سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        مقیم دولت سرای عشق از جنون گزیری ندارد آری

        شعری از

        ابراهیم حاج محمدی

        از دفتر عاشقانه ها و عارفانه ها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۷ ۰۴:۱۱ شماره ثبت ۶۶۸۳۶
          بازدید : ۷۱۸   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ابراهیم حاج محمدی

        خجسته فر، پر، شد آنچنان از شمیم گلها سحر شکوفا
        که پُر طروات تراوَد از طبعِ شاعران شعرِ تر شکوفا

        همیشه وقتی که می گشاید به بزم گل بلبل از شعف پر
        قَدَر کند در قضا تجلی، قضا شود در قَدَر شکوفا

        نزیبدش جز لَحَد مقامی، نمی زند چون بلند،گامی
        شرف اگر در نهاد انسان نگشته با زیب و فَرّ شکوفا

        صلابتت را به کوه بنما که سر کند از ارادتت خم
        اگر که خواهی هویّتت را  ز گوهر ارزنده تر شکوفا

        شِگِفتِگی در شکُفتن از شوقِ شورمستی شراره خیز است
        سرشت انسان شود اگر با سماجتی شعله ور شکوفا

        به هر طریقی که می تواند ببالد انسان به خود، ببالد
        اگر که بیند نباشد از همّتش به غیر از هنر شکوفا

        ضرر ندارد اگر بجوید زیان بشر گاهگاه از آن رو
        که کم نگردیده در جهان بی بهانه سود از ضرر شکوفا

        اگر چه ایمن نباشی آنی از انگِ دونان ِ پست فطرت
        خطر کن آری،خطر، که زیبد فقط ظفر در خطر شکوفا

        درنگت از درک دردمندیِّ دُرد نوشان درست اگر نیست
        چرا نداری به دُرد نوشی شبیه مستان، ظفر شکوفا

        سفر کن از خود به سوی هستی که از تو هر دم عدم گریزد
        ثمر، سکونت، ندارد! آدم ، شود مگر در سفر شکوفا

        گزندت از عشق اگر رسد هان  نباش آنی پِکَر که هرگز
        تبسّمی غنچه را نگردد - پِکَر اگر شد- ثمر شکوفا

        مقیم دولت سرای عشق از جنون گزیری ندارد آری
        جنونش از فرط عشق باشد همیشه در "جوزهر" شکوفا

