سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        تو اخراجی

        شعری از

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        از دفتر مانامه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۱۲ شماره ثبت ۴۴۸۵۶
          بازدید : ۱۰۳۶   |    نظرات : ۱۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        آخرین اشعار ناب مجتبی شفیعی (شاهرخ)

                                                   نوح تو اخراجی
        نیستی
        خوابی سپید را زمزمه میکرد
         در گوش تقدیر.
        از گلوی اسماعیل
         تااغوش امن ساحل موسی.
        از تکرار نسل نوح
        تا  بکارت مریم
        که میخندید به تمامیت اجبار.
        و سجده ای پیوسته
         به انعکاس این خواب  در غار.
        .....
        خوابم.
        در انتظار رانده شدن
        هی سیب خوردم و
        خرمن سوختم
        و
        شماره میخواندند فرشتگان مقرب خدا
        .....
        شماره هزار و چهارصد و اندی سال  بعد از هجرت
        و من ..یک کمی ...من شدم انگار.
        ...
        رویایی صادقه
        تکرار میشود
        در فاصله  بیداری پلکهایم.
        و
        نه.......نه .....نه
        صادق نیست.....
        اینجا خنجرها خنده را سر میبرند.
        و سبدها مرده میدهند به مادر ساحل
        موسی را.
        و تکرار نسل نوح سیاه است
        سیاه.
        و بکارت را نکاح اخر است.
        نه......نه......نه
        این تکرار سپید ذهنم نیست.
        میمیرم...
        و
        شماره میخواندند فرشتگان مقرب خدا
        .......
         صد هزاران سال قبل از هجرت
        .......
        دنیای زوراسیک.
        جنگلها را بسوزان در خشم شهاب .
        تا تاریخ چوب کم بیاورد
        و
        نوح
        نوح
        نوح
        .
        ...  اصلا تو اخراجی نوح
                                  
                                               (( وقتی که رویای صادقه دروغ گفت))     شاهرخ
        ۱۴
        اشتراک گذاری این شعر
        ۳۹ شاعر این شعر را خوانده اند

        سیده لاله رحیم زاده (آلاله سرخ)

        ،

        وحید کاظمی

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)(مدیر)

        ،

        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

        ،

        علی غلامی(مدیر)

        ،

        زهرا ضیایی(روح الغزل)

        ،

        حوریه (دلشید) اسماعیل تبار

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        محمد علی سلیمانی مقدم

        ،

        مجنون ملایری

        ،

        آرمین اسدزاد (الف)

        ،

        امیر جلالی( ا م دی )(مدیر)

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)(مدیر)

        ،

        فریبا غضنفری (آرام)

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        ،

        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

        ،

        صابرخوشبین صفت

        ،

        صفیه پاپی(مدیر)

        ،

        یونسی(یونس)

        ،

        علی صادقی(صادق)

        ،

        نیره ناصری

        ،

        محسن ملک زاده(رهگذر)

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        حسام الدین مهرابی

        ،

        مهدی صادقی مود

        ،

        مهرداد رستم آبادی (مه)

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        محمد رحیم کاظمی

        ،

        محمد هادی(سورنا)

        ،

        فاطمه توکلی

        ،

        يدالله عوضپور آصف(مدیر)

        ،

        مهناز نصیرپور

        ،

        مصطفی سالاروند(سالار)

        ،

        هادی کیانور (حکیم تبریزی)

        ،

        احسان نصر

        ،

        صحبت پارکی ( صُبی )

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۰:۳۲
        عزیز برادر تو ارمین عزیز با شعراتون مخ ترکوندیت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        موفقیت خودت و قلمت ارزوی قلبی من است خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۲۸
        اینجا خنجرها خنده را سر میبرند.


        و سبدها مرده میدهند به مادر ساحل


        موسی را.


        و تکرار نسل نوح سیاه است


        سیاه.


        و بکارت را نکاح اخر است.


        نه......نه......نه


        این تکرار سپید ذهنم نیست.


