سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

شنبه ۱ ارديبهشت

صفحه رسمی شاعر سامان ایرانی


سامان ایرانی

سامان ایرانی



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
دوشنبه ۲۸ آذر ۱۳۷۳

برج تولد:

برج قوس

گروه

:
افراغ اندیشه

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
سه شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۶

شغل

:
بدون اطلاعات

محل سکونت

:
مازندران

علاقه مندی ها

:
بدون اطلاعات

امتیاز

:
۷۷
تا کنون 24 کاربر 77 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.

لیست دفاتر شعر


۱

دلبرانه

۲

درد نامه

۳

عاشقانه ها


اشعار ارسال شده

پرنده شعری از سامان ایرانی از دفتر درد نامه نوع شعر غزل

 پرنده ی پر بسته ی من ، ناله مکن  با صدای غمگینت دلمو مچاله مکن ...
ثبت شده با شماره ۶۱۲۰۵ در تاریخ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۶ ۱۴:۱۶    نظرات: ۱۱
آدمی شعری از سامان ایرانی از دفتر درد نامه نوع شعر آزاد

وقتیکه آدمی حیایش را قی میکند بنای زندگی اش  را بی پی میکند مسیری غلط را هر دم طی میکند ...
ثبت شده با شماره ۶۱۰۱۳ در تاریخ چهارشنبه ۸ آذر ۱۳۹۶ ۱۴:۰۳    نظرات: ۷
شاعر خسته شعری از سامان ایرانی از دفتر درد نامه نوع شعر غزل

صدای شاعر خسته ای میآید از پشت یه در بسته ای میآید  ...
ثبت شده با شماره ۶۰۸۵۹ در تاریخ پنجشنبه ۲ آذر ۱۳۹۶ ۲۲:۰۴    نظرات: ۶
جانا شعری از سامان ایرانی از دفتر عاشقانه ها نوع شعر شعرناب

آی جانا کجایی که جان جانان تو بر لب آمد آه او با حال خوبی برفت و با تنی پر تب آمد  ...
این شعر را ۳ شاعر ۹ بار خوانده اند.
ابوالحسن انصاری (الف رها) ، سامان ایرانی ، عباسعلی استکی(چشمه)
ثبت شده با شماره ۶۰۷۸۵ در تاریخ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶ ۱۹:۱۱    نظرات: ۳

پس لرزه ها کمی آرام مرا تکان دهید در وجود من بغضی چند ساله خفته ست هر چه به سرم آمد از بختی بد ...
ثبت شده با شماره ۶۰۷۰۰ در تاریخ جمعه ۲۶ آبان ۱۳۹۶ ۰۰:۱۸    نظرات: ۴

مجموع ۲۰ پست فعال در ۴ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر سامان ایرانی


مرگ را در وجودم احساس میکنم !
 
مغزم را موریانه ها خورده اند 
 
و به مرز پوکی رسانده اند ...
 
هیچ خونی درون رگهایم جریان ندارد و 
 
سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۳:۲۳    نظرات: ۲

این روزها 
آن قدر با خودم تنها می شوم
 که اصلا یادم می رود جانی به تن دارم ... !
آن قدر تنهایم که خودم ، مَنِ درونم را در آغوش می گیرم
و خودم به خودم دوستت دارم می گویم .
يکشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۶ ۱۰:۲۸    نظرات: ۴
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1