سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        خوله دخت حسین(ع)

        شعری از

        جاسم ثعلبی (حسّانی)

        از دفتر قهر سرنوشت نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۶ ۱۱:۱۶ شماره ثبت ۵۸۹۲۱
          بازدید : ۶۱۲   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        خوله دخت حسین(ع)
        نقل کردند قصّه ای مـرهون بود
        در بعلبک دردها مدفون بود
        چشم می بارید اشکش ناگهان
        سیل غم پاشیده می شد آن چنان
        داستان از سرگذشتِ خـوله بود
        بی نهایت درد و غم را می گشود
        در بعلبک طفلکی مدفون گشت
        مرقدی زیبا در آن مفتون گشت
        دخترِ سه ساله فرزندِ حسین
        در اسارت ماندگار این امین
        با وجودِ مرقدی دیرینه نام
        در بعلبک منتشر شد این پیام
        شهر تاریخی شده دور جهان
        هم به آثارش و هم نیکو مکان
        مسجدی را ساختند در محورش
        جایگاهِ دفن سر با دخترش
        ششصد و هشتاد و یک میلادی بود
        ساخت مسجد راه مشتاقان گشود
        خوله در جنگ با اسیران رفته است
        قلب نالان با دلیران رفته است
        دوری راه و عطش سختی کشید
        بهترین جا از خدا مرگش خرید
        دختر کم سال با ظلمِ زیاد
        دست پاچه شد از آن مرکب فتاد
        طفل مظلوم از شترافتاده است
        در ورودی آن زمان دل داده است
        با سقوطش لحظه ها جان را سپرد
        محنت و درد و الم با خود نبرد
        در همان جا دفن کردند نازنین
        قبروکفنش کرد زین العابدین
        همدمِ قبرش دو سروی کاشتند
        بارگاهش را به نام افراشتند
        حی و حاضر سرو را قامت چو دید
        روی قبرِ طاهره سایه کشید
        با وجودش شهر طب موصوف شد
        درهمه گیتی به شمس معروف شد
        سالها بگذشت و جثه در زمین
        در جوارش آبراهی در کمین
        بارها در خواب مالک جسته اند
        آب را زود از جوارش بسته اند
        حفر کردند قبر و کفنش پاک شد
        جسمِ سالم را همانجا خاک شد
        آب مرقد را و از سروش نصیب
        بهر بیماران عالم شد طبیب
        وای بر تو وای بر ظلمت یزید
        چه گناهی کرده این طفل، ای پلید
        هر امامی مرقدش زیبا، پل است
        جای نیکان مرقدِ آنها دل است
        خون جاری شد از مرقد یک زمان
        در محرّم سالگردش ناگهان
        سیل گشته چشمه خونی آشکار
        از کرامت زایرانش گریه زار
        خوله زد مُهر امامت بی درنگ
        زخمِ قلبش منفجر در دلِ سنگ
        سیلِ خون در مرقدش مشهود شد
        از تبار مومنان معدود شد
        للّه یرحمها ابجنانه او عزّته
        اللّه یحشرها ابمعاده او رادته
        جاسم ثعلبی(حسّانی) 06/06/1396
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۶ ۱۸:۲۲
        درود گرامی
        آیینی بسیار زیبا و شورانگیز خندانک خندانک خندانک
        رعنا بهارلویی  تخلص باغبان
        شنبه ۸ مهر ۱۳۹۶ ۱۹:۴۳
        درود برشما بسیار عالی اجر شما با سیدالشهدا
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0