سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        خانه چوبین
        ارسال شده توسط

        ماهورا وثوقی

        در تاریخ : شنبه ۱۴ تير ۱۳۹۹ ۰۲:۲۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۸۵ | نظرات : ۱۶

        پرده های سفید سرتاسری راکنارمیرنم تا شایدکه نور روشنایی ببخشد به این تنی که تاریکی نومیدی اورا بلعیده ,اما دریغ ازخوشه ای نور! گویی آسمان این دنیای سختگیرهم خوب میداند چه زمانی چه احوالی داشته باشد تامرا خسته ترازخسته کند. هوای ابری! تنهاچیزیکه الان به آن احتیاج ندارم. مینشینم روی صندلی چرخان مشکی رنگم وچشمانم را میبندم :(( راه خسته کننده و طولانی ای بودامابه مقصدش می ارزید. صدای بوسه زدنهای امواج دریا برروی گونه های نرم ساحل راازهمینجاهم میتوانم بشنوم. یک قدم,دوقدم,سه قدم و خانه ای که تمام روح وجانم انتظارش را میکشید! فعلا نمیخواهم خلوت پرازبوسه ی دریاوساحل ,این دوعاشق دلخسته رابرهم زنم. هنوززوداست. بوی چوبهای باران خورده این خانه چوبین,به من خوشامد میگوید. درب باصدای قیژقیژی که عجیب به دلم نشست, بازمیشود . شاید دارد ابرازشادمانی میکندازدیدار دوباره مان! دورتادور خانه راازنظر میگذرانم .گلهای یاس زیبایم دارند دلبری میکنند ومثل همیشه مست میکندمرا این عطرملایم پرتقالی ! چشمانم رابرهم میگذارم و نفسی میکشم ,عمیقٍ عمیق, ریه هایم این عطردوستداشتنی را بیش ازپیش میبلعند.
        چشمانم که بازمیشوندنگاهم برخورد میکند با تابلوهایی که طوفان رنگ درآنها برپاشده. باشگفتی نزدیکشان میشوم. گرچه دیدن این طوفانهای رنگ باراولم نیست اما, هرباربیش ازدفعه قبل متحیرمیمانم ازاینهمه استعداد بینظیر!
        این لحظه یک لیوان شیرکاکائوی داغ درهمان لیوان مخصوصم, عجیب روحم را قلقلک میدهد. لیوان به دست به سمت گرامافون قهوه ای رنگ دوستداشتنی ام میروم .دلم یک موسیقی بیکلام ورویایی میطلبد .صدایش که میپیچد دراین چهاردیواری چوبین, روحم به آرامش میرسد . حرکت میکنم , آرام آرام, قدم به قدم به سمت صندلی روبه پنجره , مینشینم و گوش فرا میدهم به این موسیقی روح نواز وچشمانم را بوسه های پیاپی دریا پر میکند و دلم انتظار کسی رامیکشد که واژه دلتنگی دربرار حسی که دارد شوخی ای بیش نیست ! همزمان بابه پایان رسیدن نوشیدنی داغ موردعلاقه ام و این موسیقی بیکلام سخنگو , درکرانه دریا, کسی رامیبینم که می آید , که می خندد , که می آید و می خندد ! ومن مطمئنم که گیرنده های بینایی ام رقصان و شادان هستند.
        وقتش رسیده که خلوتگاه دریا وساحل رابرهم زنم. پاهایم که برخورد میکنند با گونه های نرمین ساحل, خون می دود درون رگهایم! به نظاره می ایستم اورا. اویی که ایستاده روبه افق خونین آسمان . گام برمیدارم آرام و بدون عجله. به اوکه میرسم برمیگردد وبا آن گوی های مشکی رنگ گویایش مرا مینگرد وسلامی میکند. آخر این مردچگونه اینقدر آرامشبخش است؟!                           میداند که چرا اینجایم. باهوش است این شاعر عاشق! دفترسبزرنگش را میگشاید وباید اعتراف کنم که عاشق رنگش هستم, ازآن سبزهایی که دل میطلبد تماشایش را!
        میخواند ومیخواند ومیخواند و من حالم وصف ناپذیر است . عاجزم ازتوصیف حالم! انگار دریک خلسه شیرین فرومیروم.مقداری ازچای هل دار ودارچینی اش مینوشد و به ناکجاآباد خیره میشود و زمزمه زیر لبانش مرا دوباره می آفریند:((
        زندگی چون گل سرخی ست . پرازخاروپرازبرگ وپراز عطرلطیف --- زندگی جنبش وجاری شدن است ازتماشگه آغازحیات تابه جایی که خدامیداند ......))       چشمانم مملو از قدردانی وآرامش است. آرامشی ازجنس دریا, ازجنس شعر, ازجنس او. به این مردطبیعت مینگرم و زمزمه میکنم:((  صداکن مرا-صدای تو خوب است-صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی ست که درانتهای صمیمیت حزن میروید..))
        لبخندی میزند وپلکهایش رابرهم میگذارد به نشانه تشکر! ازجایش برمیخیزد,گویی وقت رفتن رسیده است! بااینکه تمام سلولهایم اینجابودن رافریاد میرنند اما من به سکوت دعوتشان میکنم . میدانم که باز, خواهم برگشت و طعم چای هل دارش را زندگی میکنم. برمیخیزم وباتکان دادن دستی ,راه باریکه ماسه ای رابه امیدبازگشت دوباره به دنیای زندگی بخش این مردطی میکنم......................))
        چشمانم رامیگشایم . تاریکی نومیدی کوله بارش رابسته و رفته وتن سراسر درآرامش مرا, خوشه های طلایی نور, بوسه میزنند!  لبخندی میرنم و تمامی ارکان بدنم به تبعیت ازمن, لبخندپرمهری میزنند به پاس تشکرازآن مرد!مردی ازجنس سهراب !سهرابی که قایقش جادارد برای من تابرویم به خانه دوست! 
        خانه ای که آرامش تزریق میکند به روح وجان من ! آرامشی که برای یک عمر بیحوصلگی و ناامیدی کافی ست ..............@ماهورا---------------------
         
