چینی بند زن

سلام سرور گرانمهر خواندمتان به مهر زنده باشید به عشق

درود استادبزرگوارم
زیبا قلم زدید

درود استاد بزرگوار!
بس شیوا و دلنشین سرودید!



زخم هایش، بهر من عادت شده
با خیالش، روزهایم، شب شده

درود گرامی
بسیار زیبا و غمگین بود

درود بر استاد شعر و مثنوی
بسیار عالی و تکامل یافته
سیاوش وجودتان سبز و شکوفا

درود

دورد بر شما

درود بر شما استاد عزیز

تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم
روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم

حال اگر چه هیچ نذری عهده دار ِ وصل نیست
یک زمان پیشآمدی بودم که امکان داشتم

ماجراهایی که با من زیر باران داشتی
شعر اگر می شد قریب پنج دیوان داشتم

بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود
من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟!

ساده از «من بی تو می میرم» گذشتی خوب من!
من به این یک جمله ی خود سخت ایمان داشتم

لحظه ی تشییع من از دور بویت می رسید
تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم!!

کاظم بهمنی

زخم دهان وا میکند بیشتر ز پیش......

پیروز باشید استاد

شاعر عزیز
با سپاس
سلام

سلام استاد بزرگوارم
بسیار زیبا
در هیچ جا درهیچ زمان و با دست هیچ کس دل شکسته بند نخواهد خورد

سلام استاد
بسیار عالی
دستمریزاد

سلام و عرض ادب
درود بر شما

درود بر شما پیشکسوت ارجمند
بسیار زیبا

سبز قلم زیبانگارتان استادارجمند

سلام استاد عزیز جناب اسفندیاری
بسیار زیبا ودلنشین بود دستمریزاد بزرگوار
زخمهایش بهر من عادت شده،،،
با خیالش،روزهایم،شب شده،،،

عاشقی جز ،عین وشین وقاف نیست،،،
هر کسی دلبر بشد،لیلا که نیست،،،

درودها استاد گرامی
بسیار عالیست اندیشه تان تابناک