سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        ایستگاه قطار

        شعری از

        نرگس طویلی

        از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۴ فروردين ۱۳۹۷ ۱۰:۴۲ شماره ثبت ۶۴۴۲۶
          بازدید : ۳۸۴   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نرگس طویلی

        یادت هست 
        ایستگاهِ قطار بود و 
        مسافران ِخسته یِ راه 
        من و تو ...
        من مستِ عطرِ تنِ تو 
        لرزشِ قلبِ سردم 
        مبهوت در 
        نگاهی  آرام
        صدایِ تو همچون  آرامش پس از طوفان و
        گرمی دستِ تو  تداعیِ بهشت موعود 
        چه شیرین بود
        طعم‌ دوست داشتنت 
        سه سال و شش ماه پیش !!
        سکوت بود
         و دیوار هایِ خانه 
        من و تو 
        و آغوش گرمت 
        یادت هست،؟ 
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۵ فروردين ۱۳۹۷ ۱۷:۲۳
        خندانک
        نرگس طویلی
        نرگس طویلی
        يکشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۷ ۰۸:۵۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        جمعه ۲۴ فروردين ۱۳۹۷ ۲۳:۰۰
        سلام

        یک حسِ رفته یک سکوت یک خیال


        دوباره خواهم آمد و نقدی خواهم نگاشت
        خندانک
        نرگس طویلی
        نرگس طویلی
        يکشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۷ ۰۸:۵۲
        سپاس
        ارسال پاسخ
        حمید رفیعی راد (کوروش)
        شنبه ۲۵ فروردين ۱۳۹۷ ۱۴:۲۹
        درود. برشما خندانک خندانک
        نرگس طویلی
        يکشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۷ ۰۶:۵۲
        سپاس خندانک
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        يکشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۷ ۲۰:۰۴
        بامهر و درود

        بقولِ علیِ صالحی:
        از نو برایت مینویسم _ حالِ همه یِ ما خوب است
        اما تو باور نکن



        ______

        پنداشت و باور سُراینده در قطاری خلاصه شده که در ریلهایِ ممتد و لجوج که بِسانِ ارابه هایِ زمان بر خیالِ گرده هایِ آماسیده یِ مسافران اند با رنجی که تحفه یِ رهسپاری مسافت هایِ عاشقانه شاید میانِ هم اینان به عاریت و مساوات تقسیم بوده باشد_باری_

        در ورطه یِ ۳ سال و شش ماهِگیِ کودکانِ شیرننوشیده ای که گویی از اَزَل، نافِ سپیدِ رمالان را بر قرارِ جاویدانشان" عقدِ دخترعموها و پسر عموها" .......به باوری رسیده است.
        اینجاست که این قطار، بیخودی بر چرخشِ ریلِ سراسیمه هی بچرخد و بچرخاند و نوعروسِ وهم آلودِ کلبه یِ اثیری را به سوزن بانِ وظیفه شناس ببخشاید( آه_این اعتماد لعنتی را )
        دیوارهای خانه و آغوش هایِ گرمِ روزهایِ آغازینِ اسفند بود که آمدی
        یادت هست؟
        ورق هایی مچاله شده،برایت مینویسم
        سرِ خط:
        صدایَت، آرامشِ بعدِ آن طوفانِ امروز است
        لرزشی
        دستی
        قراری
        به وقتِ یازده و ده دقیقه یِ گرینویچ
        قطاری عصیان
        قطاری لجوج‌
        بیخودی بر ساعتِ بیمارِ دیوارم نظر دارم


        این است که از پریشانیها و امیدها و گذشته ها_ آغوش ها و سکوتها ،تداعیِ بهشت موعود را نگاشته اند با این تعارض که اینبار نه طعمِ گس و تلخِ سیبِ سرخِ آفرینش هست و نه ابلیسی در کمین، بلکه بانویِ ما مزه یِ شیرینِ زندگی را میخواهد بفهماند بشناساند،بیاموزد _ از زنانه گی و جنسیت جدایشان نمیکند و لرزشِ آنیِ احساسِ سردِ قلبهایِ وارونه گی را با رسایی به فَراتَر،فریاد میزند :



        یادت هست 
        ایستگاهِ قطار بود و 
        مسافران ِخسته یِ راه 
        من و تو ...
        من مستِ عطرِ تنِ تو 
        لرزشِ قلبِ سردم 
        مبهوت در 
        نگاهی  آرام
        صدایِ تو همچون  آرامش پس از طوفان و
        گرمی دستِ تو  تداعیِ بهشت موعود 
        چه شیرین بود
        طعم‌ دوست داشتنت 
        سه سال و شش ماه پیش !!
        سکوت بود
         و دیوار هایِ خانه 
        من و تو 
        و آغوش گرمت 
        یادت هست،؟ 


        من شعرهایِ خانم نرگس طویلی را آغازِ حضورِ فصلهایِ ناب میدانم( اعتراضی اند به تلخی و عصبیت،گو شاید نگارنده از همه چیز بُریده است به قطار لجام گسیخته یِ غروب میرسد_ من و تو_ درست به ۳ساعتِ مانده یِ قرن)

        ____________________

        واکاوی کوتاهی بر شعرِ " ایستگاهِ قطارِ" بانو نرگس طویلی به قلمِ عیسی نصراللهی
        نرگس طویلی
        نرگس طویلی
        سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۷ ۰۱:۱۴
        سپاس از متن زیباتون
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0