نمایی ونقد اساتید وخواندن و خواندن است که می تواند در اعتلای شعر موثر باشد خواندن شعر کلاسیک ومرور اشعار قله نشین های ادب پارسی ودرک موقعیت زمانی خودشاعر هم می تواند گام های موثری برای پیش رفت او قلمداد شود.

    شعر ناب : سبک شعری که انتخاب کرده ايد چی بوده و می شه توضیح بدهيد چرا این سبک؟ جز این سبک چه سبک دیگه ای را می پسندید؟

    سبک شعری من ، سبک شاعران دهه ی هفتاد وهشتاد دوران انقلاب است گرچه به سبک هندی علاقه ی زیادی دارم ولی در سرودن شعری به آن سبک ناتوان بوده ام امروزه بیشتر به نئو کلاسیک می اندیشم واز سبک پست مدرن که شعر را به بیراهه می برد خوشم نمی آید.

    شعر ناب : حتما حتما اسم شاعران شهرتان را مي دانيد خوندن شعر هايشان تا چه حد به شما در گفتن شعر کمک کرده است ؟

    شهرستان سبزوار شاعران توانمندی دارد از جمله دکتر حسن دلبری که نام و آوازه اش در سراسر ایران پیچیده وشاعران دیگری چون حسین شنوایی،حسن نصر، جواد جعفری نسب ، محمد رضا فرامرزی ، مرتضی دولت آبادی وشاعران جوان وموفق دیگری،که آینده ی خوبی در انتظارشان است طبیعی است که در یک محیط شعری همه از همدیگر بهره می برند ومن هم مستثنی نبوده ام.

    شعر ناب : شاعری که همیشه مورد تحسین شما بوده چه شخصي است؟

    از گذشتگان سهراب ، فروغ ، اخوان ، شاملو و از امروزی ها به قیصر امین پور عشق می ورزم.

    شعر ناب : فکر می کنید فرق شعر قدیم با شعر های امروزي که تنوع زیاد تری دارند چه چيزي ست؟ کدوم رو ترجیح میدی؟

    اتفاقا تنوع شعری در شعر کلاسیک از شعر زمان حال بیشتر است شاعران آن روز در انواع قالب ها شعر می گفتند وچون از دربار شاهان ارتزاق می کردند تمام کوششان در پدید آوردن شعری بود که بر شعر دیگر شاعران بر تری داشته باشد وهمین مساله بر اعتلای شعر بی تاثیر نبوده از طرفی دیگر شعر عرفانی از زبان بزرگانی چون مولانا ،سنایی ،حافظ وعطار ودیگران هم بر غنای شعر می افزوده است . شعر امروز هم حرف هایی برای گفتن دارد شاعران موفق وآینده داری داریم واگر از این بلبشوی که گاهی می افتد بتوانیم به شاه راه اصلی شعر بر گردیم می توانیم در صفحه های تاریخ ادبیات آینده ردّ پایی از شعر موفق این دوران را به ثبت برسانیم. گرچه دکتر شفیعی کدکنی معتقد است که بعد از انقلاب شعر به معنای واقعی کلمه نداریم!

    شعر ناب : اولین شعری که گفتید را یادت هست ؟ اون موقع چند ساله بودی والان نظر خودت درباره اون شعرچيست؟

    آن چه را در آن روز ها شعر می نامیدم اکنون جز و سیاه مشق هایم هم نمی دانم حدود دوازده سال داشتم که پی بردم ذهنی موزون دارم فقط برای دوستان جوانی که به کارهای ضعیفشان هم ممکن است علاقه ای زیادی داشته باشند عرض کنم که تمام شعر های دوران جوانی ام را که مشتمل بر چهار دفتربود با دست خودم آتش زدم فقط یک شعر از آن زمان ها دارم که به زودی در سایت خواهم گذاشت!چرا این کاررا کردم به خاطر این که به این باوررسیده بودم که این شعر ها نمی تواند مبین شناسنامه ی شعری من باشد.

