سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    عاشقانه ای که یک خیال بود....

    شعری از

    عیسی نصراللهی ( سپیدار )

    از دفتر ونداد نوع شعر نیمائی

    ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۷ ۲۱:۲۳ شماره ثبت ۶۴۳۱۶
      بازدید : ۴۴۵   |    نظرات : ۱۵

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر عیسی نصراللهی ( سپیدار )

    مرواریدانِ غلتانِ من اند
    همانکه رسالتیست
    چشمانِ خُمارِ محزونِ سالهایِ
    نمناکیِ اهواز
    و
    کنارِ
    ساحلِ تنها
    دو نقش از ماسه یِ لرزان و لغزنده
    کشیده 
    عکسی از من
    یا که عکسِ تو؟
    به کامِ سرخی
    و
    آمد شدِ کارونِ سرکش_ وای _
    فتاده یادِ تو در ذهنِ بادِ تندِ مشرق را
    میانِ نخلهایِ گرمِ اقیانوس
    بَلَم ران،رفته گویی
    اینَکم
    آه
    ای
    قرارِ جاودانِ نرگسِ رویا
    غَریوِ نخلِ جاویدانِ گیسویَت
    کدامین بوسه یِ دلگیر خواهد شد؟
    بَلَم ران
    رفته، دختر جان
    تو
    دیگر
    در اثیرِ عشقِ من درگیر خواهی شد
    همین شب ها
    و
    شب هایِ دِگر
    در خویش خواهی شد
    دو جسم در روحِ تنهایِ غروبِ گرمِ رویاها
    مَنَم
    اینک
    تَکیده در طلوعِ سردِ دریاها
    به کف آورده ام اینک
    دوباره بویِ نرگس را
     
     
     
     
    ________________
     
     
     
     
    شعر دوم :
     
     
     
     
     
    ترسم آن است که بعد از همه یِ آن تب و بیداریِ شب
     
    خوابِ غفلت،بِرَهانَد نرگس از قلبِ سرآسیمه یِ من
     
     
    ____________________________
     
    بداهه_ عیسی نصراللهی ۹۷/۱/۱۹
    ۴
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    سه شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۷ ۱۲:۴۵
    خندانک
    درودبرشما خندانک
    بسیارزیبااا خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    عیسی نصراللهی ( سپیدار )
    عیسی نصراللهی ( سپیدار )
    سه شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۷ ۱۸:۵۴
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    عباسعلی استکی(چشمه)
    سه شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۷ ۲۲:۳۲
    درود استاد عزیز
    زیبا و دلنشین بود خندانک خندانک
    آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
    سه شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۷ ۲۰:۱۰
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    عیسی نصراللهی ( سپیدار )
    عیسی نصراللهی ( سپیدار )
    سه شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۷ ۲۳:۵۴
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    نرگس طویلی
    سه شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۷ ۲۰:۳۲
    خندانک
    عیسی نصراللهی ( سپیدار )
    عیسی نصراللهی ( سپیدار )
    سه شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۷ ۲۳:۵۵
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    عیسی نصراللهی ( سپیدار )
    چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۷ ۰۸:۰۴
    آه ای شعرِ غم آلوده یِ من
    باز از همهمه یِ نرگسِ شیراز بگو
    آه ای وسعتِ دریاییِ آغازِ خیال
    باز
    از
    خاطره یِ ساده یِ اهواز بگو
    آه ای شهرِ خَرامیده ی پاییزیِ موج
    باز
    از
    نامه یِ دیرینِ من و عشوه یِ آغاز بگو



    بداهه_ بامداد ۹۷/۱/۲۹ عیسی نصراللهی
    عیسی نصراللهی ( سپیدار )
    چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۷ ۰۸:۰۵
    _______________________


    کلاغ بیخودی بر چشمانِ نازِ بهار
    حسرت میخورد
    این بهار
    شاید
    سهمِ
    غازهایِ وحشی ست
    که
    بر
    بلندایِ بهشت
    سایه یِ خویش
    را
    بر
    پیکره یِ زمینِ افسرده
    گسترانیده اند


    _______________________

    بداهه_عیسی نصراللهی
    عیسی نصراللهی ( سپیدار )
    چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۷ ۰۸:۰۶
    " کوهستان "

    ____________________________



    به کوهستان بیا_ نازنین_
    به کوهستان بیا
    قول میدهم
    قرارِ عاشقانه یِ کبکانِ مست را
    نشانت دَهَم
    آوایِ بادها
    خروشِ چشمه ساران
    و
    دهانِ بازِ مترسکِ کشتزاران خیال
    ( به کوهستان بیا
    _ نازنین _


    ____________________________

    بداهه_ عیسی نصراللهی
    عیسی نصراللهی ( سپیدار )
    چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۷ ۰۸:۰۷
    بداهه_ عیسی نصراللهی




    شبی به من بگُفت: فراموش کن آن عشقِ خفته را

    بیدار گشتم و هرگز ندیدم آن نرگِسَم،چرا ؟
    عیسی نصراللهی ( سپیدار )
    چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۷ ۰۸:۰۸
    زنی از کوچه یِ پشتی
    خیره بر یک قفلِ مسدود از غبارِ غم
    مردِ من
    آه
    ای غرورِ لحظه هایِ بی تو
    اینک
    این مَنَم
    خنده کنان
    آیینه را
    سُرخابِ ایامِ جوانی را
    ( لبش را دوست میدارم)
    شبش را یاد میدارد؟
    شبِ سردِ زمستانی
    که از نای و گلویِ گیوِ روشن
    یاسها رفتند؟
    مَنم
    اینک
    زنی
    تنها
    و
    اندوه گین
    نشسته خیره بر قفلی هزاران ساله
    و
    مطرود
    ( زده بر رویِ خود
    سُرخابِ ایامِ جوانی را





    عیسی نصراللهی
    عیسی نصراللهی ( سپیدار )
    چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۷ ۰۸:۰۹
    " جاده "

    ___________________________



    در بی انتها بودیم
    _ من و تو _
    به
    رویِ
    جاده ای تیره
    که مثلِ گیسِ مشکینی
    بلند
    بود
    و
    خیال انگیز
    به پنداری که گویی
    مارِ ظلمت
    حلقه یِ تندی
    به
    سویِ خویش می اَنداخت
    در آن بی انتهایِ جاده یِ ظلمت
    بِسانِ خوابِ مکنونِ خیالی
    خیره
    بر
    پهنایِ وَهم اندودِ بی حاصِل
    مَرا فریاد خواهی بود؟

    ____________________________

    بداهه_ عیسی نصراللهی
    صابرخوشبین صفت
    چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۷ ۱۰:۲۴
    درودها
    بر شما
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    عیسی نصراللهی ( سپیدار )
    عیسی نصراللهی ( سپیدار )
    چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۷ ۱۲:۵۰
    خندانک
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0