جمع ناب

به نام آن که گفتن آموخت.

قدر مجموعه ی گل مرغ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست
(حافظ)


سلام جناب حمید نوری بزرگوار

ضمن این که مجددا حضور نابتان را در سایت وزین شعر ناب خیر مقدم عرض می کنم، از قدرشناسی شما و تقدیم این شعر زیبا به استاد فکری احمدی زاده گرامی و دیگر استادان و شاعران سایت پرشور و پرافتخار شعر ناب، بی نهایت سپاسگزارم.

ارج می نهم به روحیه ی گرم انتقادپذیری شما، که در همان اولین شعر ارسالیتان بر من مسلم شد و در دیگر اشعار زیبای ارسالی نیز این موضوع را ثابت کردید..
همه ی ما، هر روز در حال آموختن هستیم.
ارج می نهم به تلاش و کوشش شما در جهت هرچه بیشتر آموختن و هر چه زیباتر سرودن.

توفیق روزافزون شما را از درگاه یگانه ی دادار خواهانم.

پیروز و سرفراز باشید.

قلمتان همواره در اوج.


این غزل من نیز تقدیم به شما و دیگر استادان و شاعران سایت شعر ناب :

نگاهِ من به تو شد مثبت؛ ای سرایشِ نابم!
سخن، ز عشق بگویم؛ همین دمی که خرابم!
سرایم از دل و احساس خود؛ ز موج امیدم؛
شوم چو آتش و گویم: ز حسِ قلبِ مذابم!
دلم بسی شده خون از زمانه؛ لیک، دگر، من،
نگویم از دلِ پردرد و داغِ همچو کبابم!
نشینم و بسرایم ز عشق و از دلِ عاشق؛
دلم، از عشق شده شاد و من، زلال، چو آبم!
غزل غزل، دلِ من، پُر شود: زِ شورشِ احساس؛
سخن، ز عشق بگویم؛ همین دمی که خرابم...
(زهرا حکیمی بافقی)

دوستان باسلام در شعر تغییرات کوچکی انجام شده که در نهایت بصورت زیر در آمده است منظورم از ( علی) در شعر استاد علی رفیعی (امید ) میباشد که این بیت به شعر اضاف شده است
جمع ناب
آن شنیدستی که سایت شعر ناب
چون حکایت می کند از مِهر ناب
دور هم جمعند ، جمعی نابِ ناب
تا بگویند ا ز ز لا لی و سرآب
گر که فکری پشت این افکار بود
کار آن آقای فکری می نمو د
یا ابوالفضل چون ملنگ آغاز کرد
پرد ه ا ی ا ز رازها را باز کرد
یا اگر زحمت کشید ، با نو عجم
قد رتی شد ا ز نوشتن در قلم
من چه گویم ا ز دژاگه در میان
قد رتی در شعر دارد این جوان
گرکه لیلادرتلاش وزحمت است
یا که زهرا پُر زمهر و رافت است
یا ا گر ناصر نسب شعری سرود
یا که شعر ا و زدل غمها زدود
یا اگر در سایت دیدی شعر ناب
بیگمان کار علی است مثل آب
عا قلی در سا یت گر غوغا کند
از غزل شهنا مه ها بر پا کند
علتش با شد فقط این جمع ناب
که نموده ا ند روشن شمع نا ب
این حقیر دارم پیا می از پیا م
بر مدیران و به اعضا هم سلام
گر که خواهی تو بدانی این پیام
میکنم آن را خلاصه و ا لسلام
قد ر بشما ر یم ما شعر کُهن
مثنو یها و غز لها را چو من
گر غزل از حافظِ ما برتر است
مثنوی از مولوی هم بهتر ا ست
بنده زین پس درکنار جمع ناب
با ز گویم ا ز برای سمع نا ب
مثنو ی ها و غز لها ی زیا د
تا بگرد د مثنو یها ا ز د یا د