سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      زیر ِ باران...

      شعری از

      م فریاد(محمدرضا زارع)

      از دفتر يك نفر در دل تاريكي ها نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸ ۰۳:۰۳ شماره ثبت ۸۱۶۳۲
        بازدید : ۱۵۷۸   |    نظرات : ۱۷۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      آهسته از خیابان گذشت
      مثل نسیم نحیف مردادماه
      مثل دستهایی که از پشت ابر
      بر گونه های خیس شب می کشید ماه
       
      بارش باران اواسط اسفند
      جشن بدرود زمین با زمستان
      زیباترین شعر خدا هم زشت است
      وقتی که بی سرپناه است انسان
       
      از سردرِ مغازه ای با تردید
      پسرک اندکی سرپناه دزدید
      در دلش خواهش رقص در باران
      عقلش اما بر دلش می چربید
      با خودش گفت: کفش هایم
      در شاَن ِ این زمستان نیست
      خدا رحمت کند پدرم را!
      راست می گفت:
      زندگی مالِ فرودستان نیست...
       
      مثل کویری رو به دریا کرد
      ایستاد و با حسرت تماشا کرد:
      چهره های بی اندوه
      چترهای رنگارنگ
      بچه هایی که می رقصند
      با کفش های قشنگ...
      ایستاد و تماشا کرد
      گام غمناکِ موسیقی آفرینش را
      تماشا می کرد و در دلش می کُشت
      غنچه های نازِ خواهش را...
       
      آنقدَر ایستاد آنجا
      تا خدا بس کرد
      ابرهای آسمان را
      فاتحانه مرَخَّص کرد
      پسرک زیر لب گفت: خدایا! شکرت!
      در دلش اما چیز دیگری می گفت
      در دلش طوفانی بود
      که باورش را می آشفت...
      بساط دستفروشی اش را برداشت:
      با این کفش ها چقدر خانه دور است!
      فکر می کنم دنیا
      پُر از وصله های ناجور است...
       
      بی گمان پسرک آن شب
      فکرهایش را با خودش برده ست
      شاید او "نیچه"ای شود روزی
      و بگوید: "خدا مرده ست"
      (م. فریاد)
      پی نوشت:
      عید نوروز نزدیکه، فُقرا رو فراموش نکنید.
       
      ۴۶
      اشتراک گذاری این شعر
      ۱۱۷ شاعر این شعر را خوانده اند

      میترا فرجی

      ،

      آذر جهانی

      ،

      فروغ فرشیدفر

      ،

      بهرام درویشیان

      ،

      جمیله عجم(بانوی واژه ها)

      ،

      مسعود میناآباد

      ،

      امیر علی علیزاده ( الف سکوت)

      ،

      مجید آبسالان

      ،

      محمد باقر انصاری دزفولی

      ،

      مجتبی شفیعی (شاهرخ)

      ،

      علیرضاوالیزاده

      ،

      عباسعلی استکی(چشمه)

      ،

      فاطمه اصفهانیان امیری ( فریماه )

      ،

      اصغر محمودی( مور )

      ،

      ابراهیم هداوند

      ،

      م فریاد(محمدرضا زارع)

      ،

      سمیرا_خوشرو

      ،

      شریف شریفیان

      ،

      لیلا دهقانی

      ،

      اکرم بهرامچی

      ،

      حسن مصطفایی دهنوی

      ،

      علی مزینانی عسکری

      ،

      معصومه فیروزی کریانی

      ،

      فاطمه غیبی پور

      ،

      نادر اقبال

      ،

      یدالله عوضپور آصف

      ،

      امیر مسعود شفیق

      ،

      سارا شیخ محمدی(سیندخت)

      ،

      سید احسان موسوی ( سام )

      ،

      مهدی نساجی

      ،

      منصوره موسوی

      ،

      مهتاب غلامی

      ،

      سودابه طهماسبی

      ،

      ملیحه سجادی

      ،

      مهدی براهویی(کاشانی)

      ،

      حمیدنوری(احمد)

      ،

      سمیِّه صباح ((گُلنار))

      ،

      مینا مرادی(ققنوس)

      ،

      احسان کریمیان علی آبادی

      ،

      مجید فروزانی

      ،

      مهدی براهویی(کشانی)

      ،

      حسین فیضی(نمکی)

      ،

      بتول رجائی علیشاهدانی(صنم)

      ،

      هدیه جعفری تفرشی(هدیه)

      ،

      مرتضی قربان نژاد(واپسین)

      ،

      محمدرضا ملکی باتیس

      ،

      سید فتح اله هاشمی

      ،

      احمد

      ،

      دانیال رجحانی

      ،

      ایمان اسماعیلی راجی

      ،

      مجتبی رحیمی

      ،

      مریم خالقی نژاد

      ،

      میناجونبخش

      ،

      محمد سطوت

      ،

      شعله(م جلیلی)

      ،

      ابوالحسن انصاری (الف رها)

      ،

      زینب بویری (خزان)

      ،

      شقایق خوش طالع

      ،

      علی غلامی

      ،

      صمد خواجه وند(صانع قزوینی )

      ،

      زینب حیدری

      ،

      سید حاج احمدی زاده(ملحق)

      ،

      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      ،

      ایمان شاد

      ،

      میم موسوی

      ،

      عليرضا حكيم

      ،

      حمید میرزانژاد

      ،

      محمد علی سلیمانی مقدم

      ،

      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

      ،

      محمودرضا رافعی (رافع)

      ،

      علیرضا خوشرو

      ،

      علی حاجی حسینی

      ،

      علیرضا غلامی متا

      ،

      زهره باقری

      ،

      محمدحسن پورصالحی

      ،

      سارا (س.سکوت)

      ،

      بهروز دارابی

      ،

      منوچهربابایی

      ،

      مسعود مدهوش

      ،

      محمد اکرمی (خسرو)

      ،

      فرشید به گزین

      ،

      شاهزاده خانوم

      ،

      علی کیهانی (فریاد)

      ،

      نیره صدری

      ،

      جواد مهدی پور

      ،

      نرگس زند (آرامش)

      ،

      بهزاد بهلولی تخلص بهیاد

      ،

      محمد حسین اخباری

      ،

      علی نظری سرمازه

      ،

      طوبی آهنگران

      ،

      المیرا قربانی

      ،

      عارف افشاری (جاوید الف)

      ،

      فرامرز عبداله پور

      ،

      ابراهیم کریمی (ایبو)

      ،

      مجید بهلول (میثم)

      ،

      مهدیس رحمانی

      ،

      بهروز عسکرزاده

      ،

      مهرداد عزیزیان

      ،

      سعید صادقی (بینا)

      ،

      مهدي حسنلو

      ،

      علی بارانی

      ،

      مریم کاسیانی

      ،

      منصور نصری(رهگذر)

      ،

      محمد رضا خوشرو (مریخ)

      ،

      محمدرضا صدقی

      ،

      میثم علی یزدی (آیت)

      ،

      سید هادی محمدی

      ،

      آذردخت شرقی(آذر دخت)

      ،

      روح اله سلیمی ناحیه

      ،

      هواجان جاویدان

      ،

      مهدی محمدی

      ،

      سایه سیرنگ

      ،

      سید علی کهنگی (واسع)

      ،

      محسن ابراهیمی اصل (غریب)

      ،

      مهدی عبدلی حسین آبادی

      ،

      یاسر کریمی

      ،

      محمدوحید خواجه

      نقدها و نظرات
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۰۹:۵۲
      خندانک خندانک
      زیباترین شعر خدا هم زشت است
      وقتی که بی سرپناه است انسان
      خندانک خندانک خندانک
      درودبرشما استادعزیز
      بسیارعالی خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۳۷
      درود استاد
      ممنون از حضور پرمهرتون
      و لطفتون به این ناچیز
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۱۱:۳۹
      بارش باران اوسط اسفند
      جشن بدرود زمین با زمستان
      ززئبا ترین شعر خدا هم زشت است
      وقتی که بی سر پنا است انسان
      درود فراوان بر شما استاد گرامی
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰
      سلام و عرض ادب بانو آهنگران گرامی🌹
      خیلی ممنونم از حضور پرمهرتون و لطفتون به این ناچیز🌹
      تندرست و شاد باشید مهربان🌹
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۳۸
      بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۳۸
      درود استاد
      ممنون از حضور پرمهرتون
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۱:۵۹
      درود و سلام استاداندیشمند

      زیباترین شعر خدا هم زشت است
      وقتی که بی سرپناه است انسان...

