جبر سفر

سلام بر استاد عزیز مشتاق دیدار. برای راهنمائی هایتان بسیار ممنونم ولی اگر کمی بیشتر توضیح میدادید برای من مفهوم تر میگشت. منباب مثال در همین شعر کدام قسمت نامفهوم است، اگر اشاره ای میکردید استفاده بیشتری از راهنمائیتان میکردم. یکی از اعتقادات من اینست که شعر باید پیامی داشته باشد و این پیام قابل درک برای افراد عادی (نه تنها شاعران و زبان دانان) باشد، بهمین دلیل مهمترین چیزی که رعایت میکنم ساده نویسی است اگر گاه گداری پیچده بنظر میرسد علتش میتواند روند فکری باشد. شما حق دارید گنجینه لغوی من محدود تر از اساتیدی هست که من در این سایت میبینم ولی شاید همین علت ساده نویسی من باشد. در ازمایشی که با اطرافیانم (افراد معمولی) انجام دادم متوجه گشتم انها نمیتوانند با اشعاری که لغت های قلمبه سلمبه و یا عربی دارد رابطه بر قرار کنند. فروغ ساده مینوشت، سهراب با افکار پیچیده ساده مینوشت، سیمین بهبهانی نیز همچنین. و من نیز میخواهم در همین خط باشم. اگر جائی منحرف گشتم خواهش میکنم متوجه ام کنید. ممنون از لطفتون

این دلنوشته نگرشیست به مغزهائی که درگیر دنیای درونی خویش هستند و برای ارتباط با دنیای خارج مشکلاتی دارند، هر مساله ای را از طریق عالم درونی خود تجزیه و تحلیل میکنند و درجه نا باوری به معیارهای پذیرفته شده اجتماع بسیار بالا است، البته شدت و ضعف دارد، این افراد منزوی و در حاشیه اجتماع قرار دارند و زیاد پذیرفته شده نیستند و اجتماع انها را کم و بیش روانی میداند. نکته مثبت این قضیه ان است که اکثر انها چهره هائی نابغه و بسیار معروف در دنیای نقاشی موسیقی نویسندگی وحتی علوم میباشند مانند بتهون، ون گو، دالی، داستاویوسکی وووووو. این افراد در دنیای خود با درد زندگی میکنند و زنده بودن را زیاد شاد نیستند.