سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
    15 شوال 1445
      Tuesday 23 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۴ ارديبهشت

        حسنک وزیر

        شعری از

        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

        از دفتر دفتر لحظه ی ناب مرگ نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۴:۱۹ شماره ثبت ۴۵۰۴۳
          بازدید : ۷۰۴   |    نظرات : ۵۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

        آزادی اندیشه وخدمت به خلق ووطن پرستی همیشه پر هزینه وپر تاوان بوده وهست  ستاره ها می آیند ومی روند اما کی وکجا ...گاهی اوقات شرایط به گونه ای پیش میرود که تا مدتها بزرگی نیاید وتمام سخن من اینست که ما انسانها باید قدر شناس بزرگان باشیم واین نکته راهیچ وقت فراموش نکنیم که نبود ستاره ها صدمات وخسارات جبران ناپذیری برای ملتها دارد بیاییم گشاده روی ومهربان باشیم وسپاسگذار خوبان ....
        واقعه ی تلخ به دار کشیدن خورشید دوران ابرمرد ایران زنده ی روزگار حسنک وزیر رحمت اله علیه از نگاه یک دل عاشق
        قفس تنگ ونفس بند
        دگرحسی نمانده برشکر خند
        هوای اندرونی نیست خرسند
        یتیمیست اینکه باشی ونبینی اهل دردمند
        برآنم تا روم درپای هرمند
        نبینم روی نامردان که شرمند
        یکی بوسهل چون بوجهل دوران
        اسیر قدرت وزالوست چوکرمان
        که لعنت باد برآن بد ذات پیران
        اگر سست عنصران وخشک مغزان
        کمی عقل وکمی انصاف می بود
        چه خوش بود بخشش خورشید دوران
        در این آشوب گری ها وغریبی
        نگاه ناامید بی قراران (خواصه نیشابوریان)
        زره آمد رهی دور سروجانان
        ابرمردیست آن  سلطان خوبان
        ولیکن اواسیرطعن وکین است
        اسیرناسپاسان ...نارفیقان وحسودان
        ....کمر از داغ خورشید گشته است دال
        وخلق افسرده وآزرده بد حال
        که اندرکامشان چونان بر کال
        واین همهمه را ببین  با قال ومقال
        .....ببین که
         حلقه حلقه ی خلق به هم زده
        امیر اعظم آمده
        میان جمله سرمده
        خبرمده خبر مده که آمده
        به مردمان گفته شده
        سنگ زنید سنگ زنید
        جامه زتن به برکنید
        خلق نکرد چنین کار
        گفت یکی گر نزنید به سنگ کین
        با غضب وباعجله به زر زنید به زر کشید
        ...آه برما خاک برما
        برآسمان حسنک (وزیر)طوفان وزید
        آفتاب عمر او چه زود خمید
        بر جان پاکش نوری از بالا دمید
        در جای جایش بوم وزاغ چون مار خزید
        آن قامت سرو کژدم وعقرب گزید
        ناگهان همایون اختر جانش به بالا سر کشید
        ودرست در زمانی که ابرمرد دوران حسنک وزیر بربالای چوبه ی دار بود ودرست زمانی که روح بزرگ وپاکش از پیکرش جدا می شد من حتم دارم تمام حضار خاصه نیشابوریان ومردم ایران اینچنین با او وداع تلخ وجانسوزی داشتند ودوست دارم شما ایرانی باشرف ووطن پرست با صدای رسا این قطعه را بخوانی وخون گریه کنی  که:
        ایستاده بمیر ای خسته ی خویش
        از زخم زبان از تیغ وتیش
        پر شور به مرگ
        درقامت سروایستاده به پیش
        ای زخمی ریش
        وی کشته ی کیش
        سرحلقه ی مرگ چون شیر بگیر
        چون شیر بمیر محزونیه نیش
        زاغان سیه در خاک بریز
        سر جانب حق بالا بگیر
        ای سرو شهید ایستاده بمیر....
        ومیدانم شاید یکی از دلایلی که حسنک وزیر هفت سال بربالای دار ماند در کنار خفقان سیاسی آن دوران دل مکدری وی از اطرافیان وناسپاسی مردم روزگار خویش بوده شاید در آن لحظه ی فراق چنین گفته از خلق ....
        اجلم گر نرسد آورمش برسر دار
        حلقه برسر ببرم رها کنم این دل زار.....
        به یاد ابرمردان تاریخ ساز ایران...امیر کبیر ..فردوسی...وهزارا ن بزرگمرد عهد ودوران
        تهفه ای از درویش بود به بوستان ادب وهنر خاک ووطنم ایران امید که قصورم رابه بزرگی دل عاشقتان ببخشایید
        ارادتنمد تان بهاءالدین داودپور(بامداد)

