سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        نترس از رفتنت هرگز

        شعری از

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        از دفتر مانامه نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ۱۶:۱۸ شماره ثبت ۴۶۱۱۳
          بازدید : ۸۵۲   |    نظرات : ۱۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        آخرین اشعار ناب مجتبی شفیعی (شاهرخ)

                                                    نترس از رفتنت هرگز
        فضای گریه کردن نیست.
        چقدر این مردمان کوکند.
        تمام قبر ها خالیست.
        تمام شهر را جاریست
        شوق زندگی کردن.
        فقط دیوار را از خانه ها دزدیده اند انگار
        و بی شرمانه طاق خانه ها پهنند
        بر بوی گل لاله.
        کسی در قبر نمی ماند
        نمی میرد
        نمیداند
        چقدر تنگ است بین زندگی اینجا:
        فضای خانه مجنون
        و جای دارهای  قالی لیلی
        حلالم کن
        ......
        حلالم کن
        اگر از مرگ ترسیدم.
        اگر در کوچه خوابیدی
        ومن
        باران دعا کردم .
        حلالم کن
        ...........
        حلالم کن.
        برای قحطی مجنون
        برای گل
        برای باور خشکیده ذهنم
        برای خواهش آبی
        حلالم کن
        .......
        که من
        آماده ی مرگم
        .....................
        و تو ای گل
        برایم نذر باران کن.
        که محتاجم به
        به بخشیدن.
        ....................
        به چشمانت قسم آبی
        که جای ماندن سایه نبود اینجا.
        تو هم دیر امدی جانم
               و من رفتم.
         کمی بالاتر از خورشید
        میمانم
        خداحافظ
        ........................میمیرم
                                
        .
        ۱۵
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۷ شاعر این شعر را خوانده اند

        جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        امیر جلالی( ا م دی )(مدیر)

        ،

        صفیه پاپی(مدیر)

        ،

        مجنون ملایری

        ،

        وحید کاظمی

        ،

        نیره ناصری

        ،

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        علی غلامی(مدیر)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)(مدیر)

        ،

        عظیمه ایرانپور

        ،

        حسام الدین مهرابی

        ،

        محمد علی سلیمانی مقدم

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        علیرضا کاشی پور محمدی

        ،

        واو بافرانی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)(مدیر)

        ،

        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

        ،

        حسین زاده

        ،

        نرگس فانی

        ،

        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

        ،

        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        مهناز نصیرپور

        ،

        علی رفیعی

        ،

        حسن بذرگری(آیین)

        ،

        مینو غفوری

        ،

        سعید عاصم یوسفی(سعدیار)

        ،

        مهدی صادقی مود

        ،

        فریبا غضنفری (آرام)

        ،

        محمودرضا رافعی (رافع)

        ،

        مسعود احمدی

        ،

        عليرضا حكيم(مدیر)

        ،

        احد پور فرج اله روحانی

        ،

        عیسی نصراللهی( تیرداد)

        ،

        محمدعلی جعفریان(عاشق)

        ،

        مهدی حریفی

        ،

        موسی ظهوری آرام(آرام)

        ،

        سعید علی زاده

        ،

        فرانک فردوسی

        ،

        حسین شفیعی بيدگلی

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        مهدی رفوگر

        ،

        علیرضاوالیزاده

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        رحیم فخوری

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۱۴


        فضای گریه کردن نیست.


        چقدر این مردمان کوکند.


        تمام قبر ها خالیست.


        تمام شهر را جاریست


        شوق زندگی کردن.


        فقط دیوار را از خانه ها دزدیده اند انگار
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود استادبزرگوارممممممم
        بسیارزیبا بود وتاثیرگذار خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۱۹:۲۹
        درود بزرگوار
        غمگین و زیباست خندانک خندانک خندانک
        عليرضا حكيم
        دوشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۰۵
        درود گرامی شعر زیبایی خواندم خندانک خندانک
        نجمه طوسی (تینا)
        پنجشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۴۰
        سلام بر شاعر و برادر بزرگوارم
        نیمایی خوش آهنگی بود . و مفهوم زیبایی داشت . چند پیشنهاد برای روانی اثرتان داشتم :


        فضای گریه کردن نیست.



        چقدر این مردمان کوکند.



        تمام قبر ها خالیست.



