سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        برگ ناگهان

        شعری از

        کوروش فلاح نژاد (رِند)

        از دفتر دگردیسی نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۶ ۱۴:۲۴ شماره ثبت ۶۳۰۱۷
          بازدید : ۴۶۵   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب کوروش فلاح نژاد (رِند)

        در تجسم واژه ها 
        نمی گنجند این دردها 
        در تفسیر هر نگاه تو
        عاجزند چشمهای دنیا
        وقتش  رسیده
        دور ریختن تمام دفتر مشقهای یادگار مدرسه 
        دوره کردن روزهایِ کسلِ حسرت بار شده 
        پاره کردن تمام برگهای شعر خوانده نشده 
        تهی شدن از معنای انسان 
        رها شدن از هر  بند
        از  توهمی به نام زمان 
        از خاطره 
        از هر نوع بندگی 
        رها شدن از زندگی
         وقتش رسیده 
        و چقدر زود 
        رفتن یقه ات را می چسبد 
        مثل یک برگ 
        با رسیدن پاییز 
        روز به روز رنگ می بازی
        و باور نداری 
        که روزی سرخوشانه 
        درختی تنومند پشتت بود 
        ولی با نخستین باد خزان
        روی زمین نمناک پاییز  
        به خاک می نشینی 
        و آهسته می پوسی پای درخت خاطره هایت
        زندگی چه تلخ 
        چه شیرین 
         ناگهانی
        یا تدریجی 
        ترا اینگونه 
        مچاله میکند

        دیگر وقتش رسیده 
        دور ریختن تمامِ لباسهایِ زنانه یِ جا مانده در کمد
        پاره کردن تمام عکسهای قدیمی 
        بوییدن تمام عطرهای آن روزها 
        دوباره سفر کردن با ذهن به همه آن سفرها 
        و مرور کردن تمام مسیرها
        آخرین پیاده روی در کوچه ایی که مدفن خاطره هاست 
        آسان نیست 
        سخت ترین کار دنیاست  
        کدام برگ
         شکوفایی در باران بهاری را 
        و رقص شادمانه زیر آفتاب تابستان را
        از یاد خواهد برد ؟
        کدام برگ
        باد بی رحم خزان را می دید ؟ 
        کدام برگ می دانست
        روزی از اوج  سرخوشی
         به زمین نمور سپرده خواهد شد 
         و  بیرحمانه در سرمای زمستان خواهد پوسید ؟
        وقتش رسیده 
        تا ناباورانه بگویم 
        من آن برگِ ناگهانم 
        کوروش فلاح نژاد / آذر ۹۶
         
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ ۲۰:۱۵
        خندانک خندانک خندانک
        همایون فتاح(رند)
        شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ ۰۴:۰۲
        باسلام واحترام
        تورا رندانه بخاطر احساس پاک شاعریت میستایم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجید مقصودی
        شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ ۱۳:۲۵
        درود بر شما
        اثر زیبایی خلق کردید. خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ ۱۹:۲۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        کوروش فلاح نژاد (رِند)
        پنجشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۷ ۲۳:۰۳
        سپاس از توجه و‌لطف دوستان فرهیخته و استادان گرامی
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0