      به نظرم هنر همان درکِ جزییات است در میانِ هجوم کلیات. خصیصه ی هنرپروری دارد اشعارِ نغزبیانِ شما که هم (هنربرای هنر ) است و هم (هنربرای اجتماع) .

      زنده باشید و سربلند سراینده ی کمال اندیشه های ارزشمند.
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۷:۳۶
      سلام و عرض ادب استاد کوهواره گرامی🌹
      ممنونم از حضور ارزشمند و انرژی‌بخشتون🌹
      ممنون از دعای خیرتون🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۱۸
      درود بر فریاد حقیقت.. خندانک
      🙊🙊🙊🙊
      چی بگم آخععع.. چقدر تلخ و سخت بود خندانک خندانک
      بند آخر چه ضربه سهمگینی زد.. خندانک
      بسیار عالی خندانک
      به امید ریشه کن شدن فقر.. خندانک
      سلامت و ثروتمند باشید خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۳۷
      درود دختر پرانرژی🌹
      ممنونم از حضور انرژی‌بخشتون🌹
      و لطفتون به این ناچیز🌹
      عالی دریای دل شماست🌹
      آمین🌹
      ارسال پاسخ
      محمد حسین اخباری
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۱۱:۲۲
      باسلام
      بسیار هم عالی است دست مریزاد
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۱۲:۵۲
      سلام و عرض ادب استاد اخباری عزیز🌹
      ممنونم از حضور انرژی‌بخشتون 🌹
      عالی دریای دل شماست استاد🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      مهرداد عزیزیان
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۲۲:۴۹
      درود جناب زارع گرامی
      زیبا و دغدغه‌مند بود 👏🌺🌺
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۴۱
      درود آقای عزیزیان گرامی🌹
      ممنونم از حضور دلگرم کننده‌تون🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۱۳:۰۵
      با این کفش ها چقدر خانه دور است.
      ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

      سروده اجتماعی زیبایی بود

      برقرار باشید

      خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۴۲
      سلام آقای خوشروی گرامی🌹
      ممنونم از نگاه پرمهرتون🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      سید هادی محمدی
      يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۲۳:۲۰
      درود بر شما جناب فریاد

      شعری زیبا و عالی بود

      قلمتان نویسا

      بمانید به مهر و بسرایید خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۰۵:۲۳
      درود آقای محمدی گرامی🌹
      سپاس برای حضور پرمهرتون🌹
      عالی دریای دل شماست🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      آذر جهانی
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۰۷:۵۹
      درود.
      زیبا و غمگین بود خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۰۹:۵۰
      خندانک
      ارسال پاسخ
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۳۹
      درود شاعر و نویسنده ی خوش ذوق
      ممنون از حضور پرمهرتون
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      فروغ فرشیدفر
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۰۸:۵۱
      سلام ودرود استاد زارع گرامی🌹
      شعربسیار زیبا وتاثیر گذاری بود.
      قلمتون ماندگار‌.
      🌹🌹🌹🌹🌹
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۰۹:۵۰
      خندانک
      ارسال پاسخ
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۳۹
      درود بر شما
      ممنون از حضور پرمهرتون
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      مسعود میناآباد  مسعود م
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۱۲
      سلام :
      ولادت زهرای اطهر وروز مادر بر شما مبارک باد
      --------
      مادرم
      پرنده ی نگاه من نشسته در حوالی ات
      بهشت زیر پای آن نجابت شمالی ات

      چه عاشقانه خنده را به آسمان گره زدی
      بیا که رشک میبرم از این فراغبالی ات
      ------------------------------ خواننده (سالار عقیلی )
      فعلا ........
      برمیگردم .........
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۴۰
      سلام استاد
      عید شما هم مبارک
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      امیر علی علیزاده ( الف سکوت)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۱۸
      عرض درود به شما پارسی سرای عزیز
      بسیار عالی خندانک
      بهترین زمان برای فکر کردن در خصوص کسانی که ... خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۴۱
      درود بر شما
      ممنون از حضور انرژی بخشتون
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۲۵
      به خاک زل زده
      لاشه ی.. سگی عریان.
      منتشر کرده.. باد
      تعفن یک تصمیم را.
      نگاه کن!
      در یک وجبی شهر
      جگر جاده حون است
      و برق
      پریده از سیمان یک تیر.
      اجبار
      سیلی زده
      (تصمیم بابا) را
      بر گوش (کبری).
      بابا نان داد.... بابا آب داد.... بابا هل داد.
      ...برو دختر....
      و
      .
      جیغ.
      دیه.
      درمان.
      تریاک.
      .
      از فردا
      روغن میخورد تابه حریص.
      و مادر
      با عروسکی کهنه
      پاک خواهد کرد
      اشک های پنهانی گونه اش را.
      و خیره میشود ..بابا
      به جاده ای در حوالی این شهر
      وقتی که پولها را
      مجدد ...میشمرد.
      .........................................شاهرخ
      ..................................................................
      این اسم اهسته از خیابان گذشت مرا به فکر شعری راجع به فقر که متاسفانه کمی هم واقعیت داشت افتادم یعنی خانواده ای از شدت فقر کودکشان را مجبور به عبور از خیابانی میکردند تا دیه بگیرند.
      من این مطلب را شاید هفت سال پیش شنیدم در حوالی تهران ولی وقوع ان را مطمین نیستم
      در زیر شعر زیبایتان اوردم تا اینکه هم سرایی شده باشد
      با شعر زیبای شما خندانک خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۴۸
      درود استاد شفیعی عزیز
      به به عجب شعر زیبایی
      ممنون که هستید
      ماجرای کودک و خیابان و دیه رو نشنیده بودم
      ولی دیو فقر رو در طرحها و رنگهای مختلف دیده ام، و بعنوان یه انسان همیشه شرمنده ی همنوعانم بوده ام از اینکه کاری از دستم بر نمیاد برای نابودی این دیو آنسان ستیز...
      فقر، آیین ملتی ست که از سرمایه دار بُت می سازد.
      باز هم ممنون بخاطر بودنتون
      و اشعار پربارتون
      همیشه باشید
      ارسال پاسخ
      امیر مسعود شفیق
      امیر مسعود شفیق
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۶:۰۷
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مجید آبسالان
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۲۷
      درود بر شما شاعر گرانقدر
      بسیار عالی خواندم و لذت بردم
      قلم پر توانتون همیشه مانا
      دوست بزرگوارم
      🌺🍃🌺 خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۴۹
      درود شاعر توانا
      ممنون از حضور پرمهرتون
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۲۸
      سلام وعرض ادب
      هزاران
      درود برشما
      زیباوبامعنی سرودی بود
      استادگرامی
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۴۹
      درود استاد
      ممنون از حضور دلگرم کننده تون
      و لطف همیشگیتون
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      ابراهیم هداوند
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۰۸
      عرض ادب و ارادت جناب زارع عزیز
      خندانک خندانک خندانک
      "کودکی کوزه‌ای شکست و گریست
      که مرا پای خانه رفتن نیست

