سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        دست فروشی میکرد

        شعری از

        احسان اسدی

        از دفتر مرغ آمین نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵ ۱۷:۵۷ شماره ثبت ۵۴۱۷۵
          بازدید : ۴۵۰   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر احسان اسدی

        دست فروش  بود 
        هر چه داشت او داده بود
        چند تکه لباس آورده بود
         آنها را پهن کرده بود
        همه را حراج کرده بود
        او هنوز مجرد بود
        تحصیل کرده بود
        اما کار عیب نبود
        لقمه نانی میخورد
        فکر ذهنش را میخورد
        ارث پدری هم نبود
        عاشقی تنها بود
        روز دستفروشی میکرد
        شب دل خروشی میکرد
        او دست فروشی میکرد
        ناگهان اماکن آمد
        سفره دست فروشی را جمع کرد
        لقمه نانش را برد
        تحصیل کرده بود
        در پی اجناسش
        پی ماموران رفت
        او گدایی نکرد
        مشکلش این بود
        همه اجناسش
        دست ماموران بود
        مامورانی بی رحم
        حال دیگر او دست فروش هم نبود
        لقمه نانش را هم
        دست ماموران بود
        من دلم سوخته آن روز
        روز بعد دست فروش هم نبود
        خانه اش را یافتم
        بر در خانه او
        پارچه ای مشکی
        مادر گریه کنان
        حسرت دامادی
        بر دلش مانده
        پسرش حال دیگر
        سهمی از خاک بود
        دست فروش مرده
        او که تحصیل کرده بود
        دست فروشی میکرد
        دیدم آنروز من
        در تمام چهره اش
        غم فریاد میزد
        در پی لقمه نان
        تا به خانه نرسید
        او دگر زنده نبود
        به در خانه یشان
        مسئولین آمده اند
        بر سر سفره نانش
        فاتحه میخواندن
        وقت رای گیری بود
        همه هم آمده اند
        به در خانه او
        تا کمی رای آرند
        من از آن روزی که
        دست فروشی میکرد
        چهره اش یادم بود
        در میان چهراش
        اندکی اندوه بود
        من نمیدانستم
        که همین مسئولین
        سال قبل هم
        وعده نان دادند
        من همان جا دیدم 
        نان را که ندادن
        لقمه نانش را هم
        از میان دستتش
        بیرون آوردند
        دستفروشی میکرد
        مسئولین هم رفتن
        حال فهمیدم که
        که چرا مرده بود
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ ۱۵:۱۷
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود زیبا وبااحساس بود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ ۱۷:۲۹
        درود گرامی
        زیبا و مبین مشکلات جامعه
        مزین به نقد و نظر اساتید عزیز خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ ۱۴:۲۳
        درودها خندانک
        احساس و تفکر ژرفی در پس ابیاتتان هست
        اما متاسفانه در اطناب و فعل های مکرر غرق کرده اید، احساس و تفکر را
        احسان اسدی
        شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ ۱۵:۱۱
        ممنون دوستان گرامی اما شعر حالت داستان کوتاه و در قالب شعر هست در واقع از وقایع گفته میشه
        صادق عماری
        شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ ۱۹:۰۹
        خندانک خندانک خندانک
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        يکشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۵ ۰۸:۲۳

        شاعر گرامی
        جناب احسان اسدی
        روایتی از واقعیت های جامعه در قالب شعر باحسی ناب .
        دستمریزاد عزیز
        سلام
        احسان اسدی
        دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۵ ۱۰:۲۳
        سپاس از تک تک دوستان گرامی
        شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ ۱۲:۵۴
        درودها گرامی خندانک خندانک خندانک

        زیبا نوشتید. چون از دل برآمده بود حتما به دل هم می نشیند البته اگر کوتاه تر شود حتما بهتر خواهد بود اضافات زیاد داشت فکر می کنم اگر بعضی از جاها حذف شوند اصلا لطمه ای به شعر نخورد. که حتما خودتان بهتر آگاهید. جسارت بنده را ببخشید
        بهترین ها در انتظارتان باشد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0