        مَدارِ ما معرفت اگر شد مَهارِ ما دستِ ذاتِ حقّ است
        به خود ندید آنقدر فلک جز به نور مطلق ((قمر)) شکوفا
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۷ ۲۱:۲۷
        درود استاد عزیز
        زیبا و دلنشین بود
        مزین به نقد نافذ استاد سلیمی عزیز خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۷ ۰۲:۴۴
        سلام بر جناب استکی عزیز و بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک ممنون و سپاسگزارم بزرگوار. دست حق یاورتان خندانک
        ارسال پاسخ
        وحید سلیمی بنی
        دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۷ ۰۸:۵۳
        خجسته فر، پر، شد آنچنان از شمیم گلها سحر شکوفا
        که پُر طروات تراوَد از طبعِ شاعران شعرِ تر شکوفا
        همیشه وقتی که می گشاید به بزم گل بلبل از شعف پر
        قَدَر کند در قضا تجلی، قضا شود در قَدَر شکوفا
        نزیبدش جز لَحَد مقامی، نمی زند چون بلند،گامی
        شرف اگر در نهاد انسان نگشته با زیب و فَرّ شکوفا
        صلابتت را به کوه بنما که سر کند از ارادتت خم
        اگر که خواهی هویّتت را ز گوهر ارزنده تر شکوفا
        شِگِفتِگی در شکُفتن از شوقِ شورمستی شراره خیز است
        سرشت انسان شود اگر با سماجتی شعله ور شکوفا
        به هر طریقی که می تواند ببالد انسان به خود، ببالد
        اگر که بیند نباشد از همّتش به غیر از هنر شکوفا
        ضرر ندارد اگر بجوید زیان بشر گاهگاه از آن رو
        که کم نگردیده در جهان بی بهانه سود از ضرر شکوفا
        اگر چه ایمن نباشی آنی از انگِ دونان ِ پست فطرت
        خطر کن آری،خطر، که زیبد فقط ظفر در خطر شکوفا
        درنگت از درک دردمندیِّ دُرد نوشان درست اگر نیست
        چرا نداری به دُرد نوشی شبیه مستان، ظفر شکوفا
        سفر کن از خود به سوی هستی که از تو هر دم عدم گریزد
        ثمر، سکونت، ندارد! آدم ، شود مگر در سفر شکوفا
        گزندت از عشق اگر رسد هان نباش آنی پِکَر که هرگز
        تبسّمی غنچه را نگردد - پِکَر اگر شد- ثمر شکوفا
        مقیم دولت سرای عشق از جنون گزیری ندارد آری
        جنونش از فرط عشق باشد همیشه در "جوزهر" شکوفا
        مَدارِ ما معرفت اگر شد مَهارِ ما دستِ ذاتِ حقّ است
        به خود ندید آنقدر فلک جز به نور مطلق ((قمر)) شکوفا
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی را چند سالی است به واسطه ی تسلط بی نظیرش به قواعد شعر می شناسم. شاعری که توانایی بالایی در استفاده از اوزان و بحور مختلف و ارائه موضوعات ذهنی اش در این قالب ها دارد. توانایی این شاعر به حدی است که تا به حال چندین غزل در اوزان بسیار مشکل از او خوانده ام و به روشنی این توانایی با تسلط بی نظیر به دایره واژگان مختلف مثال موم نرمی در دست اوست که می تواند هر موضوعی را که بخواهد در اوزان مورد نظرش جان ببخشد و کن فیکون کند.
        طواف بیدل بر کعبه خواجوی کرمانی
        هر مصرع غزل از تکرار چهار بار رکن مفاعلن فع ( مفاعلاتن ) تشکیل شده که در هر بیت از این رکن هشت بار استفاده شده است. البته باید توجه داشت که با طرزی نوشتار هر مصرع که شاعر آن را قلمی کرده و با ذکر این که رکن مرکب است و تشکیل شده است از مفاعلن + فع هر بیت دارای شانزده رکن خواهد شد که هر دو رکن آن زحافی خواهد بود از بحر رجز و به کارگیری اینگونه ی ارکان و زحافات از این بحر شاعری می طلبد کارآزموده و قوی ذهن که دقیقا بداند چه می کند و به کجا می رسد.
        استفاده این گونه از ارکان را می توان به بیدل دهلوی نسبت داد که شاهد مثالش مطلعی از یک غزل اوست که می فرماید:
        اگر به‌گلشن ز نازگردد قد بلند تو جلوه فرما
        ز پیکرسر وموج خجلت‌شود نمایان چو می ز مینا
        و در مطلع غزلی دیگر که باز می فرماید:
        چه‌کدخدایی‌ست ای ستمکش جنون‌کن از دردسر برون‌آ
        تو شوق آزاد بی‌غباری زکلفت بام و در برون آ
        استفاده مشترک از قافیه ( فتحه ( حرف ماقبل روی ) + ر ( حرف روی ) ) در شعر بیدل دهلوی و ابراهیم حاج محمدی با اختلاف ردیفی که شاعر از "شکوفا" و بیدل از "برون آ" کام گرفته دقیقا نشان از همنشینی خاص شاعر با بیدل دارد. آن چنان که این استقبال را می توان در ردیف اشعار خود جناب بیدل دسته بندی کرد.
        همراهی و پیروی از نکته سنجی های سبک هندی در غزل های بیدل توسط ابراهیم حاج محمدی به خوبی به هدف نشسته است و جان بخشی به دقایق اهل عرفان و تصوف را کاملا در این غزل شاعر می توان دریافت در آن جا که می گوید:
        ضرر ندارد اگر بجوید زیان بشر گاهگاه از آن رو
        که کم نگردیده در جهان بی بهانه سود از ضرر شکوفا
        و غلظت این درونمایه ی عرفانی در مقطع چنان نمود می کند که انگار روح بیدل به شاعر نازل شده است که می سراید:
        مَدارِ ما معرفت اگر شد مَهارِ ما دستِ ذاتِ حقّ است
        به خود ندید آنقدر فلک جز به نور مطلق ((قمر)) شکوفا
        البته نباید فراموش کرد که اصالت مدار چرخشی این شعر بر داویر عروضی ریشه در شاهکار خواجوی کرمانی دارد البته با این تفاوت که حضرت خواجو در تنها غزلش در این وزن بر اساس منبع گنجور از مصاریع چهار رکنی و ابیات مثمن استفاده می کند و می فرماید:
        چو چشم مست تو می پرستم
        چو درج لعل تو نیست هستم
        بیار ساقی شراب باقی
        که همچو چشم تو نیمه مستم
        نه خرقه پوشم که باده نوشم
        نه خودپرستم که می پرستم
        چو می چشیدم ز خود برفتم
        چو مست گشتم ز خود برستم
        ز دست رفتم مرو بدستان
        ز پا فتادم بگیر دستم
        منم گدایت مطیع رایت
        و گر تو گوئی که نیست هستم
        مگو که خواجو چه عهد بستی
        بگو که عهد تو کی شکستم
        غزلی به تمام معنا که بار و جایگاه غزل را از نو پدیدار می کند و جان و روح غزل را تازه می کند.
        در کل با بررسی تکمیلی این اثر از ابراهیم حاج محمدی واضح می شود که صاحب این اثر شاعری - سلیم الفطره، صحیح الطبع، دقیق النظر است که بنای فضلیت شعر را بر بقای آن می بیند.- ( چهار مقاله – احمد عروضی سمرقندی – مقاله دوم ص 47 )
        عزت زیاد
        وحید سلیمی بنی پانزدهم امرداد 1397
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۲۵
        درود بر استاد سلیمی بنی ارجمند

