سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        همین کم ها!

        شعری از

        محمدرضاجعفرزاده(بینوا)

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۸ ۰۷:۰۳ شماره ثبت ۷۹۷۴۸
          بازدید : ۸۰۱   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدرضاجعفرزاده(بینوا)
        آخرین اشعار ناب محمدرضاجعفرزاده(بینوا)

        هر گوشه ای از دین به پا کردند پرچم ها
        آقا بیا تا جان نگیرند ابن ملجم ها
        قومی که در سر نقشه ی باغ فدک دارد
        ناچار خواهد شد به تکرار محرّم ها
        این "یاحسن" یعنی نباید اعتمادی داشت
        در لابلای فتنه ها ، حتی به محرم ها! 
        خوابیم و در رویای پیروزی ولی در اصل
        دشمن جلوتر آمد از خط مقدّم ها
        باید قدم برداشت حتی کم اگر باشد
        شاید خدا رحمش بیاید بر همین کم ها
        هر روز در گوش جهان میپیچد این پیغام
        آزاده بودن کمترین دین است ، آدمها!
        از بینوا هم بیش از این هیچ انتظاری نیست
        باید که دل را دور کرد از بند درهم ها
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۸ ۲۱:۰۵
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک خندانک
        اکرم بهرامچی
        جمعه ۲۹ آذر ۱۳۹۸ ۰۰:۴۸
        سلام
        عالی بود احسنت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        باقر رمزی ( باصر )
        جمعه ۲۹ آذر ۱۳۹۸ ۰۰:۵۹
        سلام و عرض ادب بزرگوار
        تقدیم به شما

        فرهاد...............

        اى دريغا كز زمان تنها به ما فردا رسيد
        كو رسيد اما چه سودى زو شب يلدا رسيد

        با تو هر دم يار ديرين واژه ‏ام منظور بود
        بى تو اى محبوب خوبان جمله بى‏ معنا رسيد

        جان و دل ار سوخت از سوداى افيون بود و چشم
        چون نظر افكند و نوميد عاقبت اينجا رسيد

        يا رب اين غوغاى بر جا مانده از تقويم چيست؟
        كين زمان در پاى گلها سايه‏ ى يغما رسيد

        دل چه خوش بود از سبويى از مى پيمانه‏ اى
        سنگ جهلى چون شكست پيمانه را صهبا رسيد

        بس كه بر دل وعده‏ ى امروز و فردا داده ‏ام
        دل بهر گل مى‏ رسد گويد كه آن رعنا رسيد

        خار دوران را به چشمم گر نهادند جاهلان
        دم فرو بستم به عزلت گفتم از دانا رسيد

        جام پاكى را به سر كش باصر از لطف خداى
        اين بود پيمان او كو از لب زيبا رسيد

        باقر رمزی باصر

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0