        میمیرم...


        و


        شماره میخواندند فرشتگان مقرب خدا
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود استادبزرگوارم
        زیبا عمیق
        وتاثیرگذاربود
        آفرینهااااااااااا خندانک خندانک خندانک خندانک
        مثل همیشه لذت بردم
        مانا باشید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۴۳
        درود بزرگوار
        بسیار جالب و زیباست
        دستمریزاد خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۱۱
        رویای صادقانه ام
        محو شد
        در زیر دندانهای هوس ...من
        من تر شدم
        تا لرزید چاقو
        در دست ابراهیم
        ...ودوره کردند مریم را
        انگشت اشاره تهمت زنانی که
        افاقه نکرد روزه ی سکوت بانو
        در دل سیاهشان
        وامواج خروشان دل \"یوکابد\"
        سبد موسی را
        بدستان مادر سپرد
        ....واینک نوح
        پدرانه نگاهش به چشم پسرش
        تا آب خنجری می شد بر گلویش...
        رویای من تمام \"من\"شد واژگونه....آلاله سرخ خندانک
        بداهه ای تقدیم قلم ارزشمندتان ...ببخشید سر رفته تراوش جوهر سیاه قلم بود در برابر سپید بلند فاخرتان....ارادتمندم استادم خندانک
        وحید کاظمی
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۲۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        وتکرار نسل نوح سیاه است
        مرحبا آقا مجتبی
        رفتم تو شعر یادم رفت سلام کنم ببخشید
        سلام آقا مجتبی عزیز
        فوق العاده بود لذت بردم
        موفق باشی و سبز
        علی غلامی
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۰۶
        سلام و درود فراوان
        در اوج فشارهای کاری خواندم و بازخوانی آن را لازم می دانم برای خود .....
        خندانک
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۰۶
        درود برشما دوست گرامیم جناب شاهرخ خان گل جسارت در شعرتان موج میزند مرحبا پاینده باشی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زهرا ضیایی(روح الغزل)
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۱۲
        درودبرشما
        بسيار زيباست خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حوریه (دلشید) اسماعیل تبار
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۵۲
        در تنگنایِ گلو
        به خفقانم
        زِ دلتنگی،
        هوائی بفرست
        به نیتِ آمدن..\"دلشید\"

        درود بزرگوار.. خندانک
        ستودنی ست اندیشه ی نویسای قلمِ توانای تان..
        می آموزم در مکتبِ دلسروده های جسورانه تان..
        زنده باد..
        خندانک خندانک
        خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۵۱
        درود بر شما
        خیلی زیبا بود
        «اشکی در گذر گاه تاریخ» بود به روایتی دیگر
        قلمتان نویسا باد
        خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۲۹
        باسلام‌ جناب شفیعی عالی سروده‌اید موفق باشید
        آرمین اسدزاد (الف)
        پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۳۲
        وقتی که رویای صادقه دروغ گفت !

        بی تعارف: شاهکار خندانک خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۰:۰۴
        عالی بود واقعا عالی....