    شعر ناب: در اشعارتان چقدر سعي كرده ايد مردم را سهيم كنيد؟

    سوال خوبی است ، مگر می شود شاعر باشی وبا مردم نباشی ؟ مردم ستون های اصلی ساختمان شعر اند ،هیچ ساختمانی بدون ستون سر پا نمی ماند شاعرباید از کوچه ی احساس مردم عبور کند با شادی هایشان شاد وبا ناراحتی هایشان اندوهگین شود . شاعر زبان اهالی درد است آن ها که درد خودرا نمی توانند بیان کنند شاعر این وظیفه را بر دوش می کشد مگر می شود بی درد شعر بگویی !شعری که با احساس ودرد های مردم بیگانه باشد مشتی الفاظ بی مغز است که باید در زباله دانی تاریخ جای بگیرد!

    شعر ناب ، از نظر تو چه چیزی باعث پیشرفت شعر فارسی می شود ؟ تمرین ؟ خواندن شعر یا سرودن ؟

    دومورد اول بیشتر تقدم دار ند اول باید آمادگی سرودن داشته باشی تا بتوانی شعر بگویی نه در شعر که در هر هنر دیگری باید تلاش کرد وصیقل خوردوبعد وارد دنیای شناخته شده وناشناخته ی آن شد این کنکاش وتلاش هر چه بیشتر باشد ره آورد او از این سفر های مبارک افزون تر خواهد بود.

    شعر ناب ، آيا سروده ي سياسي و اجتماعي داشته ايد؟

    این را شما ودیگران باید جواب دهند دراین مدت که در خدمت عزیزان نابی بوده ام بیشتر آن چه را ارائه داده ام حول همین محور ها بوده است برای نمونه چند بیتی را که خوانده اید عرضه می کنم

    ای خوب مردم ای جنوبی های شعرم


    من از شمایم !ای شمای گُر گرفته

    چه تقسیم شگفتی ! دشت وجنگل سهم بعضی ها

    واما سهم من خاری که بخشیدند بر پایم

    سفره ی یغما به پهنای وطن گسترده است

    هر چه می خواهی ببر ای ترک ! وقت خواب نیست


    •شعر ناب ، مضامین اشعارتان از چه حسی لبریز شده است؟

    -تخلص شعری من (حرمان) است تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل بارها ودر جاهای مختلف دربرابر این سوالقرار گرفته و گفته ام که از نظر من ،شعر یعنی درد وهر جا دردی باشد پرچم شعر من در آن جا بر افراشته می شود وگفته ام که اگر شعری از عنصر درد بر خوردار نباشد به گردویی شبیه است که مغز ندارد! فقط زحمت شکستنش برای ما می ماند. شعر بی درد ،به باغ زیبایی می ماند که گل های کاغذی به بار می آورد پس به قول اخوان چرا باید تحمل ،آب یاری کردن باغی کاز آن گل کاغذین روید

    شعر ناب ، به چه دليل در انجمن ادبي ناب فعال شده ايد و آيا به خواسته هايتان رسيده ايد؟؟؟

    گویا یکی دوباردعوت شده بودم وقتی آمدم ، آن را از دیگر سایت ها بهتر یافتم دوستان مجازی این جا ومدیریت دمخور با اهالی سایت را ،دوست داشتنی تر دیدم وبیشتر کار هایم را در همین جا ارایه داده ام گرچه در سایت های دیگری هم بوده ام اما بعد از آمدن به اینجا حضورم در آن سایت ها خیلی کم رنگ شده است

    شعر ناب : آيا در سايت ادبي ناب چقدربه مقوله ي اموزش شاعران جوان و نقد و ويرايش اشعار آنها توجه مي شود؟؟

    ببینید مقوله ی آموزش بحثی دراز دامن را می طلبد. در این جا کارهای خوبی انجام می گیرد ولی به نظر من کافی نیست ودر حد همین سایت خوب است چرا که روزانه شعر های زیادی ارایه می شود ووقت زیادی می طلبد تا همه ی آن ها را بخوانی برای نو آموزان روش های دیگری هم وجود دارد که خودشان باید دست وپا کنند این که زیر اکثر شعر ها نوشته شود خوب بود زیبابود دست مریزاد ! کافی نیست البته ظرفیت نقد شونده ها هم باید افزایش یابد در همین سایت دوستی بعد از این که نقد کوتاهی بر شعرش داشتم شعری در هجو من گفت ! فقط لطف کرده بود وفحش خواهر مادر را در هجوش نگجانده بود! حالا چگونه می شود به این عزیز، نقطه ضعف هایش را گوشزد کرد؟

