صفحه رسمی شاعر جمیله عجم(بانوی واژه ها)
|
 جمیله عجم(بانوی واژه ها) |
تاریخ تولد: | بدون اطلاعات |
برج تولد: |  |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | زن |
تاریخ عضویت: | شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۳ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | بدون اطلاعات |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۸۹۵۸۴ |
| تا کنون 2506 کاربر 20969 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من:
واژه ها
تنها همنشین من اند
وقتی که تنهایی ها
عودمی کنند!
(بانوی واژه ها یعنی کسی که سالهاست به عقد واژه ها درآمده و تنها همراه وهمدمش واژه هاست)
|
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
|
لطفا بیاوباخودت شادی بیاور... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۸۸۴۲ در تاریخ ۲ هفته پیش
نظرات: ۳۲۰
|
|
|
جام تلخ لحظه هارا باتو شیرین می کنم!
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۸۲۳۰ در تاریخ دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ ۱۹:۴۸
نظرات: ۴۴۰
|
|
|
غصه ریزان است وچترپاره ای دردستمان! ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۷۹۲۷ در تاریخ چهارشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۲ ۱۲:۱۱
نظرات: ۴۴۷
|
|
|
مانند بغضی درگلو مانده
زندانی زندان احساسم! ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۷۲۳۲ در تاریخ پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲ ۰۰:۱۹
نظرات: ۴۹۶
|
|
|
چون اناری نیمه آویزازدرخت
می خوردهردم ترک قاب دلم! ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۵۷۶۱ در تاریخ چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲ ۱۷:۵۴
نظرات: ۴۰۳
| مجموع ۲۶۴ پست فعال در ۵۳ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر جمیله عجم(بانوی واژه ها)
|
|
|
![]()
آخ که چقدر خسته بودم خیلی بیشتراز روزای قبل پیاده روی ام طول کشیده بود
ومسجد کوچک سر راهم جای دنجی بود برای استراحت
گوشه ای نشستم ،زن میان سالی روبروی محراب زانوزده بودوصدای گریه هاش د
|
|
شنبه ۲۷ تير ۱۳۹۴ ۲۲:۰۴
نظرات: ۳۸
|
|
|
![]()
به نام خدا &nbs
|
|
سه شنبه ۲ تير ۱۳۹۴ ۱۵:۴۷
نظرات: ۵۱
|
|
|
![]()
به نام خدا
دنیای امروزما دنیایی است
پرهیاهو آمیخته به مشکلات وگرفتاریهای زیاد
وازهمه بدتر جهان درآتش جنگ ها واختلافات و کشت وکشتارگرفتار شده
وآلام ودردهایی بر جان وروح
|
|
دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴ ۲۰:۱۳
نظرات: ۳۸
|
|
|
![]()
قبرستان روستا شلوغ بود طبق معمول روزهای پنجشنبه.!
مشغول خواندن فاتحه ی برای عزیزی شدم که یکدفعه سنگ قدیمی قبرکناری اش
نظرم رابه خود جلب کرد اسمش راکه خواندم آشنا بود<
|
|
سه شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴ ۰۴:۰۳
نظرات: ۱۲
|
|
|
![]()
ازکتاب خوندن خسته شدم کتابمو بستم واز اتاقم بیرون آمدم.
دیدم مادر وخواهرم درحالیکه چایی می خورن دارن به جون هم غر می زنن
گفتم چی شده چرااین قدر کل کل می کنید!
مادرم پیش دستی
|
|
يکشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۴ ۱۹:۲۳
نظرات: ۳۸
| مجموع ۱۰۴ پست فعال در ۲۱ صفحه |