        تمام شهر را جاریست



        (و)شوق زندگی کردن.( مصاریع با هجای کوتاه آغاز شده است اما در عین مصرع با هجای بلند اگر اول آن یک و بگذارید روان تر خوانده میشود)



        فقط دیوار را از خانه ها دزدیده اند انگار



        و بی شرمانه طاق خانه ها پهنند



        بر بوی گل لاله.( این قسمت هم باید به مصرع قبلی اضافه شود .وبی شرمانه طاق خانه ها پهنند بر بوی گل لاله)



        کسی در قبر نمی ماند



        نمی میرد



        نمیداند



        چقدر تنگ است بین زندگی اینجا:



        فضای خانه(ی) مجنون



        و جای دارهای  قالی لیلی



        حلالم کن



        ......



        حلالم کن



        اگر از مرگ ترسیدم.



        اگر در کوچه خوابیدی



        ومن



        (و من)باران دعا کردم .



        حلالم کن



        ...........



        حلالم کن.



        برای قحطی مجنون



        برای گل



        برای باور خشکیده ذهنم



        برای خواهش آبی



        حلالم کن



        .......



        که من



        آماده ی مرگم



        .....................



        و تو ای گل



        برایم نذر باران کن.



        که محتاجم به



        به بخشیدن.



        ....................



        به چشمانت قسم آبی( متوجه این کلمه آبی نشدم . چشم آبی بوده یا آب خوردن ؟ اگر چشم آبی بوده نباید بین موصوف و صفت فاصله ای بیافتد. اگر آب است که باید با مصرع بعد هم معنی باشد ؟!)



        که جای ماندن سایه نبود اینجا.



        تو هم دیر آمدی جانم



               و من رفتم.



         کمی بالاتر از خورشید(می مانم)



        میمانم



        خداحافظ



        ........................میمیرم( که می میرم)
        عذر خواهم.

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)
        سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۰۴:۱۴
        قحطی مجنون.... خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما استاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۰۰
        فضای ترسیمی این اثر بین زمین و آسمان بود و خواننده را بین زمین و آسمان نگه می داشت و راه می برد.
        قبرهای متفاوت و آدمهای بی تفاوت...
        قحطی مجنون و غربت لیلی...
        حس درون اثر زیبای شما مثل کشیدن ناخن بر خلاف جهت بود. هم سنگین سخت می گذشت و هم پر صدا...
        جایی ...کمی ...بالاتر از خورشید طعنه ای بسیار بسیار هوشمندانه است به وضعیت شاعر( گوینده ) بعد از مرگ ...
        و جالب اینکه سایه ای هم این پایین وجود نخواهد داشت و ندارد...!!!
        من بسیار بهره بردم و آموختم نیز... درود بر شما خندانک
        مجنون ملایری
        سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۰۷
        با سلام استاد عزیز مثل همیشه عالی سروده اید موفق باشی
        وحید کاظمی
        سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۴۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود ها بر استاد مهربان و برادر عزیزم آقا مجتبی عزیز
        بسیار عالی و با احساس مثل همیشه
        باقدرت قلم میزنی و دوست دارم این کارت را
        فکر کنم تیک غزل رو اشتباهی زدی بعدا یادت باشه ویرایش کنی
        بازم میگم این شعر خیــــــــــــــــــــــــــــــلی خوب بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۱۶
        درود بر جناب شفیعی بزرگوار
        درود بر قلم توانایت

        حلالم کن.


        برای قحطی مجنون


        برای گل


        برای باور خشکیده ذهنم


        برای خواهش آبی


        حلالم کن

        خندانک خندانک خندانک
        بسیار زیبا
        تندرست و شاد باشید خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۱۹
        به چشمانت قسم آبی


        که جای ماندن سایه نبود اینجا..........کاش بخواند آبی و....

        خیلی حس عاشقانه واجتماعی بالایی داشت این کارتون استاد ...ممنون خندانک
        منصور شاهنگیان
        سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۰۶

        درود بسیار بر شما دوست عزیز :

        احساس و کلام شما ستودنیست ...