        همیشه نویسا باشید خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۵۸
        جناب آقای شفیعی عزیز، سلام علیکم.
        ..........................................................
        اینجا، خنجرها،خنده هاراسرمیّ بُرند..............
        وسبدها...مُرده می دهند به مادرِ ساحل..........
        موسی را.
        .
        .
        .
        .
        .
        اصلاً تواخراجی نوح..............
        .........................................................
        چه می شود گفت دربرابرِ این سپیدِ بسیار سپید....که نوح رااخراج می کند.
        ومی خندد،به تمامیتِ (اجبار)............
        و.............ادامه نمی دهم.........چون ترسم ازآنست که (من هم )،اخراج شوم..........که نه نوحم........نه ،موسی.......ونه (سجده ای کرده ام درغار)....گرچه ازتبارِ اسماعیلم........و.
        جناب آقای شفیعی عزیز،باورکنید بسیار زیباست وعمیق........
        و(بنده) هم ترسم ازاخراج نیست...که (می روم).........
        دستمریزاد.بزرگوار.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۲۲
        دوست عزیز جناب شفیعی ابتدا عذر خواهی بنده را بخاطر عدم حضور بموقع در پای شعرتان پذیرا باشید و ای را بحساب حواس پرتی من بگذارید. گاهی اشعار دوستان را که می بینم گمان می کنم که خوانده ام ... اما این عوارض پا به سن گذاشتن است دیگر...
        انتخاب شما را بعنوان یکی از متخبین پست یک تصویر یک سپید مجددا تبریک عرض می کنم .و اعتقاد من هم همین بود و انتخاب من هم همین...
        و اما اثر زیبای شما... داستان زندگی پیامبران هر کدام قصه تاریخ حیات بشر است و بازی انسان در صفحه شطرنج روزگار... اینکه نوح چرا از همه موجودات جفتی را با خود به همراه برد و از انسانها چرا جفتی خاص را انتخاب نکرد... سئوالی است که خود نیز در آن مانده ام. اتفاقات درون غار و و دریای پیش روی موسی... همه و همه امتحان بودند برای آدمی ...
        اینکه شاعر نوح را اخراج می کند دلیلی است از به ثمر نرسیدن کار او ... شاید.
        قصه ای طولانی است و باز کردنش ...صلاح نیست.
        دوست عزیز بهره بردم و باز هم عذر خواهی می کنم بخاطر حواس پرتی ام. درود بر شما خندانک
        صابرخوشبین صفت
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۰۹
        سلام.
        سپید زیبایی بود
        موفق باشی خندانک
        صفیه پاپی
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۴۰
        ....... خندانک خندانک خندانک .........
        درود جناب شفیعی بزرگوار خندانک
        دیر امدنم را عفو کنید خندانک خندانک
        شاگرد تنبلی مثل من دیر می اید و جایش ته کلاس است خندانک
        اما شعرتان بسیااااار زیبااااا و بحث برانگیز است خندانک
        دیر آمده ام بهتر است حرف نزنم و ساکت گوشه ای بنشینم و... خندانک
        ...........‌.‌.. خندانک خندانک خندانک ...........
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:
        عتیقه‌فروشی، در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید کاسه‌ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه‌ای افتاده و گربه در آن آب می‌خورد. دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب می‌شود و قیمت گرانی بر آن می‌نهد.
        لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری! آیا حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت: چند می‌خری؟ گفت: یک درهم.
        رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه‌فروش داد و گفت: خیرش را ببینی.
        عتیقه‌فروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممکن است در راه تشنه‌اش شود بهتر است کاسه آب را هم به من بفروشی.
        رعیت گفت: امکان ندارد! من با این کاسه تا به حال پنج گربه فروخته‌ام. کاسه ام فروشی نیست!
        یادمان باشد:
        “همیشه نباید راه حل خود را بهترین راه حل دانست.”
        یونسی یونس
        جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۴۷
        عرض ادب و احترام
        بینهایت زیباست و با اوردن تلمیح در شعر
        هنرمندانه بود .........
        احسنت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی   صادقی
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۴۲
        سلام..

        بسیار عالی بود بزرگوار....درودتان باد ./ خندانک
        نیره ناصری نسب
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۱۵
        درود بر جناب شاهرخ گرامی

        مرحبا بر قلم زیبایت و اثری فاخر را خلق کردید

        امیدوارم همیشه باشید و بسرایید

        پاینده باشید به مهر خندانک خندانک خندانک
        محسن ملک زاده(رهگذر)
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۰۳
        سلام

