سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      خط فاصله ها- - - تقدیم به شاعر گرانقدرمهدی یوسفی نژاد. الهام از شعرِ زیبای ایشان (وقتی همه خواب بودند)

      شعری از

      اعظم گليان ( ماهور )

      از دفتر در مسیر آفتاب نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۵ شهريور ۱۳۹۰ ۱۲:۰۶ شماره ثبت ۴۸۰۹
        بازدید : ۱۳۱۲   |    نظرات : ۲۹

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر اعظم گليان ( ماهور )

      به دوست بزرگوار مهدی یوسفی نژاد( لولی وش ) شاعری با کبوترانه در اوج...
      به پاس الهاماتی که تا امروزازشعرهای ایشان در دفاترم ثبت نموده ام.

      خط فاصله ها- - -  الهام از شعرِ وقتی همه خواب بودند ( لولی وش)

      اصالت واژه ها
      تنها در تب و تاب یک جاده می تپد با دو دل
      که یکی فرش می شود با مهر
       آن یکی عرش می شود تا شعر!

      شما شاعرید
      شاعری با کبوترانه در اوج
      و مهربان با تابِ گیسوی بانو
      ازتبِ اوجِ بی جواز
      تاااا نیمه شبِ سرفه های سرخ...

      بگویید چشمها باز نشوند
      هنوز مانده تا صبح !
      ببین که سرمه دان مادر بزرگ هم
      کفافِ چشمهای جاده را نمی دهد!!
      خط می کشد بر - - - - - - - -
      و باز با نمِ اشکی پاک می  کند
      .
      .
      و دوباره  تکرار می شود
       حدیثِ
       خطِ
      فاصله ها - - -

      حالا!
       شبهای ستاره چینتان
      بر آسمان ثبت
      وبر دلهاتان چسبان
      شاعرِ کبوترانه در اوج!
      وآشنا با تابِ گیسوی بانو!
      ازتبِ اوجِ بی جواز
      تااااا نیمه شبِ سرفه های سرخ...!

      دیشب دیدم
      انگشتانِ کوچک دستهایِ بانو را
      که داشت ماه را قلقلک می داد
      آنقدرکه شاعر، هذیانش را کبوترانه کرد!!

      شاعر؟!؟
       از او پرسیدید (پروانه ای که هرشب
      چشم بسته می چرخید دورشمعی که در اتاق نبود
      چگونه می سوخت ؟!؟!)

      راستش او چیزی نگفت!

       از چشمهایش خواندم!!!
      بالهای پروانه وقتی سوخت
      که روی انگشتِ کوچک آهبانو نشست
      و اوازمیان خط ِفاصله ها - - -
      کبوترانه به ماه اشاره کرد....  اعظم گلیان ( گلی )


      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0