سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403
  • شكست حملة نظامي آمريكا به ايران در طبس، 1359 هـ‌.ش
16 شوال 1445
    Wednesday 24 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      چهارشنبه ۵ ارديبهشت

      رفتن را صرف کن

      شعری از

      نوید خوشنام

      از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۸ فروردين ۱۳۹۹ ۲۱:۳۲ شماره ثبت ۸۳۲۵۵
        بازدید : ۴۲۴   |    نظرات : ۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر نوید خوشنام

      نمیدانم چرا
      از لابه‌لای تمام فعل‌های پیچیده دنیا
      از میان انبوهِ خطوطِ عاشقانهء زده‌شده و زده‌ناشدهٔ دنیا
      تنها
      اول شخصِ مفردِ رفتن را صرف میکنند
      نمیفهمم
      چطور دور می‌اندازند آدمی را
      که به زمینِ گرم خورده بود
      به جرم عشق
      دور بریزند تنها موجود زنده‌ای را
      که میدانست عشق
      عنصریست که‌ محدود میکند مرزها را به چشمانِ یک نفر
      دور می‌اندازندت
      و تو میمانی و دلی که حتی نمیدانی به کدامین گوشه
      دور انداخته شده
      میگذرانی زندگانی‌ نکبتی‌ات را
      و شناسنامه‌ات را بازمیجویی و ورق که ‌میزنی‌اش
      فکری میشوی که
      سالهای نخستین‌ در آب رفته بودند و زمانِ حالَت فسیلی‌ست از وعده‌های دروغین
      و آینده حفره‌ایست از خالیِ احساسی که روزی‌روزگاری
      زیرِ دست و پای همین ‌مردم ورق‌ورق شد و ‌ورق نخورد
      نمیفهمم
      خدا را
      و دست‌پختِ احمقانهٔ ترکیبِ عقل و احساسش را
      که اگر عقل، چرا احساس؟ و‌ اگر احساس، چرا عقل
      نمیدانم
      شاید
      سالها بعد در انتهای گُذارِ عمر
      وقتی تمام از دست دادنی‌ها را از دست دادیم
      وقتی جوانی‌مان را
      زیبایی‌مان را
      امیدها و آرزوهای محالمان را
      در فضای میان چروکِ پوستِ زیرِ چشمان کم‌سویمان و لابه‌لای سپیدای موهامان از دست دادیم
      دوباره عاشق شوم
      شاید آن روز
      که موهای ناصاف و‌ جعدِ آویزان تا کمری نباشد و لب‌های عسل‌پَزی و دندان‌های سپیدی و نگاهِ نافذی
      آن زمان که صدایش بغض­دار بلرزد و اصلا
      نتواند راه برود
      آن زمان که چیزی برای از دست دادن ندارد
      دوباره عاشق شوم
      من
      مدت­هاست نمیفهمم
      اما می­دانستم که روزی شاعر خواهم شد
      و ‌می­دانستم حماقت عضوی ابدی از من خواهد بود
      و شدم
      یک شاعر احمق
      که عمری­ست برای کسی که نیست
      شعر مینویسد
       
      نوید خوشنام پنجشنبه 23 مهر 94
      ۴
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ ۱۰:۱۰
      دلنوشته زیبا و جالب بود خندانک
      محمد باقر انصاری دزفولی
      يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ ۱۰:۱۴
      مانا باشید همیشه
      شاعر بزرگوار
      درود خندانک درود
      خندانک خندانک خندانک
      ایمان اسماعیلی (راجی)
      يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ ۱۵:۰۳
      درود به شما جناب خوشنام
      زیبا بود برادر گرامی
      علیرضا بنایی
      يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ ۱۵:۲۸
      زیبا بود
      خندانک
      سید فتح اله هاشمی
      يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ ۲۱:۲۹
      سلام و درود بر شما. زیباست خندانک خندانک خندانک
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ ۲۲:۲۶
      درود برشما خندانک خندانک خندانک
      فروغ فرشیدفر
      دوشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ ۱۷:۵۹
      زیبا بود جناب خوشنام🌹
      قلمتون سبز🌹🌹🌹

      یک نفر بود ! ولی نیست دگر یاور من
      یک نفر کُشت دل ساده خوش باور من..
      فروغ.ف
      يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ ۱۳:۱۲
      خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0