      چه کنم، اوستاد اگر پرسد
      کوزهٔ آب ازوست، از من نیست

      زین شکسته شدن، دلم بشکست
      کار ایام، جز شکستن نیست

      چه کنم، گر طلب کند تاوان
      خجلت و شرم، کم ز مردن نیست

      گر نکوهش کند که کوزه چه شد
      سخنیم از برای گفتن نیست

      کاشکی دود آه میدیدم
      حیف، دل را شکاف و روزن نیست

      چیزها دیده و نخواسته‌ام
      دل من هم دل است، آهن نیست

      روی مادر ندیده‌ام هرگز
      چشم طفل یتیم، روشن نیست

      کودکان گریه میکنند و مرا
      فرصتی بهر گریه کردن نیست

      دامن مادران خوش است، چه شد
      که سر من بهیچ دامن نیست

      خواندم از شوق، هر که را مادر
      گفت با من، که مادر من نیست

      از چه، یکدوست بهر من نگذاشت
      گر که با من، زمانه دشمن نیست

      دیشب از من، خجسته روی بتافت
      کاز چه معنیت، دیبه بر تن نیست

      من که دیبا نداشتم همه عمر
      دیدن، ای دوست، چو شنیدن نیست

      طوق خورشید، گر زمرد بود
      لعل من هم، به هیچ معدن نیست

      لعل من چیست، عقده‌های دلم
      عقد خونین، بهیچ مخزن نیست

      اشک من، گوهر بناگوشم
      اگر گوهری به گردن نیست

      کودکان را کلیج هست و مرا
      نان خشک از برای خوردن نیست

      جامه‌ام را به نیم جو نخرند
      این چنین جامه، جای ارزن نیست

      ترسم آنگه دهند پیرهنم
      که نشانی و نامی از تن نیست

      کودکی گفت: مسکن تو کجاست
      گفتم: آنجا که هیچ مسکن نیست

      رقعه، دانم زدن به جامهٔ خویش
      چه کنم، نخ کم است و سوزن نیست

      خوشه‌ای چند میتوانم چید
      چه توان کرد، وقت خرمن نیست

      درسهایم نخوانده ماند تمام
      چه کنم، در چراغ روغن نیست

      همه گویند پیش ما منشین
      هیچ جا، بهر من نشیمن نیست

      بر پلاسم نشانده‌اند از آن
      که مرا جامه، خز ادکن نیست

      نزد استاد فرش رفتم و گفت
      در تو فرسوده، فهم این فن نیست

      همگنانم قفا زنند همی
      که ترا جز زبان الکن نیست

      من نرفتم بباغ با طفلان
      بهر پژمردگان، شکفتن نیست

      گل اگر بود، مادر من بود
      چونکه او نیست، گل بگلشن نیست

      گل من، خارهای پای من است
      گر گل و یاسمین و سوسن نیست

      اوستادم نهاد لوح بسر
      که چو تو، هیچ طفل کودن نیست

      من که هر خط نوشتم و خواندم
      بخت با خواندن و نوشتن نیست

      پشت سر اوفتادهٔ فلکم
      نقص حطی و جرم کلمن نیست

      مزد بهمن همی ز من خواهند
      آخر این آذر است، بهمن نیست

      چرخ، هر سنگ داشت بر من زد
      دیگرش سنگ در فلاخن نیست

      چه کنم، خانهٔ زمانه خراب
      که دلی از جفاش ایمن نیست".......پروین

      امیر مسعود شفیق
      امیر مسعود شفیق
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۶:۰۸
      خندانک
      ارسال پاسخ
      پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۸ ۰۷:۵۹
      بسیار زیبا خندانک
      ارسال پاسخ
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۵۱
      درود و آفرین بر شما دوست هنرمندم آقای هداوند
      ممنون از حضورتون
      و اینکه صفحه ی این حقیر رو با شعر زیبای زنده یاد پروین اعتصامی مزین فرمودید
      سایه تون مستدام
      مسعود میناآباد  مسعود م
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۲۰:۲۰
      سلامی دیگر
      دوست گرامی محمد رضا زارع عزیز
      درود بر شما و سروده زیبایتان
      همچنین عزیزان جناب شاهرخ و جناب هداوند
      پس معلوم میشود تا بوده چنین بوده
      خوب چاره چیست ؟؟
      آیا آه و ناله و شعر های ازدرد سروده چاره کاراست که مسلما نیست
      چند روز است در حال نوشتنم و هنوز نتوا نستم به اتمام برسانم
      دوبیتش را تقدیم میکنم - تکمیل شد به اشتراک خواهم گذاشت .
      -------
      مردن به از این زندگی چون ددو دام است
      مردیت اگر هست ، به فردا نگران باش

      با آه و فغان جامه ی ذلت ، به تن عار است
      فریاد بزن ، همره این صف شکنان باش
      به امید فردایی بهتر -------------------------- خندانک خندانک خندانک
      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۲۰:۳۸
      عرض ادب و ارادت دوست نادیده و نازنینم جناب میناآباد عزیز
      درود متقابل بر شما
      مشکل ریشه دارد بزرگوار و در این مقال نمیگنجد...!
      علی القاعده چاره همانست که جناب زارع در پی نوشت مرقوم فرمودند.
      با احترام خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      مسعود میناآباد  مسعود م
      مسعود میناآباد مسعود م
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۱۳
      سلام
      عزیز دلی جناب هداوند عزیز
      شرمنده که باید بگم نه و نه و نه ........
      کمک به ف....... نیک است اما چاره ساز نیست
      باید ریشه مسبب را از جا کند و خشکاند به هر طریق ممکن.......
      ودر نهایت اگر نشد ......بازور
      تو فیلم های مستند : شیر ها دامی را میدرند و بقیه در تماشا......
      گاها وقتی بقیه به کمک مییان شیر ها فرار ..........
      عرض کردم که:
      با آه و فغان جامه ی ذلت ، به تن عار است
      فریاد بزن ، همره این صف شکنان باش
      باارادت --- خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۴۳
      سلام استاد میناآباد عزیز
      ممنون که هستید و با نظرات دلگرم کننده و تفکربرانگیزتون بابی برای اندیشیدن می گشایید...
      ممنون بخاطر شعر زیباتون که امیدوارم کاملش کنید و برگ زرین و پربار دیگه ای به کتاب اشعار سایت بیفزایید خندانک
      واقعیت اینه که فقر و تبعیض، ریشه ای به درازنای تاریخ بشر داره، و شاید خود حضرت آدم پایه گذار این تبعیض بوده، وقتی که میان هابیل و قابیل تبعیض قائل شد!
      به نظر این حقیر تموم مشکلات انسان ریشه در نابرابری های تحمیلی داره: افسردگی ها، جنایت ها، حسادت ها و... انواع فسادها.
      اما چه باید کرد؟
      فکر میکنم راه موقتش اینه که به همنوعانمون کمک کنیم در بحرانهای معیشتی،
      و راهکار درازمدتش اینه که باورهای کهنه و سودجویانه رو با تغییر احساس و اندیشه، اول در خودمون بعنوان یک انسان حقجو و کمالگرا از بین ببریم(خودسازی انسانی)، و بعد تلاش کنیم این باورهای کهنه و غلط و سودجویانه رو با آگاهی بخشی عمومی در افراد دیگر نابود کنیم... با این حساب همینجا روی زمین میشه بهشت!
      حکومتها به طور کلی ساختارهایی هستند که در درجه اول برای حفظ خود تلاش میکنن نه برای تکامل انسان، مگر اینکه حکومتی متشکل از مسئولین با تقوا باشه، مسئولینی که علاوه بر ظاهر انسانی، باطناً هم انسان باشن!
      نه بقول شما دد و دام!
      اینکه ما مدتی دراز از مسئولی بت بسازیم و برای خطاهاش توجیهی مذهبی و علمی و فرهنگی و... بتراشیم، و بعدِ کلی ضرر و زیان و جنایت، بگیم خوب نبود، این خودش یه جنایته و آثار مخربش گاه سالها و حتی قرنها گریبانگیر انسان میشه، و در طول تاریخ کم نیستن افرادی مثل هیتلر، و حتی بدتر از هیتلر ولی با ظاهری موجه و مقدس مآب!
      دلم خون است از دست کسی که
      تبر در آستینش ناپدید است
      دلش تسلیم شیطان رجیم و
      زبانش غرق قرآن مجید است

      ببخشید زیاد حرف زدم استاد
      راهکار فعلی و نزدیک اینه که خودمون هوای همنوعانمون رو داشته باشیم، و مردم خودشون به فکر تسکین دردهای هم باشن... چون اگه واقع بینانه نگاه کنیم، امیدی به این نامردمان ریاکار نیست.
      ارسال پاسخ
      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۵۶
      دوستم جناب میناآباد
      کاملا موافقم عزیز دل
      و منتطر بودم تا با جواب "نه" شما مواجه بشم. چون خوب میدانم که نه تنها پیشنهادم بقول شما چاره ساز نیست و بلکه به روند پیشرفت این واژه ی منحوس ف... کمک کند، اما عرض کردم علی القاعده و به رسم...
      و اگر بیشتر از شما دلم دردمند نیست، کمتر نه!
      و دلیل این بود که با شناختی که از دوست عزیز جناب زارع پیدا کرده ام خوب میدانم که این بزرگوار در اعتراض آمیز ترین آثار خود هم از احساس و روح لطیف خود مایه میگذارند.
      و این اثر نیز خود نوعی همدردیست. و هیچ دلیلی ندیدم تا بخاطر همدردی جناب زارع را به چالش بکشم.
      اشاره کردید به تاریخ....
      در هر مقطعی از تاریخ که تورق کنید در همسایگی شما فقیری بوده...صورت مسئله کاملا واضح است که رسم و قاعده هیچ ربطی به چالش و جنجال ندارد.
      باشد تا مقالی و مجالی...
      ارادتمندم. و دوستدارتان

      امیر مسعود شفیق
      امیر مسعود شفیق
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۶:۰۸
      خندانک
      ارسال پاسخ
      امیر مسعود شفیق
      امیر مسعود شفیق
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۶:۱۰
      خندانک
      سمیرا_خوشرو
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۲۰:۴۵
      درودتان گرامی،عالی بود🌹🌹🌹👌👌👌👌

      مرگِ انسانیت


      وقتی نداری ثروتی،خیلی حقیری!
      وقتِ مریضی باید از دردَت بمیری!

