سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

جمعه ۱۰ فروردين

صفحه رسمی شاعر حسین فریدونی


حسین فریدونی

حسین فریدونی



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
يکشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۵۱

برج تولد:

برج ثور

گروه

:
عمومی

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
جمعه ۱۳ تير ۱۳۹۳

شغل

:
روزنامه نگار

محل سکونت

:
بندرعباس

علاقه مندی ها

:
شعر و قصه

امتیاز

:
۲۰۰
تا کنون 37 کاربر 63 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
من در دهستان فداغ از توابع لارستان فارس متولد شدم و برای امرار معاش از سال یکهزار و سیصد و شصت و نه به بندرعباس آمدم و ابتدا در یک کتابفروشی مشغول به کار شدم. مدتی هم در چاپخانه استاد بهمنی کار کردم و با علاقه ای که به نوشتن و سرودن داشتم به سمت انجمن های شعر و ادب و همچنین مطبوعات سوق پیدا کردم و اکنون به کار روزنامه نگاری مشغول هستم. وبلاگ هاي شخصي من: *- خبرنگار دات كام *- صدف نیوز

لیست دفاتر شعر


۱

در ساحل احساس


اشعار ارسال شده


حجمی از حیرانی ام، ای آسمان پرسشی پنهانی ام، ای آسمان ...
این شعر را ۲۰ شاعر ۳۵ بار خوانده اند.
صفیه پاپی ، حسین احسانی فر(رهای لنگرودی) ، بهناز لامعی ، جوادرحیمی(راحم) ، عباسعلی استکی(چشمه) ، جواد مهرگان مجد ، حسین فریدونی و ۱۲شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۲۸۱۴۸ در تاریخ پنجشنبه ۲۶ تير ۱۳۹۳ ۱۶:۵۹    نظرات: ۱۴

نامه ات ای دوست آمد باز با باد بهاری ناگهان خندید قل ...
ثبت شده با شماره ۲۸۰۴۲ در تاریخ دوشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۳ ۰۶:۱۲    نظرات: ۱۹

تو را من دوست می دارم چه با لبخند زیبایت چه با آن اشک پاک و همچو مروارید چشمانت ...
ثبت شده با شماره ۲۷۷۵۰ در تاریخ جمعه ۱۳ تير ۱۳۹۳ ۱۳:۵۹    نظرات: ۲۲

مجموع ۱۳ پست فعال در ۳ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر حسین فریدونی


هدیه ای از قاضی
همگی دور سفره نشسته و مشغول ناهار خوردن بودند که زنگ در حیاط به صدا درآمد. بابای سعید از جا بلند شد و رفت که در را باز کند. همین طور که می رفت گفت: "یعنی این وقت ظهر کیه؟!"
د
سه شنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۰ ۱۷:۱۶    نظرات: ۱


نگرانی پدر بزرگ
باران به شدت می بارید و از چند جای سقف اتاق چکه می کرد. مادر در حالی که مرتب ظرف هایی می آورد و در محل هایی که آب چکه می کرد می گذاشت تا فرش ها خیس نشود گفت: «این که ن
دوشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۳ ۲۲:۳۹    نظرات: ۵


آنهايي كه شعر نو را قبول ندارند،
شعر را نمي شناسند
همان طور كه در مقدمه كتاب «در ساحل احساس» متذكر شده بودم: شعر بياني برتر و متفاوت با سخن و نوشته معمولي است و همين ويژگي
چهارشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۳ ۲۰:۳۸    نظرات: ۶


بهترین یادگار
همین که پا به درون صحن امامزاده گذاشت، اذان مغرب از بلندگوی امامزاده پخش شد. از این که به موقع برای نماز جماعت رسیده بود ته دلش خوشحال بود.
دست خود را بر روی سینه گذاشت و
يکشنبه ۲۹ تير ۱۳۹۳ ۰۵:۳۷    نظرات: ۶
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1