    شعر ناب : ديدگاه شما درباره‌ی وضعيت نقد ادبی در ايران چيست؟

    دراین باره زیاد اطلاع ندارم ولی در بعضی از سایت ها که احتمالا از بود جه های دولتی استفاده می کنند کار بیشتری روی اشعار شاعران انجام می گیرد مثلا هر هفته شعر سه شاعر توسط منتقد ،آن هم از راه تلفن مورد بررسی قرار می گیرد البته متضمن هزینه های نیز هست هم برای آن سایت وهم برای فردی که شعر ش نقد می شود

    شعر ناب : از ديدگاه شما يك منتقد بايد چه ويژگی‌هایی داشته باشد؟

    منتقد در مرحله ی اول باید به زوایای آشکار وپنهان شعر آشنایی داشته باشد وبعد با اصول نقد بیگانه نباشد ،منصف باشد ، تند برخورد نکند ، اگر به معایب شعر می پردازد حسن های آن را نیز بیان کند مطالعه کند ووووو

    شعر ناب : شما در هنگام سرودن شعر چقدر به مخاطبانتان فكر می‌کنيد؟

    مخاطب اولین چیزی است که فکر مرا به خود معطوف می کند شعر بی مخاطب مثل کالای بی خریدار است وروی دست شاعر باد می کند !اگر شعر برای مخاطب نباشد نیاز به مطرح کردن آن احساس نمی شود البته احساس وهدف شاعرنباید به خاطر مخاطب تنزل کند شاعر کسی است که فراتر از نرم عادی جامعه سخن می گوید

    شعر ناب ، مؤلفه‌ی اندوه در شعر شما چه جايگاهی دارد و چرا نگاه شاعر ايرانی بيشتر معطوف به فراق و جدايی است؟

    شعرهای موفق من بیشتر با شناسنامه ی اندوه شناخته شده اند شادی ها زود گذرند این درد ها هستند که تا درمان نشوند از خاطره های زخم خورده از روزگار محو نخواهند شد از طرفی شعر درد حس وعاطفه ی خواننده را بیشتر درگیر می کند تاشعر شاد به قول قیصر: درد نام دیگر من است

    شعر ناب ، نظر شما نسبت به بحران مخاطبی كه شاعران ما با آن دست و پنجه نرم می‌کنند چيست؟

    شعر امروز متاسفانه به خاطر بلبشویی که در این بازار به وجود آمده کم کم از اصالت ورسالت خود دوری گزیده است مخصوصا این اواخر که فقط به تبعیت از فرمالیست های روسی همه ی هدف شاعر در تزیین فرم خلاصه می شود وردپای محتوا خیلی کم رنگ شده است من منکر زیبایی وفرم در شعر نیستم ولی هزار شعر فرم گرا به اندازه ی یک شعر که هم از آرایش فرم بهره مند است وهم از محتوی برایم ارزش ندارد شاعر امروز دارد از مردم ودرد های آن ها جدا می شود از زبان مردم حرف نمی زند با عواطف آن ها بیگانه شده است واین است که بحران مخاطب پیش می آید

    شعر ناب ، با توجه به تحركاتي كه طي ده سال اخير در شعر كشورمان صورت گرفته، فضاي شعري ايران را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

    تا اندازه ای در سوال قبل جوابتان را دادم اگر بخواهیم آینده ای موفق برای شعر امروز متصور بشویم باید شاعران با مردم آشتی کنند وبر سر سفره ی درد دل های آن ها بنشینند گوشی برای شنیدن وچشمی برای شنیدن دست وپاکنند تا شعر شان رنگ موفقیت را ببیند

    شعر ناب ، چرا شاعران در دوره‌ی ما منزوی شده‌اند، البتّه خود شما هم از اين امر مستثنی نيستيد.؟؟؟

