سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    روزگاری

    شعری از

    رضااشرفی فشی

    از دفتر موسیقی یک احساس نوع شعر نیمائی

    ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۶ ۲۲:۵۶ شماره ثبت ۶۱۰۵۲
      بازدید : ۷۷۳   |    نظرات : ۶

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر رضااشرفی فشی

    به نام یزدان پاک
    روزگاری
     
    ای قلم یاری کن
    آشنا کاری کن
    چند صباحی ست دلم بد تنگ است
    گوییا سینه من از سنگ است
    روزگاری قلمی بود مرا
    شوق و شعر و غزلی بود مرا
    آسمانم همه روزش ابی
    شامگاهانم همگی مهتابی
    قصه ها اخرش اندوه نبود
    عاشقی عاقبتش کوه نبود
    شعر و شاعر همه جا حرمت داشت
    سفره ذوق دلم برکت داشت
    هر نفس بوی نجابت می داد
    چهره ها بوی صداقت می داد
    محفل عیش ز اغیار تهی
    خانه دل بجز از یار تهی
    چشم دل تا به سعادت در داشت
    مجمر گرم دلم آذر داشت
    شهر با ساز دلم می رقصید
    زندگی گاهگهی می خندید
    راه هموار من از کوه نبود
    سهم من این همه اندوه نبود
    راوی عشق و شقایق بودم
    بخدا عاشق عاشق بودم
    بوسه گاه لب من پایش بود
    تا ابد خانه دل جایش بود
    چرخش چرخ مرا تنها کرد
    هر چه کرد پیر زمان با ما کرد
    آخر قصه من تنهایی است
    عاقبت کار دلم رسوایی است
     
    ۲
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    ابوالفضل رمضانی  (ا تنها)
    شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۶ ۱۵:۲۸
    دیر به دیر
    ولی دست پر
    درود برشما
    عالیست خندانک خندانک
    رضااشرفی فشی
    شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۶ ۱۸:۵۷
    درود دوست عزیز خندانک خندانک خندانک
    از کم سعادتی بنده است که از غافله بی دلان شوریده عقب موندم
    کوی دلشدگان، دلشده می وخواهد وادی عشاق،عاشق .ما که نابلد راهیم و چشم بسته و چراغ بدست سر در بیابان تاریک برهوت لم یزرع گذشته دنبال عشقهای گم شده حیران می گردیم . انچنان مستغرق در سوداشدم که یک نفر باید من ازدریای خودم بیرون بکشه .
    مستانه دادگر (ماهور)
    يکشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۶ ۱۸:۲۴
    درودها بر شاعر توانا و سپاس بابت شعر نابتان
    رضااشرفی فشی
    پنجشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۶ ۲۳:۵۴
    سپاس از حظورتون سرکار خانم خندانک خندانک خندانک
    سهیل بهنود
    جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶ ۱۳:۴۴
    سلام خندانک
    جناب اشرفی خندانک خندانک
    خندانک درودهابرشما عالی سروده اید خندانک خندانک خندانک
    رضااشرفی فشی
    جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶ ۱۸:۳۱
    درود.سپاسگزارم جناب استاد خندانک خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0