        احسنت و درود بر شما باد ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        حسام الدین مهرابی
        سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۰۹:۱۲
        سلام و تبریک مجدد سال نو شاهرخ خان عزیز
        بسیار بسیار زیبا سرودید
        و مثل همیشه با درونمایه تلخ اجتماعی
        احسنت بر شما و قلم هنر آفرینتان...
        صفیه پاپی
        سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۱۰:۳۹
        عاااااااااااالی رو دشته باشید تا برگردم...
        راستی سلام...
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۱۰:۴۷
        اگر در کوچه خوابیدی
        ومن
        باران دعا کردم .
        حلالم کن
        خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما
        چقدر زیبا بود و حزن انگیز
        خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۱۱:۳۵
        بسیار زیباست وبهره بردم
        خندانک خندانک خندانک

        علیرضا کاشی پور محمدی
        سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۱۳:۱۸
        آفرین جناب شفیعی
        زیباست . کیفور شدم
        خندانک خندانک خندانک
        وحیده پوربافرانی
        سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۵۲
        سلام و عرض ادب
        بهره بردم از نیمایی زیباتون
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۱۶:۱۷
        ............... خندانک خندانک خندانک .........................
        فقط دیوار را از خانه ها دزدیده اند انگار
        و بی شرمانه طاق خانه ها پهنند
        خندانک
        حلالم کن
        اگر از مرگ ترسیدم.
        اگر در کوچه خوابیدی
        ومن
        باران دعا کردم .
        حلالم کن
        خندانک
        تو ای گل
        برایم نذر باران کن
        که محتاجم به
        به بخشیدن.
        خندانک
        به چشمانت قسم آبی
        که جای ماندن سایه نبود اینجا.
        تو هم دیر امدی جانم
        و من رفتم.
        کمی بالاتر از خورشید
        میمانم
        خداحافظ
        خندانک
        بسیاااارعاااالی استادخوبم خندانک خندانک خندانک
        همه ی بندها زیباااا بودند اما این بند محشر بود:

        که جای ماندن سایه نبود اینجا.
        تو هم دیر امدی جانم
        و من رفتم.
        کمی بالاتر از خورشید
        میمانم...
        خندانک
        دست مریزاااد خندانک خندانک خندانک
        سال خوبی داشته باشید خندانک خندانک
        و به قول خودتان ممنون که اجازه دادید بخوانیم. خندانک خندانک

        ................ خندانک خندانک خندانک ......................
        تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:

        مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده است. شك كرد كه همسایه اش آن را دزدیده باشد، برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت. متوجه شد كه همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یك دزد راه میرود و مثل دزدی كه میخواهد چیزی را پنهان كند، پچ پچ میكند. آنقدر از شكش مطمئن شد كه تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض كند، نزد قاضی برود و شكایت كند. اما همین كه وارد خانه شد، تبرش را پیدا كرد؛ زنش آن را جابجا كرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت كه او مثل یك آدم شریف راه میرود، حرف میزند و رفتار میكند.

        «همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که ما انسانها در هر موقعیتی، معمولا آن چیزی را میبینیم که دوست داریم ببینیم»