    مشکل ترین سوال همین است ومن در جای دیگری به اندازه ی یک مقاله در این مورد حرف داشته ام فقط باید بگویم که شاعران ما به یک یاس اجتماعی مفرط دچار شده اند به این معنی که جایگاهی برای شعر شان نمی بینند شعری که روزگاری تازیانه ای بود بر گرده ی دولتیانی که نسبت به مردم وخواسته های به حق آن ها کوتاهی می کردند امروزه هیچ بهایی به آن داده نمی شود اگر نگاه کنیم در شعر شاعران امروز کمتر رد پایی از سیاست واجتماع به چشم میآید چرا که آن را بیهوده می پندارند در مورد خودم هم این قضیه صدق می کند این شعر هایی که می بینید مال سال ها قبل است

    شعر ناب ، چه چيزي توی دلت هست که تا الان درباره شعر خواستی بگوييد و نگفتید؟

    - فکر می کنم که گفتنی ها را گفتم

    شعر ناب ، حرف اخر ؟؟؟

    هیچ ! فقط کوشش وتلاش ومردم مداری را به خودم ودیگر دوستان شاعر توصیه می کنم واز روده درازی در این پرسش وپاسخ عذر خواهم .



    تاریخ انجام مصاحبه : دیماه ۱۳۹۳ هجری شمسی

    تدوین دوباره از سرکار خانم بهارانه
    دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۲۱
    تشکر از قبولِ زحمتِ شما استاد آصف عزیز در انتشارِ مجدد
    مصاحبه ی انجام شده توسط شعر ناب با استاد اقتداری فقید.
    بنظرم خواندن دقیق این مصاحبه و توجه به نکات ارزشمند
    بیان شده توسط شادروان استاد حرمان می تواند برای تمامی
    علاقمندان به شعر و شاعری بسیار آموزنده و رهگشا باشد.

    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    یدالله عوضپور    آصف
    يکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۱۵
    برای رفته به صوت جرس چرا نوحه
    چومرغ رسته ز قفل قفس چرا نوحه

    بشیر بلبل پر بسته بانگ آزادی ست
    هلا رهیده ز هر خاروخس چرا نوحه

    هزار دام به پای ست هزار دستان را
    بریده گرهمه از پیش وپس چرا نوحه

    فتاده از بد دوران به چنگ زندانبان
    کنون که رسته زقید عسس چرا نوحه

    هر آنکه در تله افتد رها رهی جوید
    رها چوگشته ازین دام پس چرا نوحه

    چو شیر شرژه گرفتار نیش زنبوری
    کند فرار ز دست مگس چرا نوحه

    ی.ع. آصف
    دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۴۷

    آری ! آری! نوحه و افغان خطاست
    اقتداری چون که مهمانِ خداست

    هست فقدانش ولی سنگین و تلخ
    جای او خالی میانِ جمعِ ماست خندانک

    ارسال پاسخ
    مسيحا الهیاری
    يکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۳:۲۱
    بگذار عشق نمک گیر شود بعد برو
    یا دلم از دیدن تو سیر شود بعد برو

    هو الحی
    نیما ابراهیمی
    يکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۲۸
    چه روزهایی
    ای کاش این روزها را زندگی نمی کردیم.
    مدام خبر وفات و عزا و غصه و ....
    خداوند ایشان را بیامرزد و روحشان را قرین رحمت گرداند و به خانوادۀ محترمشان صبر جمیل عنایت بفرماید.
    فاتحه ای برایشان بخوانم
    خندانک خندانک خندانک
    معصومه خدابنده
    يکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۱۴
    عرض تسلیت بر جامعه ادبی و گروه شعر ناب
    روحشان شاد و قرین رحمت
    فرخ لقا  فتحی
    يکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۰۵
    خدا رحمتشون کنه
    روحشان شاد و
    الهی جاشون تو بهشت باشه
    امین
    سینا خواجه زاده
    يکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۴۹
    روحِ بلندشان آمیخته با نور و نیکی باد.
    برای بازماندگان، بویژه خانواده محترم ایشان
    شکیبایی آرزومندم.
    سپاس بسیار از شما بزرگوار برای آگاهی رسانی
    و همینطور استادان بزرگواری که گوشه ای از
    عظمت شادروان اقتداری را شرح دادند.
    بهروز ابراهیمیان
    دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۱۷
    روح استاد اقتداری عزیز و مهربان شاد خندانک خندانک
    ابوالحسن انصاری (الف رها)
    دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۲۷




