سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
    15 شوال 1445
      Tuesday 23 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۴ ارديبهشت

        در صبح بیت رهبر و شب بیت نازنین

        شعری از

        محمد حسین سلیمی

        از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۷ ۲۱:۴۷ شماره ثبت ۶۴۵۰۸
          بازدید : ۳۹۳   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد حسین سلیمی
        آخرین اشعار ناب محمد حسین سلیمی

        روزی به‌قصد شهر‌و‌ولایت قدم‌به راه
        آرام می‌زدم که رسیدم به ایستگاه
        دیدم‌به ایستگاه محل یک پدیده ای
        از آن زبان به فوق و‌به بر شد دریده ای
        چیزی بگویمت وتو‌چیزی دگر شنی 
        از آن‌شنیدنی‌به سرت خاک برکنی
        بر سر به تار موی کمی‌روسری بود
        زلفش‌به دوش‌بر مدل‌لختگی‌بود
        صحبت به ناز و عشوه ی دائم فقط‌کند
        گاهی همان روبان کمش را تکان دهد
        هر کس که میگذشت به او خیره مانده بود
        سر را زروبه رو چقد آسوده رانده بود
        خیره نگاه از دل دریا به او کنند 
        جزأ نگاه از ته و بالا به او‌کنند
        گشتم ژیان‌و‌صورت من پر عبوس‌گشت
        انگار ریخت‌روی سرم‌قرمزی زتشت
        رفتم جلو و بر دل خود وقت دیدنش
        گفتم خدا خدا که چه بود آنچه دیدمش
        صورت نظر به بوم هنر در تساوی است
        خط ها ز روی بوم‌سرش در تلاقی است
        وقتی که بوم باشد و ارزان ترین به مفت
        دیگر چه باک خط بد و‌رنگ بد زمخت
        شاید که دائما به سر هر عروسی است 
        شاید عروسکی است برای فروشی است
        چشمم به سمت و‌روی زمین دوختم سریع
        دیدم پدیده ای که بود تازه و‌بدیع
        شلوار تنگ و پاره و زشتی و به تن ببود
        از آن به عقل و‌بر نظرم بود هیچ‌سود
        گفتم‌به او که ای زن زیبا نما بگوش
        قدری لباس و جامه ای بر خود به تن بپوش
        بار دگر که می زنی بیرون زخانه ات
        ننداز زلف و موی لباست به شانه ات
        جوری‌بپوش‌هرکه بدیدت بگفت خود
        یک‌خانمی بود نه که هرزه به مفت بود
        حرفم زخشم بودو پر از تلخی زیاد 
        آرامشم زدیدن او رفته بود زیاد
        اخمی بکرد و ولوله ای بر زبان‌فکند
        توپ از زبان مکرر و بر یک زمان فکند
        گفت از تو بهترم تو که دم می زنی زدین
        در صبح بیت رهبر و شب بیت نازنین
        صحبت به زشتی و به سیاهی به تیرگی 
        از حرف بد نظر بزدش بر چه تیزگی
        حرفی که بد به سمع و نظر مردمان رسد
        خوشتر نباشد و شود بد ز بد زبد
        وقتی که صحبتش به تمامی خود رسید 
        حرفی زدم که بر شررش قطره ای چکید
        آرام گفتم و واز او عذر کرده ام
        عذری برای حرف که بد او رسانده ام
        گفتم درست باطن من در میان گل
        اما نمی دهد ضرری جز میان دل
        اما شما که ظاهر خود نقض سیرت است
        چندی نتیجه ای دهد آن ضد طینت است
        در گر بدون یک صدفی در زمین نشست
        دود غبار ننگ به روی جبین نشست
        هر کس که ‌باطنش‌ به خرابی من ببود
        با دیدنت خرابی‌به ظاهر رود چه‌زود
        من دوست دارمت تو که هستی برای من
        ناموس و کشور همه ایران ،سرای من
        حرفی که من زدم ز سر دلخوشی نبود
        بلکه ز غیرت است نه که از یک دلی بسود
        بانو تو دری و وبدان در برا ی این
        زیبا بماند و شود که گران ترین
        دارد محافظی که نگه دار روی اوست
        با این محافظ است که عالم به سوی اوست
        ((گمنام))
        با سلام می دونم همه می دونید اما‌برای بهتر خواندن شعر وزن‌آن را بفهمید و بعد بخوانید
        این شعر ۹۰دصدش واقعی است .
         
        از خانوم ها و آقایان خواهش می کنم اگر ایران‌را دوست دارید‌حجاب حجاب حجاب را دریابید
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۷ ۱۵:۵۴
        درود بزرگوار
        بجا و زیبا بود خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۷ ۱۴:۲۴
        خندانک
        درودبرشما
        حرف حساب بود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        حدیث ابراهیمی (سوگند)
        سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۷ ۰۷:۳۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۷ ۱۱:۱۹

        شاعر گرانمهر
        جنای سلیمی عزیز
        با سپاس از آفرینش این اثر معظم و معنا خیز.
        کسب فیض شد
        متشکرم
        سلام
        علی رفیــــعی وردنجانی
        سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۷ ۱۳:۳۵

        سلام و عرض ادب جناب سلیمی دوست گرامیم
        سروده ای زیبا و با محتوا قلم زده اید
        قلم متعهدتان همواره نویساباشد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حمیدنوری(احمد)
        سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۷ ۱۸:۰۵
        درود دوست شاعرم خندانک خندانک
        بسیار زیبابود دستمریزاد از این اثر با مفهوم خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0