      دکتر برای دیدنت وقتی ندارد
      چون ظاهری درمانده داری و فقیری!

      دردی اگر بر جانت افتاده غمی نیست
      دردی فراتر،... بینِ نامردی اسیری!

      روح و روانت تا همیشه زخم دارد
      چون که نداری یک ژنِ خوبِ وزیری!

      شکلِ نهالی که ندیده لطف باران
      وقتِ جوانی شاخه ات خشکیده...پیری!

      انسانیت از شهرِ صد رنگِ ریا رفت
      روباه پوشیده لباسِ ببر و شیری!

      وقتی کسی پس میزند دست و دلت را
      قطعاً دگر از جانِ شیرین سیرِ سیری!

      پا میگذاری روی احساس و غرورت
      یا می دهی بر جانِ خسته حکمِ تیری!


      #سمیرا_خوشرو_شبنم
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۴۷
      درود استاد
      ممنون از حضور پربارتون
      و ممنون بخاطر شعر زیبا و واقع گرایانه تون خندانک
      آفرین بر نگاه هنرمندانه ی شما به مردم و دردهاشون
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      شریف شریفیان
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۲۲:۲۶
      سلام
      دوست واستاد عزیزم
      حضرت زارع بزرگوار
      یک شاهنامه سخن در
      چند بیت چه غمگنانه
      درد اجتماع آشفته ی این روزگار قریب را
      روایت فرمودید
      با این پی نوشت موضوع را بعرش میبرید
      سپاس که میسرایید
      موفق و پیروز باشید
      خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۰۰:۴۹
      سلام استاد شریفیان عزیز
      ممنون از حضور انرژی بخشتون
      و لطفتون به این ناچیز
      زنده و سلامت و شاد باشید
      ارسال پاسخ
      حسن  مصطفایی دهنوی
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۰۱
      درود ها استاد
      بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
      سربلند باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۰۰:۵۰
      سلام آقای مصطفایی عزیز
      ممنون از حضور پرمهرتون و لطفتون به این ناچیز
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      مسعود میناآباد  مسعود م
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۱۰
      به قول غربی ها « OK »
      اما........
      تمام رییس جمهورها که مقتول و
      مغبوض و محصور شدند
      روءسادزد وزرا دزد وکلا دزد ....
      راستی ما از کدام قبیله ی جذام گرفته ایم و
      به جرم کدام گناه شلاق میخوریم
      نا مسلمانان آنور دریا در نازو نعمت خدادادی و آزادی
      ما مسلمانان خاکستر نشین در جهل و عناد وخرافات و برادر کشی و بیدادی!!
      وقتی که ................
      .............................
      .............................
      از من مخواه شعرِ تر، ای بی‌خبر ز درد!
      شعری که خون از آن نچکد ننگ دفتر است!

      ما با زبان سرخ و سر سبز آمدیم
      تیغ زبان، بُرنده‌تر از تیغ خنجر است ... بیداد
      ببخشیدکه دلم خون است .
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۰۰:۵۲
      باده تویی، باد تویی، نعره و فریاد تویی
      خسته منم، بسته منم، شاعر آزاد تویی
      بداهه ای تقدیم شما شاعر آزاده
      درود و آفرین بر شما استاد میناآباد عزیز
      ارادت داریم
      ارسال پاسخ
      امیر مسعود شفیق
      امیر مسعود شفیق
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۶:۰۹
      خندانک
      علی مزینانی عسکری
      يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۲۷
      سلام و عرض ادب
      سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی...
      دستمریزاد استاد
      خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۰۰:۵۵
      سلام آقای مزینانی عزیز
      خوشحالم از حضور پرمهرتون
      ممنون از لطفتون به این ناچیز
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      امیر مسعود شفیق
      امیر مسعود شفیق
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۶:۰۸
      خندانک
      ارسال پاسخ
      امیر مسعود شفیق
      امیر مسعود شفیق
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۶:۵۵
      خندانک
      ارسال پاسخ
      فاطمه غیبی پور
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۰۵:۵۷
      با این کفش ها چقدر خانه دور است!
      فکر می کنم دنیا
      پُر از وصله های ناجور است...
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک سرشار از حقیقت تلخ و تاثر برانگیز و.....
      بسیار زیبا سرودید جناب زارع.. خندانک درود به شما وقلم توانمندتان.
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۸:۰۸
      درود بر شما خانم غیبی پور گرامی
      خوشحالم که بعد از مدتها اینجا هستید
      ممنون از حضور پرمهرتون
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      یدالله عوضپور    آصف
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۲:۵۱
      یار دیرین استاد ارجمند
      جناب زارع عزیز
      درود برشما..
      خوشحالم از زیارتتان
      درد دارد آنکه داری درد و همدری نداری
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      امیر مسعود شفیق
      امیر مسعود شفیق
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۶:۰۸
      خندانک
      ارسال پاسخ
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۸:۱۳
      سلام و عرض ادب استاد آصف عزیز
      شاگردنوازی می فرمایید
      به این ناچیز لطف دارید استاد
      جالبه که امروز ظهر ناخودآگاه یاد شما افتادم و با خودم گفتم سراغی از استاد آصف بگیرم ان شاالله که رفع کسالت شده باشه
      و الان که ساعت کامنت شما رو می بینم همون حوالی ظهر بوده خندانک
      ارادت داریم استاد
      ان شاالله هرکجا که هستید همواره سرشار از سلامتی و آرامش و آسایش باشید و مثل همیشه سربلندخندانک
      ارسال پاسخ
      امیر مسعود شفیق
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۶:۱۲
      سلام و درود
      استاد گرانقدر محمد زارع بزرگوار
      زنده به مهر و مهربانی . خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۸:۱۶
      سلام و درود آقای شفیق عزیز
      ممنون از حضور انرژی بخشتون
      و لطفتون به این ناچیز
      و سپاس ویژه بخاطر طراوت بخشیدن به این صفحه ی غم آلود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      شاد باشید خندانک
      ارسال پاسخ
      مهدی نساجی
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۱۹
      سلام گرامی شاعر ارجمند
      این اثر با مضمون اجتماعی و تفکر برانگیز خود شایسته تحسین است...... خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۱۴
      سلام آقای نساجی عزیز
      ممنون از حضور پرمهرتون
      زنده باشید شاعر توانا
      ارسال پاسخ
      منصوره موسوی
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۲۰:۳۵
      بسیار عالی
      احسنت بر شما خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۱۵
      درود بر شما
      ممنون از حضور پرمهرتون
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      مهتاب غلامی
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۲۰:۵۴
      بسیار زیبا شاعر گرامی
      درود بر شما خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۱۶
      درود بر شما
      ممنون از حضور پرمهرتون
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      سودابه طهماسبی
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۵۸

      سلام استاد زارع ارجمند
      درود بر شما . خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۰۱:۱۹
      سلام شاعربانوی توانا
      ممنون از حضور پرمهرتون
      و لطفتون به این ناچیز