        «پائولوکوئیلو» خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۲۶
        جناب آقای شفیعی عزیز، سلام علیکم.
        .....................................................................
        حلالم کُن.........
        برای قحطیِ مجنون..
        برای گُل.........
        برایباورِ خشکیده ی ذِهنم....
        برای خواهشِ آبی.
        حلالم کُن..........
        ..............................................
        چه می توان گفت؟...........جِزسکوت ،بعد از یک (احسنت).......چون واقعاً نمی دانم....... ،که ناتوانم.........دستمریزاد بزرگوار........
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زهرا حسین زاده
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۴:۲۵
        سلام بسیار عالی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی غلامی
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۴:۲۸
        سلام جناب استاد شفیعی
        بسیار دوست داشتم که همراه شما در این سروده باشم و قرار بر نوشتن مطلبی مفصل بر آن داشتم که متاسفانه برخی مشغله های زندگی باعث عدم کسب سعادت برای اینجانب گردید و شما که در استادی جنابتان شکی نیست در همه موارد اما من فقط به یک جمله فعلا اکتفا می کنم و آن هم اینکه بی تعارف از فاخر بودن شعر بسیار لذت بردم و ارتباط بسیاری با مفاهیم آن بنابر برداشت خود برقرار کردم و انگار خودم سروده بودم آن.........
        خندانک خندانک خندانک
        نرگس فانی
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۲۱
        اگر در کوچه خوابیدی
        ومن
        باران دعا کردم
        ________
        تمام قبر ها خالیست... خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۳۸
        درود برشما جناب شاهرخ خان عزیز کار بسیار زیبایی از شما خواندم که برایم بسیار لذت بخش بود استفاده نمودم از محضر تان پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ۲۱:۵۶
        شاهرخ جان حلالت کردم دادا
        خندانک خندانک خندانک
        خیلی خیلی حال کردم
        لذتی بردم که مپرس
        خندانک
        علی رفیعی وردنجانی
        پنجشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۵ ۰۹:۲۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        پنجشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۵ ۰۹:۴۴
        درود بر جناب شفیعی
        دلم میخواست همه ی شعرتونو اینجا کپی میکردم انتخاب بین بندهاش مشکله از بس که دلنشینه
        با استاد جلالی موافقم یه معلق بودن خاصی به آدم میده
        در عین تلخی شیرینه و زیبا
        دست مریزاد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        پنجشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۵ ۱۰:۰۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        از رفتن تو نمی ترسم-
        از تنهایی خود می ترسم
        از روزگارانی که باید بی تو سرکنم
        ولحظه هایی را باید با پنجره ها سپر کنم
        سعید عاصم یوسفی(سعدیار)
        پنجشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۵ ۲۰:۳۸
        به به واقعا به به لذتها بردیم از سروده هایت
        احسنت مرحبا
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ ۱۹:۱۹
        سلام خدمت دوست عزیز شاهرخ خان گرامی
        سال نوی میمونتون مبارک و میمون
        صدسال به این سالها
        خندانک خندانک
        این شعر هم خیلی قشنگ بود جناب شفیعی عزیز
        حلالیت زیبایی بود و لذت بردم خندانک خندانک
        تا ابی رو رمز گشایی نکنید و در اشعارتون استفاده کنید همین آش است و همین کاسه خندانک

        درودها رفیق عزیز
        امیدوارم سال خوبی داشته باشید و از روز به روزش لذت ببرید
        فریبا غضنفری  (آرام)
        شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ ۲۲:۱۳
        خیلی خیلی خوش آهنگ و لطیف و ظریف و زیبا


        درووود ها جناب شاهرخ ، حظ بردم خندانک خندانک خندانک
        محمودرضا رافعی (رافع)
        يکشنبه ۲۲ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۴۳
        اشعارت زر ناب است استاد شاهرخ
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسعود احمدی
        يکشنبه ۲۲ فروردين ۱۳۹۵ ۱۰:۰۱
        خندانک خندانک
        علی رفیعی وردنجانی
        دوشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۲۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عیسی نصراللهی( تیرداد)
        دوشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ ۰۹:۲۰
        \" بیشه ی تنها \"


        دور دست...حوالی افق

        -لای گلواژه ی عشق: بیشه ای تنها

        روی تندیس سپید پاکش..لاله هایی آویز

        خیال کوچ و خیل عظیم گله ها:

        [ نرمینه آهنگ تلاطم وار یک لذت بود]

        ..نوید روزگار خسته را آنسان: صدای آن دو جفت کبک روشن بود

        - صبحگاهان ساعتم بر گردشِ ...هی ...هی.. کنان مادرانِ پیر میچرخید

        - صبح بود

        - صبح شد

        - کد خدا هم زاده آفتاب مهر روشن بود

        - بیشه اینک تنهاست-سالیانش زخمی

        چه بود آن خاطرات خوبی هر یاد؟

        چه داشت آن یادبود فتح سنگرها؟



        دور دست ، لای گلبوته غم:

        بیشه ای تنهاست

        تنها

        تنها

        تنها
        .
        .
        .




        نصراللهی تیرداد
        محمدعلی جعفریان(عاشق)
        دوشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ ۱۰:۱۷
        ....

        تمام شهر را جاریست


        شوق زندگی کردن.


        فقط دیوار را از خانه ها دزدیده اند انگار....


        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        موسی ظهوری آرام(آرام)
        دوشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۱۸
        درودها گرانمایه دوست بسیار زیبا وفاخر دست گل احساستون درد نکند
        فرانک فردوسی
        سه شنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۵ ۱۲:۰۹
        درود بر شما زیبا بود .... خندانک
        حسین شفیعی بيدگلی
        چهارشنبه ۲۵ فروردين ۱۳۹۵ ۱۹:۳۱
        درودها استاد بزرگوار و گرامي..............................


        زيبا سرودي...........................


        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0