نخل بی سر

چه می نالی که این همای تقدیر است
دست قدر و قضا به تعبیر تقدیر است
/یک زن به روی زخم هایش ابر می بارد/
وآن دیگری بر دوشش هما تقدیر است

درود بانو جان

درود بر شما

درودها بانو
بسيار زيبا قلم زديد
دست مريزاد، عالي بود

سلام بانوی نازنین
بسیاااار زیبااآااااااا

درودتااان
بانو همای گران ارجم
موزون و قابل تامل سرودید
تقدیر را گاه باید صبورانه بذیرفت

_ _

با سلام وادب گرامی بانوی شعر وادب !
زیبا بود و شیوا و دلنشین
و با معنا احسنت !
محظوظ شدیم ! مسرور میشویم میزبان شما
در سروده (باده نوشان زمانه..) باشیم !

درود مهربانو تیمورنژاد خواهر گرامی ام

زیبا سروده اید، لذت بردم
سربلند و پایدار باشید

سلام بسیار عالی سرودید و پر معنا


تقدیر بازی بدی در چنته اش دارد
یک زن به روی زخم هایش ابر می بارد
بر روی لب های خدا هم خنده ماسیده
از داغ پیشانی ِحوّا داغ ها دیده
آدم نهالِ سیب ِغم را باز می کارد

تقدیـــر چیز دیگری اما رقـــم می زد
درشهر قلبم ساز ناکوکی به غم می‌زد
تب کرده در من دختری از جنس اقیانوس
او زنده زنده سوخته در آتش ققنوس
امشب درختی را تبر گویی قلم می زد


(((آه که چقدر زیبا قلم می زد)))
آن دختر آرام اقیانوس
آرام ولی سرشار از طوفان
بیرون آن اشک از درون طغیان
در شعر او ، احساس موج میزد
گوی حوا ، در باغ، قدم میزد
از داغ ، نا اهل بودن آدم
شعری سروده پُر ز آه و دم.....




حس و احساس عاشقانه در شعرتان موج میزد بانو تیمور نژاد
شما بخوبی تونستین با مخاطب خودتون در این شعر ارتباط بر قرار کنید...
و بنده بنوبه خود بابت خلق این اثر ناب و احساسی بشما تبریک میگویم

سلام بر بانوی شاعره ی گرامی خانوم تیمورنژاد عزیز
از نوشته یتان بهره بردیم
بسیار زیبا و پر احساس و دلنشین نگاشته اید
وجودتان بی بلا باشد