      ما همچنان منتظر اولین شعر طنزتون هستیم خندانک
      زندگی طنز خداست
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      مهدی براهویی(کاشانی)
      سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۰۹:۰۲
      درود بر شاعر بزرگوار
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۸:۳۱
      سلام و درود بر شما آقای براهویی عزیز
      ممنون از حضور پرمهرتون
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      مهدی براهویی(کاشانی)
      سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۰۹:۰۲
      خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۸:۳۲
      خندانک
      ارسال پاسخ
      حمیدنوری(احمد)
      سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۳:۲۲
      درود استاد زارع
      بسیار زیباست دست مریزاد خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۸:۳۳
      درود استاد
      مشتاق دیدار
      ممنون از حضور پرمهرتون و لطفتون به این ناچیز
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      سمیِّه صباح ((گُلنار))
      سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۴:۳۸
      با سلامی گرم و درودی صمیمانه
      جنابِ استاد م فریاد (محمدرضا زارع) گرامی قدر

      بسیار زیبا، تامل برانگیز و ستودنی است، استاد بزرگوارم.
      دست مریزاد خندانک خندانک
      پاینده باشید و جاوید بسرایید و رقصِ قلمِ سبزتان بر لوحِ روزگار مانا باد
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۸:۳۶
      درود استاد گلنار گرامی
      ممنون از حضور انرژی بخشتون
      و لطفتون به این ناچیز
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      مینا مرادی(ققنوس)
      سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۶:۲۷
      دست مزن به زخم من
      ناله نکن ز بودنم
      من تپش ترانه ام
      لغزش یک سرودنم

      دست اگر چه خالی از
      سبزی اسکناسهاست
      پای اگر چه خیس از
      گریه ی. التماسهاست

      با گذری و. خنده ای
      با نفس دمنده. ای
      روح به جسم من. بده
      به کفتری پرنده ای

      بسیار زیبا بود
      درودها تقدیم حضورتان
      مسرورم ازینکه استادان بزرگوار هنوز. دغدغه ی مردم را دارند.
      مانا باشید به مهر
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۸:۳۸
      درود بانو مرادی گرامی
      ممنون از حضور پرمهرتون
      و شعر بسیار زیبایی که مهمونمون کردید
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      احسان کریمیان علی آبادی
      چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۳۰
      درود استاد
      زیباترین شعر خدا هم زشت است
      وقتی که بی سرپناه است انسان
      احسنت
      خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۵۹
      درود آقای کریمیان گرامی
      ممنون از حضور پرمهرتون
      و لطفتون به این ناچیز
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
      يکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۸ ۱۶:۵۷
      درودتان باد قلم نابتان ستودنیست
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۸ ۱۱:۴۴
      درود بر شما
      ممنون از حضور پرمهرتون
      و لطفتون به این ناچیز
      شاد باشید خندانک
      ارسال پاسخ
      هدیه جعفری تفرشی(هدیه)
      چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۸ ۰۱:۲۹
      میدود در پی نان هر شب و روز
      نان هم میدود از ترس و هراس
      که مبادا بشود لقمه ی چرب
      مرد بیچاره ندارد جانی که بگیرد جانش!!
      مرد این قصه کمی درد دارد
      کم که نه، غصه فراوان دارد
      شب ندارد بالش،که بخابد ارام
      روز ندارد پولی که شود تکه ی نان
      مردک بیچاره
      داشت یک روی سیاه
      که همین بود فقط، همه دارایی او
      دست من کوتاه است
      چه کنم تا برسد
      به بلندای نداشتن هایش.(هدیه)
      ...
      بسیار زیبا .....تبریک میگم به روح پر دغدغه ای که عامل سرایش چنین زیبایی ست.
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۸ ۱۱:۴۷
      سلام شاعر آیینه دل
      ممنون از حضور انرژی بخشتون
      و شعر زیباتون خندانک خندانک خندانک
      و ممنونم از لطف همیشگیتون به این ناچیز
      شاد باشید خندانک
      ارسال پاسخ
      علی غلامی
      سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۸:۲۳
      سلام و عرض ادب
      شعر گسترده بود و باید وصف حال همه دانست آن را چه فرودست و چه میانه و حتی فرا دست.
      چرا که هر طبقه امروز به همین می‌اندیشد که خدا مرده است!
      سرگشتگی بشر بسیار گسترده است ولی با احترام من با پی‌نوشت این اثر مخالفم چرا که اثر را محدود کرده است به فرودستان و اینکه انگار فقط مشکل در همان طبقه است و ارتباط اثر را با دیگر طبقات قطع می‌کند.
      🌹🌹🌹
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۲:۲۱
      سلام آقای غلامی عزیز
      خوشحالم که اینجایید
      بله حق با شماست، باور به خدایی با اون ویژگی هایی که در طول تاریخ بر ذهن بشر حک شده بود، ترک خورده... و انسان به سمت شکی دکارتی درباره ی خدا خیز برداشته... و اگه مثبت اندیش باشیم، باید امیدوار باشیم که انسان به باور نزدیکتر به حقیقتی از خدا دست پیدا کنه...
      اون پی نوشت، مثل نسخه ی مسکنی کم اثر برای جامعه ی مبتلا به سرطانِ تبعیض و بی عدالتیه که رنگ فقر بر چهره داره... و امیدی به شفا براش نیست... نسخه ای شاید نه به امید درمان... که به امید لبخندی...
      ممنون از حضور ارزشمندتون
      زنده باشید
      ارسال پاسخ
      زینب بویری (خزان)
      سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۸:۵۶
      عرقِ شرمِ نداری...
      صورتش سرخ وخِجل...
      گذرثانیه ها...
      وقت غذاست...
      میهمان عزیزی ست...
      بی خبر...
      ازفقروتنگدستی...
      دخترک
      تنهاوبی کس
      سدبغضش
      گوشه چشمش
      گه لبریز
      ظهرعاشورا
      دستِ دل
      سوی خدای حسین
      بردبه یاری
      هیچ نخواهم ازنداری
      آبرویم پیش مهمان وحبیبت ...
      تونگهدار
      دل شکست ازوجودش
      عمق روحش...
      تق تقِ در
      پشت دربود
      نذری او
      دخترک...
      دنیایی ازدستش گرفت...
      زینب بویری (خزان)
      تقدیم به شعربی نهایت زیبایتان خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۲:۲۳
      درود بر شاعربانو خزان گرامی خندانک
      ممنونم از حضور پربارتون
      و شعر زیبا و متناسبی که زینت بخش این صفحه فرمودید خندانک خندانک خندانک
      آفرین بر این احساس شاعرانه و نیک خندانک
      زنده باشید خندانک
      ارسال پاسخ
      شعله(مریم.هزارجریبی)
      سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۹:۳۳
      در میان این زمین جایی نبود
      تا که او احساس ارامش کند
      شاید این یک لقمه نان سفره را
      از هزاران بی صفت خواهش کند


      درود استاد عزیزم
      شعری انسانی و زیبا سرودید
      شاید اگر دست های یکدیگر را مهربان تر میگرفتیم درگیر این مصایب نبودیم .
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۲:۲۷
      درود شاعربانوی مردمی خندانک
      چه شعر زیبایی مهمونمون کردید خندانک خندانک خندانک
      ممنون که هستید و درد مردم رو می بینید و به عشق مردم می سرایید خندانک
      همیشه باشید
      فریادتون رسا... سکوتتون سهمگین
      زنده باشید خندانک
      ارسال پاسخ
      ایمان اسماعیلی (راجی)
      سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۰:۴۴
      درود استاد چقدر دلنشین بود
      تعجب کردم که قبلا در این صفحه بودم
      و نظر ندادم
      بسیار زیبا و دلنشین بود
      آنقدر که یاد خودم افتادم بیشمارهایی مثل من
      عالی بود براستی که شاید خدا مرده ست ...
      ممنون از اینکه کودکی هایم رو به شعر دیدم
      دررپناه خدا باشید استاد
      🌹🌹🌹
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۲:۳۷
      درود شاعر اندیشمند و دردآشنا و خلاق خندانک
      حضورتون سرشار از انرژی و دلگرمیه
      ممنونم که از کلام نارسم به لطف نگاه تابانتون میوه ی معرفت می چینید خندانک
      ما همه همدردیم... تا اسیر جماعت نامردیم خندانک
      همیشه باشید
      با سلاح قلم در دست... و چراغ انسانیت در دلخندانک
      خدا حفظتون کنهخندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۱:۰۴
      درودها جناب فریاد بزرگوار خندانک

