پنجشنبه ۶ ارديبهشت
بیش از آیینه دوسستت دارم شعری از محمد کاظم دامغانی
از دفتر ناپله ها نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۲:۵۶ شماره ثبت ۵۵۹۳۶
بازدید : ۵۰۱ | نظرات : ۱۵
|
دفاتر شعر محمد کاظم دامغانی
آخرین اشعار ناب محمد کاظم دامغانی
|
بی گمان در حصار آدم ها
از تو ای آشنای سردرگم
انتظاری به غیر ازین دارم
نه شبیه نگاه این مردم
تو به نفرین و کینه تکیه زدی
من به عمری که رفته از دستم
تو به فکر هجوم بی پایان
من به این عاشقانه دل بستم
بی تو من خلوت درونم را
با خیالت همیشه سر کردم
گفته بودی دروغ می گویم
شاهد قصه را خبر کردم
بی تو این انتظار یعنی مرگ
آخرین لحظه های بیداری
تو به فکر نهایتی بی من
من به فکر جنون ادواری
تو همان انتهای رویایی
تلخی و از گلایه لبریزی
و به دنبال انتقام از من
روی زخمم کنایه می ریزی
سر به بالا و سینه عصیانم
من کدامین جنایتت بودم
از زمانی که عادتم دادی
تا زمانی که عادتت بودم
تا زمانی که خوب من بودی
تا زمانی که رفته از یادت
من تو را با دلم بغل کردم
تو مرا با صدای فریادت
خوب یعنی کنار من باشی
در زمستان سرد و طولانی
خوب یعنی تو را بغل کردن
در هوایی همیشه بارانی
بی گمان در حباب این دنیا
من به عشق و جنون بدهکارم
جان به جانت کنم نمی فهمی
بیش از آیینه دوستت دارم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به به
بسیارعالی