سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
    15 شوال 1445
      Tuesday 23 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۴ ارديبهشت

        شهر رویاها

        شعری از

        محمود قائمی زاده (ربیعا)

        از دفتر دفتر اول نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۲۲:۲۱ شماره ثبت ۶۴۷۷۱
          بازدید : ۶۱۹   |    نظرات : ۲۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمود قائمی زاده (ربیعا)
        آخرین اشعار ناب محمود قائمی زاده (ربیعا)

        شهر رویاهای شیرینم
        خفته در آغوش سبز جنگلی فرخ
        شهر زیبا گونه‌‌های مردمانش سرخ
        شهر چشمان نمین از بهجت و شادی
        شهر پاکی، شهر شادی، شهر آبادی
        من شبابم خفته در گهواره‌های بی‌خیالی
        گاه پایین گاه در اوج 
        همچو زورق که سوار برکه بی‌موج
        در چنین شهری خیال انگیز 
        سیر آرام و قشنگی داشت
        اما...
        ****
        به یادآرم
         که طرب انگیز صبحی بود و من
        در کوچه‌های بی‌خیالی
        مست نقشی که طبیعت بر خیالم کرده بنیان
        همچو قالی
        بافته در قریه ای صعب العبور و دور در کرمان
        گامها را از پی هم میشمردم
        لیک آن روز مردمان را اضطرابی بود
        هرکجا سر می‌کشیدی پچ پچ و نجوای موهومی
        خبر داری فلانی؟ خبر داری؟
        خبر اما چه بود آیا؟
        شنیدم پیر دانایی خبر از حمله نزدیک می‌دادش
        و دیدم که سموم هولناکی گرد وحشت بر سر شهرم فرو می‌ریخت.
        ***
        مرا اکنون بباید کرد کاری!!
        به گردش باید این افسانه گون شهرم حصاری
        بلندی، دوردستی، بی‌گذاری
        حصاری می‌کشم
        آری حصاری!
        هلا ای بخردان پیر!
        ای اندیشتان چون پایتان زنجیر
        تبرم اکنون کند این جنگل اندیشه
        که من از بهر آبادی 
        تبر می‌افکنم بر ساقه‌های خشک بی ریشه!
        هلا ای جنگل پرورده درافکار موهومم!
        مبادت خواب امشب کافکنم بر ریشه ات تیشه!
        ***
        پریواران سبز زلف افشان خیال انگیز
        بخاک افتادگان نیمه جان زود رس پاییز!
        سبک باران شاد دور پرواز هزاران رنگ
        بخون غلتیدگان خیس چشم لامروت جنگ!
        ولی اکنون حصاری بود شهرم را
        حصاری تنگ!
        بیاد آرم درختی مانده بود از جنگل انبوه
        درختی ریشه‌اش در خاک و سر در کوه
        درختی آشیان طائران طیرشان نستوه
        بخود گفتم که باید زنده ماند سرو خوش اطوار
        حصارم را ولیکن کم می‌آمد آخرین الوار
        هنوز اندیشه طفلی بود ناپخته درخت افتاد
        و شهر بی دفاع من حصاری داشت 
        حصاری همچونان پولاد
        ***
        کمی آنسوترک بر کپه برگان
        بدانسان که امیری خیره بر میدان
        سخنها باشدش با مانده گردان
        ولیکن از پس جنگش رمق دیگر ندارد جان
        فتوحات حقیرم را نظر کردم
        و دانستم که در دنیای بی برگی
        تلالوهای زرین افکند آتش مرا برجان
        و دیدم که حقیقت قحبه پیری است تن عریان
        کریهی بویناکی در دهانش نیست یک دندان
        مرا محکم به آغوشش فشارد تنگ چون زندان
        به امید نجاتی سر برگرداندم
         و دیدم آسمان را چون زمین کردست
        خاکی کو بخیزد از سم اسبان
        ***
        بخود گفتم 
        حصارم شهر را اینک سپر باشد
        مرا این سعی جانکاه عاقبت باید اثر باشد
        فکندم زال عریان را بروی خاک
        امیران را بباید حجله بس شاهانه تر باشد
        به سوی شهر رو کردم 
        به امیدی که شهرم از تلاشم مفتخر باشد
        ولی دیدم که جغدی بر فراز آخرین الوار
        به آهنگ حزینی ناله میزد
         آی سردارازکدامین در ؟
        گمان دارم که این دوران تورا دیگر بسر باشد
        سپاه دور هر آنی به تو نزدیک تر باشد
        ***
        کدامین در؟
        راستی آیا کدامین در؟
        کدامین بسته آذین بر درش معبر؟
        خروجم را ورودی هست آیا؟
        کسی اندر ورای این حصار هولناک آیا
        گُلی در دست
        فتوحات حقیر این امیر پیر را در جشن ننشسته است؟
        صدای خنده می‌آمد!
        هلا ای دوستان ای آشنایان ای رفیقان گلستان
        برایم معبری باریک بگشایید
        صدای خنده ‌می‌امد!
        شما ای ساکنان شهر عیاران
        طنابی ریسمانی چنگ و دندانی!
        گره از کار این عیار بگشایید!
        صدای خنده می‌آمد!
        و دیدم زال عریانی
        مغاکی را بسان حجله آراید