      بازخوانی شد شعر زیبایتان خندانک

      شاعرانه‌هایتان ماندگار خندانک
      مجید آبسالان
      سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۲:۱۵
      درود بر شما استاد گرانقدر
      چون همیشه بسیار زیبا و دلنشین عالی بود شاعر ادیب

      مانا بمانید به مهر
      خندانک
      خندانک
      خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۷:۳۷
      درود بر شما آقای آبسالان گرامی🌹
      ممنونم از حضور پرمهرتون🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      زینب حیدری
      سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۳:۵۹
      شعرهای شمارو نمیشه یکبار خوند و هربار ک تکرارش میکنم بیشتر ب عمق و زیبابی فکری ک پشت هر قسمت هست پی میبرم
      خوشحالم ک شاعری مثل شما اینجا حضور دارن خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۷:۳۸
      درود خانم حیدری گرامی🌹
      ممنونم از حضور اندژی‌بخشتون🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      سودابه طهماسبی
      چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۱:۱۷

      بارش باران اواسط اسفند
      جشن بدرود زمین با زمستان

      زیباترین شعر خدا هم زشت است
      وقتی که بی سرپناه است انسان

      درود بر شما شاعر متعهد و ژرف نگر
      پایدار و مستدام باشید . خندانک خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۷:۳۹
      درود استاد طهماسبی گرامی🌹
      ممنونم از شاگردنوازیتون🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      ایمان شاد
      چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۱۶
      سوار بر موج احساس..لذت بردم خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۷:۴۰
      درود آقای شاد گرامی🌹
      ممنونم از نظر دلگرم‌کننده‌تون🌹
      همچنان شاد و تندرست باشید🌹
      ارسال پاسخ
      حمید میرزانژاد
      چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۱:۱۱
      با خودش گفت: کفش هایم

      در شاَن ِ این زمستان نیست

      خدا رحمت کند پدرم را!

      راست می گفت:

      زندگی مالِ فرودستان نیست... خندانک خندانک خندانک خندانک

      بی نظیری استاد بی نظیر خندانک خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۷:۴۱
      درود آقای میرزانژاد گرامی🌹
      ممنونم از حضور پرمهرتون🌹
      به این ناچیز لطف دارید🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      سمیرا_خوشرو
      چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۳:۱۹
      درودتان استاد زارع گرامی
      مثل همیشه پرمغز و زیبا
      بسیارعالی
      به امید غنی شدن همه ی فقرا
      🌹🌹🌹🌹🌹
      👌👌👌👌👌👌
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۷:۴۲
      درود استاد شبنم عزیز🌹
      هنوز و تا همیشه برایم زنده‌ای❤
      روحت شاد و غرق آرامش🌹
      ارسال پاسخ
      محمودرضا رافعی (رافع)
      چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۶:۴۲
      اثر کردی به بازی های دردم
      کمی هم چاره کن این روی زردم
      بیا این قطعه را همرنگ خود کن
      که محبوبت ببیند توبه کردم
      زیر باران ما این است خندانک
      آثار زیبایی دارید استاد خندانک خندانک
      درودها خندانک خندانک خندانک

      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۷:۴۳
      درود آقای رافعی گرامی🌹
      ممنونم از حضور پرمهرتون🌹
      و لطفتون به این ناچیز🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
       علیرضا غلامی متا
      چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۱:۱۴
      سلام
      استاد عزیز
      زیبا سرودی
      ودلنشین خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴
      درود آقای غلامی گرامی🌹
      ممنونم از حضور پرمهرتون🌹
      و لطفتون به این ناچیز🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      بهروز دارابی
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۲:۰۷
      درود بر شما استاد
      قلمتون سبز به مهر بسرایید
      🌹🌹🌹🌹🌹🦋

      آن سوی سخاوتها چشمی به افق خشکید
      در پیچ و خم جاده ، تنهایی شب پیچید

      از دیار خود دورتر سر برده به تنهایی
      رویای جنون باز هم بر بخت خودش خندید

      بهروز دارابی
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۷:۴۵
      درود آقای دارابی گرامی🌹
      ممنونم از حضور انرژی بخشتون🌹
      و لطفتون به این ناچیز🌹
      سپاس برای بداهه‌ی زیباتون🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      سارا (س.سکوت)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۴:۲۶
      خودکارم امشب درد را از سر نوشت
      بی راهه رفت وشعر در دفتر نوشت

      بغضی که بارانی شد ویک ریز ریخت
      او زندگی را با غمش از بر نوشت

      از فقر، از فحشا، جنایت، بردگی
      گاهی وطن را بی در و پیکر نوشت

      دستان کودک واکس می زد کفش را
      در پیش رو آینده ای، بی سر نوشت

      از رنج هایِ دختران گل فروش
      از اشک خون بر سینه یِ مادر نوشت

      از خشکی کارون و از درماندگی
      از داغ گل هایی که شد پر پر نوشت

      حالا تمام فصل ها را زرد کرد
      او از خزان بر جان این کشور نوشت
      سارا(س.سکوت)
      درود بر م.فریاد عزیز وقلم حق نگارش
      قلمی که پاسدار آبروی شعر است خندانک خندانک
      بغضی نشسته در گلو اه از درون فریاد می کشد باخواندن این شعر زیبا شب من بارانی ست
      درد است در کشوری که از ثروت غنی باشد اما سفره ی مردمش هر روز کوتاه تر وخالی تر از دیروز باشد
      ودرداور تر این است که دست چپاول و غارتشان از جیب مردم فقیر نمی گذرد

      بی گمان پسرک آن شب
      فکرهایش را با خودش برده ست
      شاید او \"نیچه\"ای شود روزی
      و بگوید: \"خدا مرده ست\" خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      بمانید در نگاه نور ویگانگی وآرامش همسفره ی دلتان استاد
      خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۷:۴۸
      درود سکوت عزیز🌹
      ممنونم از حضور انرژی‌بخش و ارزشمندتون🌹
      سپاس برای شعر بسیار زیبا و دردمندانه‌تون خندانک خندانک خندانک
      گرچه به خواست شما استادتان نمی‌خوانم
      ولی همواره از شما می‌آموزم🌹
      به امید روزهای روشن🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      مسعود مدهوش
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۷:۱۸
      درودتان شاعر ارجمند جناب فریاد🌹☄️👏

      شعری زیبا و دلنشین،با نگاهی عمیق و گیرا،درودها،لذت بردم،قلمتان نویسا بر تارک خوش نقش شعر🌾🌲🌼🍀🥀🪴🪴🌟🍃🌻🙏🔥💮🌺🌿🌿💫🌹🌷🍂💐🌸👏👏👏👏🧿🧿🤞🤞🤞🌛🌛🏜️✨✨
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۳۵
      درود آقای دکتر مدهوش گرامی_ترانه‌سرای حساس و پراحساس🌹
      ممنونم از حضور ارزشمند و انرژی‌بخشتون🌹
      زیبا و عمیق، دریای دل شماست🌹
      ممنون که هستید🌹
      تندرست و شاد باشید🌹

       حذف
      ارسال پاسخ
      محمد اکرمی (خسرو)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۷:۴۳
      درود جناب زارع
      اجتماعی بسیار زیبا و دغدغه مندیست
      دستمریزاد خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۷:۵۳
      درود آقای اکرمی گرامی🌹
      ممنونم از حضور پرمهر و دلگرم‌کننده‌تون🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      جواد مهدی پور
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۸:۵۳
      درود بر شما جناب استاد زارع عزیز خندانک

      زیبا و ناب و دغدغه مند سرودید

      بهره بردم از اشعار قشنگ ولی غمگنانه ی شما

      زنده باشید به مهر

      خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۱۲:۵۸
      سلام و عرض ادب آقای مهدی‌پور عزیز🌹
      ممنونم از حضور انرژی‌بخشتون🌹
      و لطفتون به این ناچیز🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      نرگس زند (آرامش)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۹:۰۸
      درود وعرض ادب واحترام خدمت استاد حقیقت سرا خندانک
      چقدر شعرهاتون زیباست وبه دل میشینه واقعا لذت بخش هستند خندانک خندانک خندانک
      براتون بهترین ها رو در پناه خداوند آرزومندم خندانک
      ایام به کام خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۱۳:۰۲
      درود بر بانو آرامش گرامی_شاعر متین و پرانرژی_🌹
      ممنونم از حضور انرژی بخش و لطفتون به این ناچیز🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      همچنان پر از آرامش🌹
      ارسال پاسخ
      نیره صدری
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۰۹:۱۰
      درود برشما جناب زارع گرامی
      شاعر واستاد زیبا قلم
      چقدر غمگین وچقدر حق سرودید
      خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۱۳:۰۷
      درود بر شما خانم صدری گرامی🌹
      ممنونم از حضور انرژی بخش و لطفتون به این ناچیز🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      فرشید به گزین
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۱۱:۲۱
      مرخص کردن ابرهای اسمان توسط قادر مطلقو خیلی قشنگ گفتین
      هنرمندانه سرودین خندانک
      نمی دونم چی یا کی میخواد شفاعت کنه جسارتم رو ولی به جای :
      خدا رحمت کند پدرم را!
      راست می گفت:
      زندگی مالِ فرودستان نیست...