        شرمنده بابت طولانی بودنش و ممنون از وقت و نگاه باارزشتون ..........خندانک

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۰۱۲۸ در تاریخ شنبه ۱۴ تير ۱۳۹۹ ۰۲:۲۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        نسرین علی وردی زاده
        شنبه ۱۴ تير ۱۳۹۹ ۱۰:۴۰
        درود بانو وثوقی عزیز
        عالی و پر از احساس
        قلمتان مانا🌺🌹
        ماهورا وثوقی
        ماهورا وثوقی
        شنبه ۱۴ تير ۱۳۹۹ ۱۲:۵۳
        درود متقابل نسرین بانو خندانک
        زیبا نظرید.................
        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رامینه خوشنام
        شنبه ۱۴ تير ۱۳۹۹ ۱۹:۵۷
        درود ماهور جان❤️🌹
        ماهورا وثوقی
        ماهورا وثوقی
        شنبه ۱۴ تير ۱۳۹۹ ۲۰:۴۳
        سلام بر رامینه بانوی عزیز خندانک
        مفتخرم کردید با نظرتان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فردین صمدی
        پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۵۰
        درود بسیار زیبا خندانک
        ماهورا وثوقی
        پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۶:۲۲
        درود ازماست جناب صمدی عزیز خندانک خندانک خندانک
        مفتخرم فرمودید شاعر ادیب و بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اصغر ناظمی
        شنبه ۲۱ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۰۴
        درود
        ماهورا وثوقی
        شنبه ۲۱ تير ۱۳۹۹ ۲۲:۵۰
        درود متقابل استاد ادیب و عزیز خندانک
        سپاس از حضور سبزتون............
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالفضل زندیه شاهین
        يکشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۹ ۰۰:۴۵
        درودتان بانو وثوقی
        بسیار بسیار زیبا و پر احساس نگاشتید
        لذت بردم
        خندانک خندانک
        ماهورا وثوقی
        ماهورا وثوقی
        يکشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۹ ۲۳:۱۰
        درود و سلام از ماست شاعر عزیز خندانک
        خیلی خوشحالم کردید که افتخار دادید و نوشتمو خوندین خندانک خندانک
        مرسی مرسی مرسی خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سید اسلام سادات حسینی
        يکشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۹ ۱۷:۰۵
        سلام و درود
        لذت بردیم زیاد ..
        زیبا و رویایی
        درمان تنهایی خندانک خندانک خندانک خندانک
        ماهورا وثوقی
        ماهورا وثوقی
        يکشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۹ ۲۳:۱۳
        سلام و درود متقابل شاعر گرامی خندانک
        باعث افتخاره ...... خیلییی خوشحال شدم خندانک خندانک
        بله تنهاییتو با نوشته ها و شعرها پرکنی
        خیلیی بهتر از بودن با انسانهایی که حجم تنهاییتو بیشتر و بیشتر میکنن..
        خندانک ممنون از نظر قشنگتون خندانک
        ارسال پاسخ
        فاطمه خواجوی
        چهارشنبه ۲۵ تير ۱۳۹۹ ۰۰:۵۸
        سلام و عرض ادب
        احسنت بر قلم زیبایتان
        بسیار زیبا و دلچسب خندانک
        ببخشید کسی می تونه کمک کنه که آیا من می تونم علاوه بر اشعارم داستان هم در سایت قرار بدم‌؟
        یعنی جدا از اشعار و وبلاگم؟
        ماهورا وثوقی
        ماهورا وثوقی
        پنجشنبه ۲۶ تير ۱۳۹۹ ۱۸:۰۵
        سلام بر بانوی عزیز خندانک
        ممنون از نظر قشنگتون عزیزم خندانک خندانک خندانک
        بله میتونید داستان هم بنویسید مثل همین نوشته من که درقسمت داستانه
        بایدبرید تو قسمت منوکاربریتون و برید به قسمت ارسال مطلب و
        دراونجا قسمتی هست که میتونید انتخاب کنید موضوع نوشتتون چیه مثلا داستانه یا زندگینامس یا هرچیزه دیگه ای. خندانک
        ارسال پاسخ
        اصغر ناظمی
        چهارشنبه ۲۵ تير ۱۳۹۹ ۱۱:۴۸
        سلام
        ماهورا وثوقی
        ماهورا وثوقی
        پنجشنبه ۲۶ تير ۱۳۹۹ ۱۸:۰۶
        سلام ازماست جناب ناظمی خندانک
        ممنون ازحضورتون خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0