    درود برشما

    روحشان شاد

    خندانک خندانک
    سیدحسن خزایی
    چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۲۵
    خداوند روح ایشون رو قرین محبت بی پایانش نماید.
    ازشما و مدیریت سایت ممنونم که ایشون رو به ما تازه واردها معرفی کردید
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۵۸
    زنده باشید .سپاس خندانک
    ارسال پاسخ
    بابک فغفوری (پور)
    سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۷:۳۳
    روحش شاد یادش گرامی آثارش پایدار باد . خندانک
    به دلیل گرفتاری های شخصی مدت طولانی غایب بودم و از مصاحبت عزیزان دور.
    امروز که متوجه از دست دادن این شاعر گرانقدر شدم بسیار متاثر گشتم.
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۶:۲۲
    لبریز از نورو سرور روحشان خندانک
    و عرض تسلیت __________________🌹
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۱۴
    خندانک
    ارسال پاسخ
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۰۷
    با معده‌ها حلال خدا سازگار نیست
    دیری‌ست راه یافتن نان عـوض شده‌ست

    علی اصغر اقتداری (حرمان)🍃🌸🍃
    ارسال پاسخ
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۷
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۷:۵۳
    درود و مورد رحمت حق هستند بی شک خندانک
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۱۴
    خندانک
    ارسال پاسخ
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۰۹
    در شهر جنگ چنگ زدن بر غنایم است
    جنگی که جنس اسلحه‌ی آن عوض شده‌ست

    علی اصغر اقتداری (حرمان)🍃🌸🍃
    ارسال پاسخ
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۷
    بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روز ها
    با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روز ها

    نیست جز ماتمسرا دل لاجرم حس می کنم
    زندگی چیزی است مانند جفنگ این روزها

    آه و اشک و ناله و فریاد  و اندوه و فغان
    عرصه را بر جان من کرده ست تنگ این روزها

    سر خوشی ها از چه رو یکریز می بازند رنگ
    می زند بر دل فقط اندوه چنگ این روزها

    نیست سرمستی خیالی بیش زیرا باده راست
    شیشه ی رنگین حجابِ آب و رنگ این روزها

    بر نمی خیزد جز آهت از نهاد افتاده است
    در دل آیینه ها از بس که زنگ این روز ها

    دیده ها از بس که اشک آلوده اند از حزن، هیچ
    چشم ها را کس نبیند شوخ و شنگ این روزها

    رخت بر بست《اقتداری》 از جهان  گردید پُر
    قلب من در سینه ام  از  آذرنگ این روزها
    ارسال پاسخ
    شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۲
    سلام به شما 🌷

    رحلت شاعر و ادیب فرزانه خراسانی، جناب حاج علی اقتداری فرهیخته متخلص به «حرمان» موجبات حزن و اندوه جامعه ادبی به ویژه دوستان را فراهم آورد.
    فقدان آن شاعر توانا را به تمامی اهالی ادبیات و دوست‌داران آن مرحوم، به‌ویژه شاعران خراسان و خانواده محترم ایشان تسلیت عرض می‌كنیم.
    از درگاه حضرت دوست ، برای آن مرحوم، رحمت و آمرزش الهی و برای خانواده محترم‌شان صبر و شكیبایی مسئلت داریم.»


    شاید آن روز که سهراب نوشت
    تا شقایق هست زندگی باید کرد 
    خبری از دل پر درد گل یاس نداشت 
    باید این‌طور نوشت 
    هر گلی هم باشی
    چه شقایق 
    چه گل پیچک و یاس 
    زندگی اجباریست...
    زندگی در گرو خاطره‌هاست
    خاطره در گرو فاصله‌هاست
    فاصله تلخ ترین خاطره‌هاست....


    روحشان شاد 🌷
    دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۳۸
    ملجاء صاحبدلان شد خاکِ تو
    آفرین ها بر روانِ پاکِ تو
    تا جوارِ حق رسانیده تو را
    مرکب رهوار و بس چالاکِ تو
    رستی از حرمان و اینک شادمان
    گشته آن قلبِ ز غمها چاکِ تو

    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

    رهیدنت از قفس تن مبارک استاد اقتداری عزیز خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0