سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        نوتیفیکیشنِ بی احساس_ زادروزنوشت
        ارسال شده توسط

        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)

        در تاریخ : شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۳۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۰۲ | نظرات : ۱۲

        یه دلشوره‌ی ممتد
        یه خستگی طولانی
        که خمیازه‌های پی در پی هم چاره‌ا‌ش نیست

        ساعت هشته بیدارم؛ با اینکه دیشب ساعت سه خوابیدم. نوتیفیکیشن ۵ تا پیام روی گوشی گوشه‌گیرم؛ پیامای به درد نخور بانک و اداره و همراه اول و... که هیچوقت تبریکشون برام اهمیتی نداشته.
        اون غم غریب هر ساله که روز تولدم چمباتمه میزنه روی قلبم، امسال بیشتره؛ توی اپیدمی کرونا که هزاران نفر رو قتل عام کرده و آغوش‌هامون رو زندانی تنهایی.

        اینکه نمیتونم عزیزانم رو بغل کنم یا حتی دستای سرد نیازم رو توی دستای گرم پرمهرشون بذارم و هزار فکر و خیال دیگه که از نظر دیگران به من مربوط نیست؛ امّا داره توی ذهنم می‌لوله و دلم رو غمگین می‌کنه...
        دردای سرزمینم توی رگای احساسم جریان داره، وقت و بی وقت.
        اینکه دغدغه‌ی هشتگها شده اعدام نکنید؛
        اینکه صفحه‌ها پر شده از عکسای جوونا و کودکا و نخبه‌های این سرزمین
        و یه عالمه داغ، لحظه‌های هموطنام رو دوزخی کرده و گاه و بیگاه آه بلندی می‌شه که مثل بختک میفته روی لبخندام
        سایه‌ش میفته روی شادی روز تولدم که امسال اولین سالیه که زیر یه سقف با تو میتونم جشن بگیرم...

        بلند میشم، از این سایه‌های تاریک حتی موقتی فرار میکنم.
        پنجره‌ی دلتنگیمو رو به آفتاب مرداد باز می‌کنم، چای دم می‌کنم تا خستگی از تن صبح دلتنگیم بره بیرون.
        مربای امید به کاسه‌ی آرزوهام برگرده و یکی از مهمترین آرزوهام وقت فوت کردن شمعِ دغدغه‌هام تولد واقعی خوشبختی باشه توی سرزمینی که خزرش رو گذاشتن توی دامن روسیه و خلیج پارسش رو به همه چی خورای چین سپردن...

        گاهی میگم کاش این دنیا تموم میشد و همه‌ی عزیزای رفته برمیگشتن. میعادگاهمون فقط پرچین رویا نبود.
        بازم توی آغوش مشتاقمون پیدا میشدن و برمیگردوندن خوشبختی گمشده‌مون رو، باورای ترک‌خورده مونو، کاش بازم قهقهه‌های کودکی جاشونو به هق‌هقای پنهونیمون می‌دادن؛
        اینجا میشد همون بهشت رنگی واقعی، نه سراب بهشت موعودی که  لحظه‌‌ لحظه‌ی زندگی الانمون رو هم گرفته...
        با وجود بغضی که گلوی غزلم رو گرفته، هزاران شُکر، شِکرِ چایی دلتنگیم می‌شه که همه‌ی عزیزانم تندرست کنارم هستند و عطر بودنشون هوای زندگیمو پر کرده؛ صداشون هنوز آواز دلنشینیه که تازه به تازه تکرار می‌شه و تیک‌تاک تکراری ثانیه‌هامو به قافیه‌ی آرامش می‌سپاره...

        مامان مهربونم، بابای پرکشیده‌ی جاویدیادم، از به دنیا آوردنم ممنونم

        وقتشه به نگاه غزلخون عزیزانم برسم، به تپش‌ مهربونی بودنشون و به لاله‌ی گوششون که منتظر شبنم صدای منن
        پس تا درودی دیگر بدرود
        ‌من از تریبون این نوشته اعلام میکنم که

        مهربونای زندگیم!
        دوستتون دارم و براتون بهترینها رو آرزو دارم...
        مهناز نصیرپور
        24 مرداد 99

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۰۲۵۵ در تاریخ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۳۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3