سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        پوپک

        شعری از

        باقر رمزی ( باصر )

        از دفتر غلام قمر نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱ فروردين ۱۳۹۹ ۱۸:۵۶ شماره ثبت ۸۲۹۱۰
          بازدید : ۵۱۵   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

         
         
         *** پوپک ***
         
        سالها دستان تاول‌زده‌ی دعا و نحیفم را
        با گردنی کج،
        پیش اغیار نمایش دادم.
        سالها دریچه‌ی زخم بر روی دلم گشوده بود.
        سالها می‌گذرد از دست‌نوشته‌ی زیبایت
        که نوشته بودی:
        بیا من هستم.
        اما... نمی‌توانستم.
        آخر دستان ام پیش مردم گرو بود!
        مپرس که چه می‌کردند
        چون...
        چون...
        چون تکدی‌گری برای بقای مردگی‌ام واجب بود.
        یادم می‌آید...
        یکبار تو را پشت چراغ قرمز دیدم،
        پوپک هم در کنارت بود،
        لب‌هایت به رنگ ناخن‌هایت،
        ناخن‌هایت به رنگ آلبالویی،
        دقیقاً همرنگ لُنگ تازه‌ای بود که من
        شیشه‌های اتومبیلها را با آن تمیز می‌کردم.
        یادت هست؟
        یادت هست که مرا دیدی و نشناختی؟
        اما پوپک شناخت،
        تو آنقدر محو سونات مهتاب بودی
        که حتی هاله‌ای از چهره‌ی مرا هم
        به یاد نیاوردی...
        چراغ سبز شد.
        پوپک بای‌بای کرد.
        مرا به جرم واقعیّت فقر و افیون دستبند زدند.
        وقتی دستانم را بستند
        و پیش قاضی ایستادم یاد کودکی‌ام افتادم
        که برای بستن دهانم به دستم جغجغه می‌دادند.
        من همان کودک ام.
        مرا از زندان بزرگی رها کنید.
        مرا به قالب کودکی‌ام برگردانید.
        من نمی‌خواهم چیزی را درک کنم،
        من نمی‌خواهم چیزی بفهمم.
         
        باقر رمزی باصر
        ۸
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۰:۵۰
        عید مبعث مبارک خندانک
        محمد حسین اخباری
        دوشنبه ۴ فروردين ۱۳۹۹ ۰۱:۰۷
        سلام استاد بزرگوار
        بسیار بسیار زیباست
        موفق یاشید
        بهاران خجسته باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۲:۰۸
        شاعر گرامی
        اشعارشما
        سرشار از زبیای است
        بدیع و به غایت دلنشین
        هزاران درود برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۲:۳۶
        بسیار زیبا بود
        زنده باد استاد خندانک
        علیرضا بنایی
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۵:۲۰
        سلام و درود
        زیبا بود خندانک
        عیدتان مبارک خندانک
        ابراهیم آروین
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۶:۰۸
        درودها جناب رمزی بزرگوار
        واقعیتی از هستی از بودن ازامید
        اینکه زندگی درجریان است
        زندگی گفتن یک یاعلی،خواستن وپاشدن است
        درود بر ارادتان ،زیبا بودوعبرت آموز خندانک
        مسعود میناآباد  مسعود م
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۶:۲۱
        سلام :
        درود بر شما
        ----------------- خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهــــــــــــارا خیـــــــز و زان ابرِ سبک‌رو
        بزن آبــی به روی ســـــــــــــبزه ی نو

        گهی، چون جویبــــــــارم نغمه‌آموز
        گهی، چون آذرخشم رخ برافروز

        هنوز این‌جا جوانی دلنشین است
        هنوز این‌جا نفس‌ها آتشین است . ه - ابتهاج
        --------------------
        نوروزتان خجسته
        لیلا امریاس(پریسا)
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۲۲:۰۴
        زیبا سرودید
        درود بر شما
        خندانک
        محمدعلی رضاپور(مهدی)
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۲۳:۲۰
        خندانک خندانک خندانک
        محمدعلی رضاپور(مهدی)
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۲۳:۲۰
        سلام و احترام،
        همان طور که احتمالا می دانید، سروش، سه گلشن، و شعر سبز(چندآهنگ)، قالب هایی تازه و توانمند در شعر فارسی اند که شایسته است بیش تر خدمت اهالی فرهیخته ی ادبیات، شناسانده شوند.
        برای آشنایی بیش تر دوستداران این مقوله با قالب شعری سروش، چند سروش کوتاه تقدیم تان
        می شود:

        1- گفتن از عشق، کار سختی نیست/
        خوب گفتن، شکار سختی نیست/
        فصلِ اصلیِّ عاشقی، عمل است.//

        2- برگ زرد خزان، خودش را، ریخت/
        با هوا و زمین و آب آمیخت/
        برگِ بی بار چون تمشک نبود.//

        3-“علّیَت” داشت نخ نما می گشت/
        فیلسوفی پی خدا می گشت/
        عارفی از عُروج بر می گشت/
        حرف نابش به دل گرامی گشت:/
        “نور”، مجهول نیست؛ اثبات است.//

        4- پسر و مادر، آخرین دیدار/
        اشک ها: شعله های آتشبار/
        رفت و ماند. استخوان که شد، برگشت.//

        5- تاک تا شد، به جرمِ پاکی مُرد/
        ایستاد. اوفتاد. خاکی مُرد/
        مردِ خاکی به دردناکی مُرد/
        زنده ی جاودان، غریبِ زمان.//

        6-در زباله، پیِ غذا می گشت/
        تازه از اختلاس بر می گشت/
        اختلافات… . //

        7-روز، شب شد. دوباره شب آمد/
        خام ماندیم و صد لقب آمد /
        آخرش جان ما به لب آمد/
        خام تا خاک ….//

        8-پَست را اوجِ سرفرازی بُرد/
        به حقیقی ترین مَجازی بُرد/
        توی بازی بُرد/
        تبلیغات.//

        9-رفتم از کوهپایه تا قله/
        وقتِ برگشت گشت/
        (وای! تا پایین/)
        دره – دره … .//

        10-دستت آماده کن!/
        “دل گِرو در کِرِشمه های تمشک!”//

        11-دل گدازنده، دلنواز آمد/
        باز با ناز و سرفراز آمد/
        کاشکی داشتم دلی، دلکی .//

        12-آفتاب غروب و کشتی و آب/
        موج بی تاب و التهاب و شتاب/
        آی دریا! بیا مرا دریاب /
        مثل ماهی به ساحل افتادم(افتادَه م) .//

        13-مِه چه زیبا نِشَست بر تنِ دشت/
        ناز و نرم از کنار دشت گذشت/
        خاطرات تو در دلم آمد/
        نازتازان و بی گذشت گذشت/
        باز، گلگشت، نوعروس، خیال
        (خوانش دیگر: باز، گلگشتِ نوعروسِ خیال .)//

        14- ماه در کوهسار، زیباتر/
        بادِ نرمِ بهار، زیباتر/
        یار، چشم انتظار، زیباتر/
        دل من، بی قرار، زیباتر/
        در شبِ عشق.//

        15-هر سری سرسپرده ی چیزی ست/
        بسته بر حلقه ی دلاویزی ست/
        مرغکِ شاخسارِ گلریزی ست/
        من تو را دارم.//

        16-هرچه که هست و جزئی از هستی ست/
        همزمان، شعرِ عقل و سرمستی ست/
        همه ی هستی اهل همدستی ست/
        رازها واحدند و گوناگون.//

        17-کِرم، پروانه می شود روزی/
        غوره، فتّانه می شود روزی/
        این زمین، خانه می شود روزی/
        خوار نشمار.//
        مهدی نساجی
        دوشنبه ۴ فروردين ۱۳۹۹ ۲۳:۰۴
        سلام و سلامتی ودرود
        سال نو مبارک.... خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۴ فروردين ۱۳۹۹ ۲۳:۴۶
        درود وعرض ادب ارجمند
        بسیار زیبا سروده اید
        پاینده باشید









        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0