        آموزنده و فرهیخته بیان نقدِ اصیل کلامتان
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۲۷
        درود استاد حاج محمدی ارجمند


        عالی و ارزشمند چونان همیشه


        زنده باشید و درپناه حق سرافراز
        ارسال پاسخ
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۷ ۲۲:۵۳

        اگر چه در زیر ذرّه بینی ، دقیق، هرگز ندیده مارا
        چه خوش نوازیده کردگارا، بنی سلیمی وحید ما را

        سلام و درود بر حضرت دوست جناب آقای وحید سلیمی بنی عزیز و گرامی
        انتظارم و بل انتظار دیگر مخاطبان عزیز و ارجمند این است که در کار نقد تنها به ذکر محاسن اثر و تعریف و تمجید از سروده و سراینده بسنده  نشود، بلکه پیش و بیش از آن به نقائص و معایب آن پرداخته شود تا خوانندگان نقد حظ وافری ببرند. در هر حال نظر لطف شما دوست عزیز را سپاس مندم
        شایان ذکر است که در میان معاصران زنده یاد مرحوم احمد عزیزی در این وزن سروده های فاخرتر و زیباتری آفریده است.

        من معتقدم که اشعاری که در این وزن سروده شده اند در بحر «کامل» اند . بحر کامل زُحافی دارد به نام «مفاعلاتن» که هم با تقطیع سازگار است و هم  می شود بحر را اینگونه نامگذاری کرد:(( کامل مثمن مرفّل موقوص))
         هر مصراع این وزن از بیست هجا با نسبت دو به سۀ کوتاه به بلند تشکیل شده است.  دکتر وحیدیان کامیار این وزن را به ((مفاعلن فع×2 ))تقطیع کرده  و ((دوری)) به شمار آورده است. ولی دکتر نجفی تصریح کرده است که این وزن دوری
        نیست. به هرحال الگوی هجایی این وزن متقارن است و بیدل نیز معمولا آن را به صورت دوپاره به کار گرفته است.
        رکن مفاعلاتن در معیاراالشعار خواجه نصیر طوسی  در زحافات بحر کامل آمده است نه رجز،  این بحر از بحور مختص عربی محسوب شده است، اما در المعجم فی معاییر اشعار العجم شمس قیس رازی زحاف ((مخبون مرفل)) از بحر رجز معرفی شده. هرچند بعداً در معرفی اوزان آن بحر، دیگر چنین زحافی ـ و البته وزنی که از تکرار آن شکل گرفته باشد ـ ذکر نشده است.
         به نظر می رسد با توجه به نابسامانی هایی که در المعجم، به ویژه در گزارش آنچه ((بحور مختص به عربی))نام گرفته است، وجود دارد، استناد به گزارش خواجه نصیر طوسی موجه تر است، هرچند در اغلب کتب معاصران از جمله ((فرهنگ کاربردی اوزان فارسی حسین مدرّسی)) این وزن(( رجز مخبون مرفل)) نامیده شده است. به هرصورت
        مفاعلاتن ، زحاف ((موقوص  مرفل از بحر کامل است ))
        ولی نبی هادی در بررسی بهره گیری ممتاز و موفقیت آمیز بیدل از اوزان خاصی که به گفتۀ او ایرانیان، برخلاف اعراب، از دایرۀ اوزان مطبوع خود خارج کرده بودند،  این وزن  را ((متقارب مقبوض اثلم)) مینامد و به ((فعول فع لن)) تقطیع مینماید
        ارسال پاسخ
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۷ ۰۱:۱۸
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک درود بر سرکار عالی و سپاس فراوان
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        يکشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۷ ۱۵:۰۱
        درود مجدد به استاد بزرگوار و نورچشمم جناب حاج محمدی عزیز
        ممنونم از این که بنده را با این بیت زیبا نواختید.
        بی تردید جنابعالی یکی از کسانی هستید که در تخصص و تشخیص مسائل و قواعد مربوط به عروض و قافیه کم نظیرید و این نه تنها تعارف معمول نیست بلکه با توجه به مسائلی که مطرح کردید این امر هویداست.
        اما به رسم پیشکش هر چند که زیر به کرمان بردن است یا درس پس دادن، مسئله ای مطرح شده است در باب نابسامانی هایی که به المعجم جناب شمس قیس وارد کرده اید بد نیست مسائلی را از نو در کنار هم مرورکنیم.