         
        ۹
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴ ۰۰:۳۱
        موفق و سربلند باشید شما و ملت عظیم ایران خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۰۲:۴۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درودبرادرخوبم
        زیبا قلم زدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۳۸
        درود گرامی
        خندانک زبیا خندانک جالب موثر خندانک متفاوت خندانک پر معنی خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۰۳:۵۸
        کمی عقل وکمی انصاف می بود ای کاش...

        درود بر شما جناب بامداد
        به زیبایی و چیره دستی تصویرسازی نمودید خندانک خندانک خندانک
        احسنتتان باد خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۰۴:۰۲
        درو بر شما
        استاد عزیزم
        بسیار عالی و زیبا و حرفه ای قلم زدید
        مرحبا
        صابرخوشبین صفت
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۰۱
        سلام.
        درود به شما و احساس زیبایتان
        تصویر سازی داستان حسنک وزیر ،بی نهایت زیباست .
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۰۵
        نیمایی زیبایی بود با نگاه نو وحرفی تازه ...درودتان جناب بامداد گرامی
        ...................یاد شان بخیر مردان مردی که نامردانه به خاک وخون غلتیدند...روحشان شاد ونامشان جاودانه خندانک
        ..................................................... خندانک خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۵۳
        درود بر شما
        بسیار عالی حق مطلب را ادا کردید

        ««در مسلخ عشق جز نکو را نکشند»»
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۱۰:۰۵
        دستتان درد نکند خوب حقیقت را بیان کرده اید
        از بیهقی این نوشتار را میاورم که بدانیم مردم ما ۱۰۰۰ سال پیش جور دیگری می اندیشیده اند
        و حسنک را سوی دار بردند و به جایگاه رسانیدند بر مرکبی که هر گز ننشسته بود بنشانیدند. و جلادش استوار ببست- و رسن ها فرود آورد. و آواز دادند که؛سنگ دهید؛
        هیچ کس دست به سنگ نمی کرد- و همه زار زار می گریستند- خاصه نشابوریان
        پس مشتی رند را سیم دادند که سنگ زنند و مرد خود مرده بود که جلادش رسن به گلو افکنده بود و خبه کرده
        خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۱۰:۰۷
        سلام
        از شخصیت های مورد علاقه من است
        بسسسسسیار ممنون خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۱۲:۰۰
        درودبرشما
        بسیار عالیست

        خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۱۷
        جناب آقای داود پورِ عزیز، سلام علیکم.
        ..............................................................
        احساستان قابلِ ستایشَ ست (درویش)........حتم دارم که به هنگامِ سُرایش ،خودرادربینِ آن مردم دیده اید وبرحسنک وحسنک هادرودها فرستاده اید....
        دَمتان گرم باد که خوش سروده اید......
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        رودونا کیارنگ  (فاطمه توکلی)
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۵۶
        سلام و درود جناب داودپور استاد بزرگوارم خندانک
        به قول کامو همه ی ما به طور یکسان محکومیم که روزی بمیریم پس ایستاده مردن بهتر از زانو زده زیستن است ... و افول این ستارگان بر سینه ی تاریخ کم نیست و حسنک وزیر یکی از درخشان ترین آنهاست ... بی نهایت سپاس از سرودن این دلپاره ی پرشکوه خندانک خندانک خندانک
        بسیار زیبا به دلم نشست خندانک خندانک خندانک
        ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿
        وظیفه هنرها توصیف موارد خاصی از واقعیت نیست بلکه نشان دادن امور مطلق و کلی ای است که در پشت این موارد خاص و جزئی قرار دارند . به عنوان مثال یک نقاشی زنی خاص و فرزندش را به عنوان شمایل حضرت مریم و عیسی مسیح نشان می دهد اما برای اینکه این تصویر به مثابه هنری والا تلقی شود باید نشان دهنده چیزی از جوهر عشق مادری باشد . تابلوهای نقاشی بسیاری از حضرت مریم و کودک وجود دارد اما تنها هنرمندان بزرگ تصویری می آفرینند که به نظر می رسد عامل ملکوتی موجود در عطوفت مادرانه را ترسیم می کنند. به عبارتی آنچه در یک پرده نقاشی عالی مطرح است ایده یا تصوری است که تنها در یک مورد به خصوص (در اینجا عشق مادرانه) تجلی می یابد و این مورد خاص را تعالی می بخشد و از حد صرفا بازنمود آن فراتر می رود. شوپنهاور
        ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿
        همیشه باشید و بسرایید
        خندانک خندانک خندانک
        محمد رحیم کاظمی
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۲۲
        سلام و درودها برشما بزرگوار
        کاری زیبا و ارزشیست
        دستمریزاد خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۱۵
        .................... خندانک خندانک خندانک ....................
        زیباااا و ارزنده خندانک خندانک خندانک
        هزارااان درود خندانک خندانک خندانک
        .................... خندانک خندانک خندانک ...................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        پسربچه ای بود که رفتار بدی داشت.پدرش به او کیفی پر از میخ داد و گفت هرگاه رفتار بدی انجام داد،باید میخی را به دیوار فروکند.
        روز اول پسربچه،37 میخ وارد دیوارکرد.در طول هفته های بعد،وقتی یادگرفت بر رفتارش کنترل کند،تعداد میخ هایی که به دیوار میکوبید به تدریج کمتر شد.
        او فهمید که کنترل رفتار، از کوبیدن میخ به دیوار آسانتر است.
        سرانجام روزی رسید که پسر رفتارش را به کلی کنترل کرد. این موضوع را به پدرش گفت و پدر پیشنهاد کرد اکنون هر روزی که رفتارش را کنترل کند، میخی را بیرون بکشد.روزها گذشت و پسرک سرانجام به پدرش گفت که تمام میخ ها را بیرون کشیده.پدر دست پسرش را گرفت و سمت دیوار برد.پدر گفت: تو خوب شده ای اما به این سوراخهای دیوار نگاه کن.دیوار شبیه اولش نیست.وقتی چیزی را با عصبانیت بیان می کنی،آنها سوراخی مثل این ایجاد می کنند. تو میتوانی فردی را چاقو بزنی و آنرا دربیاوری . مهم نیست که چقدر از این کار ،اظهار تاسف کنی.آن جراحت همچنان باقی می ماند.ایجاد یک زخم بیانی(رفتار بد)،به بدی یک زخم و جراحت فیزیکی است...
        مجنون ملایری
        جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۱۶
        باسلام جناب داودپور عالی سروده‌اید موفق باشید
        یونسی یونس
        جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۲۴
        عرض ادب و احترام ......
        خلاصه میکنم ریت بیت:
        چو باید سرانجام در خاک رفت
        خوش انکس که پاک امد و پاک رفت
        مهدی صادقی مود
        شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۵۱
        درود بر شما جناب داودپور عزیز
        زیبا بود و تلنگری به حافظه ی تاریخ
        خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۴۴
        درود بر شما

        گیرا و جالب بود و با اشتیاق خواندم ، سپاس از شما خندانک خندانک خندانک
        میرعبدالله بدر
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۵۷
        دورد بر شما!
        خیلی زیبا
        موفق باشید
        خندانک
         موسی عباسی مقدم
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۱۲:۵۳
        درود بزرگوار زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0