سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        لب

        شعری از

        مجنون ملایری

        از دفتر جوجه اردک زشت نوع شعر تک بیتی

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۵ ۱۲:۵۷ شماره ثبت ۵۲۳۱۱
          بازدید : ۴۴۳   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مجنون ملایری

        گرشبی‌لب‌رانهی‌تو ‌برلبانم ‌‌‌‌تا‌سحر 
        صبح‌می‌بینی‌جوانی ‌‌درکنارت‌خفته‌است
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ ۱۶:۵۴
        درود استاد عزیز
        زیبا و شیرین بود خندانک
        منصور شاهنگیان
        شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۵:۴۳
        درود برشما ...

        با اینکه خیلی کوتاه بود ولی

        به بلندی زمان پیری تا جوانی ادامه دارد ...

        عیدتان مبارک ...

        محمد خسروی فرد
        شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۶:۱۲
        درود استاد ملایری
        بسیار زیبا
        خندانک خندانک خندانک
        حسن گائینی (رزاس)
        شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۷:۲۵
        تا سحر گه ز کنار تو جوان برخیزم

        بی اختیار یاد شعر بالا افتادم
        خندانک درود بر شما بزرگمهر
        علی کشاورز ( فریاد )
        شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۷:۴۰
        سلام عزیز خندانک خندانک خندانک

        خندانک گر شبی لب را گذاری بر لبانم تا سحر... خندانک

        ( تو ) را حذف کنید وزن بهتر میشه!
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی کشاورز ( فریاد )
        شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۸:۱۶
        برایش شعر خواندم اشک هایش را درآوردم
        پس از یک عمر خاموشی صدایش را درآوردم

        کلیم قصه هایم دست خالی مانده بود اما
        زدم بر نیل و آخر سر عصایش را درآوردم

        دلم پر بود از دستش ولی با زور خندیدم
        و با دست خودم رخت عزایش را درآوردم

        سپس با بوسه ای زیر زبانش را کشیدم تا _
        _ته و تووی تمام ماجرایش را درآوردم

        میان ماندن و رفتن مردد بود پاهایش
        نشستم، کفشهای تا به تایش را درآوردم

        و او از خانه رفت و من برای رفع دلتنگی
        نشستم رو به آیینه ادایش را درآوردم


        حسین طاهری
        فرهاد مهرابی
        شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۸:۵۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        درود بر شما جناب ملایری گرامی
        شعر زیبایی سرودید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        کوتاه بود و جالب و شیرین

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جواد مهدی پور
        شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۱۴:۵۰
        درود بر شما جناب ملایری عزیز خندانک

        بوسه بر لب های دلبر دلکش ست
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۱۷:۱۶
        با سلام استاد بزرگوار ممنون
        حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
        يکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ ۰۴:۳۹
        سلام و عرض ادب
        آفرین بر شما خندانک
        میرعبدالله بدر
        يکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ ۱۰:۱۰
        به به خیلی زیبا
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ ۲۰:۴۹
        درود تان بادگرامی خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0