        و اما علت آن که جمله بحور را بر پنج دایره مختلف نهادند آن است که از این بحور بعضی بود که اجزاء آن به تقدیم و تاخیر ارکان از چند بحر دیگر بیرون می آمد و بعضی بود که اجزاء آن از یک بحر بیش بیرون نمی آمد و بعضی بود که ترکیب اجزاء آن با ترکیب اجزاء دیگر بحور مناسبتی نداشت و از این جهت اعضاء آن از هیچ بحر دیگری مخرج نمی شد .
        و اما فایده آن که دایره را از میان دیگر اشکال هندسی برگزیدند و موضع بحور گردانیدند آن است که فک اجزاء بحور از یکدیگر در دایره آسان تر از آن دست دهد که در دیگر اشکال و فک آن است که دیگر اجزاء بحر طویل را مثلا از بحر مدید بیرون آری و این معنی صورت نبندد الا به نقل جزوی یا رکنی از اول یک وزن به آخر آن یا رد چیزی از آخر به اول آن و شکل دایره خطی است متشابه الاجزاء ، هر نقطه که از آن فرض کنی آن را هم سر دایره توان گفت و پایان دایره هم شاید دانست و از این جهت چون بیتی بر محیط آن نویسی در خواندن آن از هر حرف که آغاز کنی به دور به همان حرف باز توان رسید بی نقل چیزی از اول آن به آخر یا رد چیزی از آخر آن به اول و فایده فک بحور از یکدیگر آن است که مبتدی را معلوم گردد که این بحر از همان ارکان مرکب است که اخت اوست .
        المعجم فی معائیر اشعار العجم مطبعه مجلس سال 1314 شمسی ص 56 و 57
        و اما در جایی دیگر از همین منبع
        حذف: در فعولن، فعو باشد، فَعَل به جای آن بنهند و فعل چون از فعولن برخیزد آن را محذوف خوانند.
        استدلال نبی هادی را بررسی بفرمایید. فعول فع لن منطقی تر خواهد بود یا فَعَل فعولن؟
        و یا در مورد استدلال
        مفاعلاتن ، زحاف ((موقوص مرفل از بحر کامل))
        بررسی بخشی از المعجم دوباره یاری خواهد کرد:
        در مورد تکلفات بارد بعضی از عروضیان که هزج را سه بحر کرده اند ( سالم ) و مکفوف و اخرب؟
        برای آن که بحر، اسم جنسی است از کلام منظوم که تحت آن انواع اوزان است و هر نوع را به صفتی معرف گردانیده اند تا بدان صفت از یکدیگر ممتاز باشند.
        ... و فک در عروض آن است که اجزای بحری از اجزای دیگری بیرون آوری چنان که هیچ تغییر به اسباب و اوتاد و فواصل هیچ یک راه نیابد.
        ... و اگر شایستی که دو نوع شعر را در دایره یی نهند که هیچ یک از قرین خویش مفکوک نگردد پس در وجود دایره هیچ فایده نبودی.
        اما این رسم رایج شده است که یک وزن را در یک مصرع دوبار استفاده کنند. چنان چه خود بنده هم "فاعلاتن مفاعلن فعلن" را در بعضی از غزل هایم دوبار در یک مصرع به کار می گیرم ولی آیا این باعث می شود که دایره ای جدید رسم شود و بحری جدید ابداع گردد؟
        در مورد مفاعلن فع هم چنین مسئله ای وارد است ولی ایجاد بحری جدید با اسمی جدید استدلالی بیهوده خواهد بود و پیچیدگی و دشواری بی حاصل همراه دارد.
        و در ادامه باز هم از المعجم جناب شمس قیس
        و هر بحر که مثمن آن خوشاینده و مستعمل است در دایره مثّمنات باید آورد و مسدس آن را مجزوء آن دانست تا بدین تطویلات خنک و تکلفات ناخوش احتیاج نیفتد.
        خندانک خندانک خندانک
        عزت زیاد
        اردتمند - وحید سلیمی بنی بیست و یکم امرداد 1397
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۷ ۲۳:۰۴
        درودها گرانقدر
        بسیار زیبا بود
        موید ومنصور باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۷ ۰۱:۱۶
        سلام و درود جناب انصاری عزیز
        خندانک خندانک خندانک زیبا نگاه خطاپوش شماست بزرگوار خندانک
        زنده باشید و شاداب خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0