      میشد گفت زندگی مال ما فقرا نیست
      انگار به دایره واژگان یک پدر فقیر نزدیکتره

      زنده باشید آقای زارع بزرگوار خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۱۳:۲۶
      درود آقای به‌گزین گرامی🌹
      ممنونم از حضور ارزشمند و پرمهرتون🌹
      امان از این شاهزاده خانووم که عبارت اختراعی منو(جسارتمو به صداقتم ببخشید) سر زبونها انداخته تا دستمایه‌ای برای طنز شما بشه😅
      البته منم عبارت اختراعی شاهزاده خانووم(سلامت و ثروتمند باشید) رو گاهی با حفظ امانتداری در کامنتهایی که برای خودش میذارم استفاده میکنم، ولی نه به عنوان طنز و تمسخر!🙄
      به هر حال، نیازی به هیچ شفاعتی نیست، هرچه میخواهد دل تنگت بگو، سلیقه‌ست دیگه، یا قبول میکنم یا مث همین (مال فقرا...) قبول نمیکنم، هم شما آزادید و حق دارید سلیقه خودتون رو ابراز کنید، هم ما آزادیم و حق داریم سلیقه خودمون رو تغییر بدیم یا ندیدم😊
      گاهی با وجود زبان مشترکمون یعنی فارسی، یک سری واژه‌ها و اصطلاحاتی هستن که در مناطق مختلف یا در فرهنگهای گوناگون، یا حتی در خانواده‌های متفاوت بیشتر یا کمتر استفاده میشن یا به گونه‌ای دیگر استفاده میشن، یا با معنایی دیگر... خلاصه ممکنه اینجور تاثیرات محلی در زبان شعری شاعر هم دیده بشه، مثل همین فرودستان، یا اون خاکستان(به معنای قبرستان) که مورد اعتراض برخی دوستان قرار گرفت.

      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۱۶:۲۸
      خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۴۴
      درود آقای افشاری گرامی🌹
      ممنونم از حضور پرمهرتون🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      ابراهیم کریمی (ایبو)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۱۹:۴۵
      درودها جناب زارع ارجمند
      من که اشعار شما را می خوانم
      فقط باید زهازه بگویم
      برای این همه حس نوع دوستی و فراتر از خود رفتن و بازتاب دیگری که زیر پونزهای روزگار نادیده گرفته می شود
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۴۵
      درود آقای کریمی عزیز🌹
      ممنونم از حضور انرژی‌بخشتون🌹
      لطف دارید🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      مجید بهلول (میثم)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۱۲
      درود‌برشما
      🌺🌻🌼🌷⚘🌲🌹🏵💮🌸
      موفق‌باشید خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۴۸
      درود آقای بهلول گرامی🌹
      ممنونم از حضور پرمهرتون🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      علی نظری سرمازه
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۱۴
      از سردرِ مغازه ای با تردید
      پسرک اندکی سرپناه دزدید
      در دلش خواهش رقص در باران
      عقلش اما بر دلش می چربید
      با خودش گفت: کفش هایم
      در شاَن ِ این زمستان نیست
      خدا رحمت کند پدرم را!
      راست می گفت:
      زندگی مالِ فرودستان نیست...
      خندانک خندانک
      خندانک
      درود بینهایت جناب زارع
      بسیار زیبا و دردمندانه
      خندانک خندانک خندانک
      امان از بیعدالتی و تبعیض
      که نتیجه اش فقر است خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۴۹
      سلام و عرض ادب آقای نظری عزیز🌹
      ممنونم از حضور انرژی‌بخشتون🌹
      به امید روزهای بهتر🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۳۴
      سلام
      استاد عزیز
      بسیار عالی است دست مریزاد
      سلامت و سرفراز باشید
      خندانک خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۵۰
      سلام استاد انصاری آیبنه دل🌹
      ممنونم از شاگردنوازی و لطفتون به این ناچیز🌹
      عالی وجود شماست🌹
      آیینه دلتون بی‌غبار غم🌹
      ارسال پاسخ
      بهروز عسکرزاده
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۲۲:۱۵
      سلام جناب فریاد عزیز

      زیبا و ارجمند است شعرتان؛ لب مریزاد!

      کلکتان همیشه سوافشان بماند.
      خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۵۷
      سلام مرد آزاداندیش_آقای عسکرزاده_ عزیز🌹
      زیبا حضور انرژی‌بخش شماست🌹
      درود و سپاس بی‌پایان🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      سعید صادقی (بینا)
      شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ ۲۲:۵۰
      درود بیکران خدمتتان جناب زارع عزیز
      شعر بینهایت زیبایی سرودید
      درود بر شما خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۵۳
      درود آقای صادقی گرامی🌹
      ممنونم از حضور پرمهرتون🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      مریم کاسیانی
      يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۰۹:۱۴
      درود و عرض ادب و احترام استاد ارجمند
      بسیار عالی و ارزشمند ست خندانک
      و دست گیری از ضعفا رو که متذکر شدید دلم خیلی گرفت
      کاش جهان در هیچ کجایش شاهد فقر نباشد خصوصا اقتصادی
      و چه اشعار نابی خواندم در کامنت ها خندانک
      خدا شما و سایر شاعران مردمی را سلامت حفظ کند خندانک

      نفس گیرِ ضیافت در تبسّم های تاریکی
      وَ تشییعِ شرافت در تبسّم های تاریکی

      سقوطِ تاجِ همّت با صعودِ توله های ترس
      ضمیری بی صرافت در تبسّم های تاریکی

      تماشای قدم های زمینی سست و نفرت خیز
      به ذوقِ بذرِ آفت در تبسّم های تاریکی

      پریشانیِ حرمت زیرِ تیغِ غفلت و تهمت
      شکستِ شوقِ رأفت در تبسّم های تاریکی

      صدای ماتمِ غیرت به سیلیِ حماقت تا
      خرو پف های عفّت در تبسّم های تاریکی

      عبورِ سرخِ عزّت با تجاوز های ذلّت با
      خلافت های خفّت در تبسّم های تاریکی

      مریم کاسیانی

      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۰۰
      سلام و عرض ادب خانم کاسیانی گرامی🌹
      ممنونم از حضور دلگرم‌کننده شما🌹
      و لطفتون به این ناچیز🌹
      سپاس برای شعر بسیار زیبایی که زینت‌بخش این صفحه کردید خندانک خندانک خندانک
      به امید روزهای بهتر🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۰۲:۴۱
      درود بانو کاسیانی 🌹🌹🌹🌹👏👏
      ارسال پاسخ
      محمدرضا صدقی
      يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۴۵
      درود استاد زارع بزرگوار
      به به عالی فوق العاده 🌹👏
      شعرهای شما رو باید با طلا نوشت تمام 🌹👏

      فریاد در شعرهای شما رو هرکسی درک نمیکنه حتی اگه بخواد قاضی شهر باشه 👏🌹
      جانم ناز قلمتون 🌹👏

      🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
      🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
      🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
      🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
      🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
      🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
      🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۰۲
      سلام و عرض ادب آقای صدقی عزیز🌹
      ممنونم از حضور پرمهر و انرژی‌بخشتون🌹
      و لطفتون به این‌ناچیز🌹
      خوشحالم که زبان الکنم رو درک می‌کنید🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      المیرا قربانی
      يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۱۰
      عرض ادب و احترام خدمت شما جناب فریاد عزیز🌺🌼
      وضعیت اقتصادی و فقر زیبا به تصویر کشیده شده است.
      پیروز و سلامت باشید 🌺🌼
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۰۵:۲۴
      درود خانم قربانی گرامی🌹
      ممنونم از حضور ارزشمندتون🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      میثم علی یزدی (آیت)
      يکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲ ۲۳:۲۰
      درودها زیباست
      پاینده باشید خندانک خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۰۵:۲۵
      درود آقای علی‌یزدی گرامی🌹
      ممنونم از حضور پرمهرتون🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      آذردخت شرقی(آذر دخت)
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۰۱:۴۳
      سلام و عرض ادب جناب زارع
      درود بر شما و قلمتان

      زمین را زمانه کتک می زند
      زمین باز داد کمک میزند
      و دستان بی رحم اهل زمین
      بر این زخم کهنه نمک می زند
      بیا منجی سبز این شوره زار
      زمین بی تو کم کم کپک می زند

      موفق باشید و سربلند
      🌸🌸🌸🌸
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۰۵:۳۰
      درود بانو آذردخت گرامی🌹
      سپاس از نگاه پرمهرتون🌹
      و آراستن این برگ خزان‌زده با شعر زیباتون🌹


      بی‌ تو از لبخنده‌ی آیینه سهمم اشک بود
      بی تو از موج هوای سینه سهمم اشک بود
      بی تو در شمع خیالت بالها را سوختم
      بی تو از آدینه تا آدینه سهمم اشک بود...
      (م. فریاد)

      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      روح اله سلیمی ناحیه
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۰۲:۳۹
      باورتان نمی شود جناب زارع
      اگر بگویم امروز تمام ذهنم درگیر بچه های معصوم و مظلوم و زیر ستم مانده بود و اینکه خدا با چه حکمتی چنین خلق می کند و ازار خلق می دهد
      اگر می گویند ازار نیست و حکمت است ،پس دروغ است،
      چرا که تا قلب من بشدت ازرده نشود چشمانم نمی بارند
      پس چرا بارها مرا گریانده است شدت اهدوه این کودکان،
      بدتر ان که مردم به ظاهر عاقل و باطن ظالم چگونه از این بچه ها غمگینند ،که جوراب و ادامس از او خریدن را ننگ دانند و در فروشگاه اغنیاء و مشدییا غلطیدن را فخر،...
      به گمانم مخلوق خدا بهتر از اینها نشدن که بدین نگاه خدایی قادر و مطلق دریغ نباشد و رحمان رحیم بودن بلیغ بباشد
      روح اله سلیمی....
      درود بر شما که دلی بزرگ و رئوف دارید جناب فریاد
      🌹🌹🌹🌹🌹🌹
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۰۵:۴۳
      درود و آفرین بر شما و قلب مهربان شما آقای سلیمی عزیز🌹
      حق با شماست: دنیای انسان، پر از سوالهای بی‌جوابه
      پر از ابهام و شک، پر از رفتارهای غیرانسانی...

      رسیده ام به نقطه ای
      فراتر از زمان خود
      نشسته ام کنار خود
      یگانه هم زبان خود

      سکوت من پر از صداست
      پر از سوال بی جواب
      پر از شَکم به زندگی
      به رنگ رنگ این حباب

      به مردمی که عشق را
      ندیده خط کشیده اند
      حقیقت وجود را
      در آینه ندیده اند

      به مردمی که دلخوشند
      به زندگی در این قفس
      خدای را ندیده اند
      در امتداد هر نفَس

      به شب سپرده اند دل
      سپیده را ندیده اند
      در این هزارتوی تار
      همیشه می خزیده اند

      به واژه های پرجنون
      سکوتهای غرق خون
      شکوفه های بی ثمر
      درختهای واژگون

      پر از شَکم به زندگی
      به سالهای بی بهار
      به فصلهای بی نسیم
      به لحظه های انتظار...

       (م. فریاد)

      دریای دلتون آرام🌹
      ارسال پاسخ
      هواجان جاویدان
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۱۲:۱۰
      🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃

      🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

      🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
      هواجان جاویدان
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۱۲:۱۰
      🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃
      ☆☆☆☆☆

      آقای زارع

      درود بر اندیشه و احساس زیبایتان

      ☆☆☆☆☆
      🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃

      هواجان جاویدان
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۱۲:۱۰
      🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃

      🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

      🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۱۹:۱۲
      درود آقای جاویدان گرامی🌹
      ممنونم از حضور انرژی‌بخشتون🌹
      و گل‌افشانیتون در این صفحه‌ی زمستانی🌹
      تندرست و شاد باشید🌹
      ارسال پاسخ
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۱۳:۰۹
      درود فراوان

      اینروزها بسیار آهنگ دختر کبریت فروش از گروه the ways رو گوش میدم
      و گاهی گریه میکنم شعرتان تداعی آن موسیقی بود خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۱۹:۱۵
      درود آقای افشاری عزیز🌹
      مرد را دردی اگر باشد خوش است
      درد ِ بی‌دردی علاجش آتش است
      (مولوی بلخی)
      بله، گاهی فقط میشه گریست...
      سپاس برای حضور دلگرم‌کننده و همراهیتون🌹
      دریای دلتون آرام🌹
      ارسال پاسخ
      محمدرضا صدقی
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۱۰
      درودی دیگر استاد هرچند گفته بودین جایی که استاد نگیم ولی استاد هستین دیگه
      تعدادی از شعرهاتون رو خوندم وبلاگ هاتون دیدم چقدر وبلاگ های زیبایی چه بحثهایی شده واقعا خودش یه اطلاعات بسیار خوب هست
      اساتیدی که نظر دادن خیلی خوب بود از وبلاگ های شما باعث میشه به سراغ وبلاگ های دیگر هم بروم تا اساتید و دوستان دیگر را هم دنبال کنم

      انشاا... هر, زمان وقت باشه حتما هم بقیه شعرها و بقیه وبلاگ ها رو مطالعه میکنم

      🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۱۹:۱۹
      سلام و عرض ادب آقای صدقی عزیز🌹
      شرمنده‌ی لطف و محبت شما هستم🌹
      خوشحالم که به نوشته‌های این ناچیز سر زدید😊
      بله قبلاً یه کم فعالتر بودم
      انشاالله در کنار بقیه اهالی سایت، بیاموزیم مهربانی و برادری و برابری رو🌹

      درود و آفرین بر شما و قلب مهربان شما🌹
      ارسال پاسخ
      مهدی محمدی
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۱۹:۵۷
      سلام بسیار زیبا بود درود به شما خندانک
      سایه سیرنگ
      دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ ۲۰:۲۲
      درود جناب زارع
      وامسال بعد چهار سال
      چه پاهایی که بی کفش تر شد
      چه زود دیر شد
      وعجیب که کفشهای خودمان هم کمتر شد
      شاید باید فکری اساسی تر کرد

      سپاس که درد جامعه را میبینید و با قلم مهرتان به تصویر میکشید
      پایا باشید خندانک خندانک خندانک
      فرامرز عبداله پور
      سه شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲ ۱۸:۴۲
      درود زیبا ودلنشبن سروده اید
      ⚘⚘⚘❤❤❤🙏
      زنده باشید به مهر
      محسن ابراهیمی اصل (غریب)
      چهارشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۴۸
      درود جناب زارع خندانک
      تلخ اما زیبا و ارزشمند سروده اید 👏👏👏
      دست مریزاد شاعر ارجمند🙏
      مهدی عبدلی حسین آبادی
      چهارشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۲ ۲۲:۳۴
      مثل کویری رو به دریا کرد
      ایستاد و با حسرت تماشا کرد خندانک
      درود بر شما و اندیشه نابتان خندانک
      به مهر بسرایید و سلامت باشید خندانک
      یاسر کریمی
      پنجشنبه ۲۸ دی ۱۴۰۲ ۲۲:۳۶
      درود بر جناب فریاد بزرگوار بنده
      همیشه از اشعار شما استفاها بردم
      سلامت باشید خندانک خندانک
      پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۸ ۰۸:۰۱
      خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۸ ۱۱:۴۳
      درود بر شما
      ممنون از حضور پرمهرتون
      در پناه حق باشید خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1