        صدای گریه می‌آید.
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۸:۲۶
        خندانک
        درودبرشما
        زیبابود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۴:۱۸
        سپاس سرکار خانم باعث افتخار است که مطالعه فرمودید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۵:۵۵
        درود بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۶:۰۰
        شهر در این شعر در معنای حال و هوایی است که در ایام شباب در آن سیر می‌کنیم و چه کس منکر رویایی بودن این شهر است؟ درختان تمثیل و استعاره ای از رویاهایی است که در آن ایام خوش در سر است و کمتر کسی است که آن رویاهای گرامی ‌را رهرو بوده و قدم در راهی بگذارد که به وصال آن آمال بیانجامد. اما روزی زیستن شخص در این برهه به پایان خواهد رسید و لشکری که همان لشکر میانسالی و پیری است به این شهر حمله خواهد کرد. در آن شرایط چنانچه در مسیر تحقق این آمال قدم برنداشته باشی توشه‌ای جز حسرت نخواهی داشت و به حجله حقیقت تلخی که همان از دست دادن فرصت است خواهی نشست. بنده سعی ناقصی کردم تا این فرایند را در قالب داستانی تمثیلی و به زبان نیمایی بیان کنم. ممنون خواهم بود چنانچه بزرگان و اساتید نقد و نظر خود را چراغ راه گردانند خندانک
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۹:۴۸
        درودتان به احترام
        زبیا قلم زدید گرامی
        قلمت استوار
        ارسال پاسخ
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۲۰:۴۷
        سپاس دوست عزیز خندانک خندانک نظر لطف شماست.
        اله یار خادمیان(صادق)
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۴:۱۹
        با سلام موفق و موید و منصور باشی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۷:۴۶
        سپاس بزرگوار که وقت گرانبهای خود را صرف مطالعه سیاه مشق بنده فرمودید خندانک چنانچه فرصتی داشتید عنایت فرمایید و توضیحی که در ادامه در قالب نقد بر آن می‌گذارم را مطالعه فرمایید خندانک
        ارسال پاسخ
        علی مزینانی عسکری
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۵:۲۹
        سلام و عرض ادب
        با یاد سلامم را تو پاسخ گوی مرحوم اخوان ثالث شعر شما نیز با همان حلاوت گیرا و عطش درونم را شعله ور کرد تا دوباره بخوانم دستمریزاد
        خندانک خندانک خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۷:۵۰
        سپاس استاد خندانک حقیر در همان مکتب مشق می‌کنم که فرمودید و سعیم بر این است که لحنی خراسانی داشته باشم. چنانچه نظری در خصوص اصلاح داشتید به گوش جان و بر دیده منت خواهد بود خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ســــــتوده
        ســــــتوده
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۱:۱۱
        خندانک خندانک خندانک
        حدیث ابراهیمی (سوگند)
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۹:۳۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۴:۱۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عظیمه ایرانپور
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۹:۵۹
        درود بر شما
        زیباست
        قلمتان سبز خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۴:۲۰
        لطف شماست. داشتن نظر شما مایه مباهات است خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد خسروی فرد
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۰:۱۶
        درود بر شما
        زیبا و مصور
        پاینده باشید
        خندانک خندانک خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۴:۲۰
        ممنون دوست عزیز. خوشحالم که مطالعه فرمودید خندانک خندانک نظر شما باعث افتخار بنده است خندانک
        ارسال پاسخ
        حمیدنوری(احمد)
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۳:۳۴
        درود دوست گرامی خندانک خندانک
        شعر زیبایی را رقم زده ای خندانک خندانک
        دست مریزاد از این اثر زیبا و ارزشمند خندانک خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۲۰:۴۸
        سپاس بزرگوار. نظر لطف شماست خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۹:۱۶
        خندانک


        درود بر شما گرامی
        زیبا بود خندانک


        خندانک
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        محمود قائمی زاده (ربیعا)
        دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۷:۲۷
        سپاس از نگاه زیبایتان استاد خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0