        با صداقت تمام عرض می کنم
        مدت مدیدی بود سروده ای سپید منسجم و هدفمند و شیوا نخوانده بودم
        تا اینکه
        شاهرخ دست بر قلم برد
        گویی از پیش منتظر این سپید بودم
        کاش من این را می سرودم...کاش خندانک
        محسن ملک زاده(رهگذر)
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۰:۵۳
        باعث افتخارمه شاهرخ جان...چه خوب است که هستی خندانک
         موسی عباسی مقدم
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۲:۳۸
        سلام عزیز بزرگوار بسیار عالیو خواندنی بود خندانک خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۲:۴۳
        احسنت دوست گرامی
        بسیار زیبا سرودید
        درود بر شما...
        علی غلامی
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۱۱
        سلام جناب شفیعی
        چند مرتبه خواندم و شعرتان را دوست دارم فرصت شد مطالبی جهت همفکری عرض خواهم کرد.... خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۲۳
        سلام دوست خوبم
        قدم روی چشمم گذاشتی
        همیشه ارادت دارم خندانک
        مهدی صادقی مود
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۵۹
        آقا دیر رسیدیم و دیدیم که نوح اخراج شده
        ولی باز هم داغ داغ بود و چسبید
        خندانک خندانک خندانک
        درود برجناب شفیعی عزیز دوست بزرگوار
        خیلی قشنگ بود
        احسنت به شما
        لذت بردم
        خندانک

        و

        شماره میخواندند فرشتگان مقرب خدا خندانک خندانک خندانک
        منصور شاهنگیان
        دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۴۹
        با درودی صمیمانه :

        نمیدانم چرا ، آنچه از شما میرسد ، همگی بار مثبت دارند و انرژی

        بخش ؟

        صد البته این از روح بلند و ذات سالم و نیک شما حکایت ها دارد ...

        سروده هایتان را با این پیشینه میخوانم ، حتی اگر منجر به اخراج

        نوح از کشتی خودش شود ...

        پیروز باشید و سالم دوست خوبم ...

        مهدی صادقی مود
        سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۵۶
        درود مجدد جناب شفیعی عزیز
        دوباره داستان رویای صادقانه ای که دروغ گفتتان را خواندم و باز هم لذت بردم خندانک خندانک

        برقرار باشید خندانک
        محمد رحیم کاظمی
        چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۵۹
        سلام و درود برشما گرامی خندانک
        دستتان درد نکنه شاعر عزیز و بزرگوار خندانک
        سالم و سلامت باشید انشاءالله خندانک خندانک خندانک
        رودونا کیارنگ  (فاطمه توکلی)
        چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۴۴
        سلام و درود جناب شفیعی استاد بزرگوار خندانک
        قبل از نوح چه ؟ ... و قبل تر چه ؟... از همان اول عصیان در طشت خدا شره کرده بود و از دستش گِلچکه های تمرد می چکید وخود می دانست این لکه ها آسان پاک نمی شوند ... و عقل و اراده را در او نهشت که پاسخگو باشد ! ... پاسخگویی برای تمام آفرینش ... و شاید شریک جرمی برای همیشه همراه ... و از نفسش در او دمید ... که متمایز باشد از هر آن چه بوده و هست ... خندانک خندانک خندانک
        بسیار عالی سروده اید دست مریزاد خندانک خندانک خندانک

        بسیار زیبا به دلم نشست خندانک خندانک خندانک
        ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿
        به من بیاموز
        چگونه عطر به گل سرخش باز می گردد
        تا من به تو بازگردم
        مادر!
        به من بیاموز
        چگونه خاکستر، دوباره اخگر می شود
        و رودخانه، سرچشمه
        و آذرخش ها، ابر
        و چگونه برگ های پاییز دوباره به شاخه ها
        باز می گردد
        تا من به تو بازگردم مادر!
        «غاده السمان»
        ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿
        همیشه باشید و بسرایید
        خندانک خندانک خندانک
        یدالله عوضپور    آصف
        چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۰۶
        درودبر شما جناب شاهرخ
        خندانک خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۰۰:۱۵
        جنگلها را بسوزان در خشم شهاب .
        تا تاریخ چوب کم بیاورد
        و
        نوح
        نوح
        نوح
        ... اصلا تو اخراجی نوح
        (( وقتی که رویای صادقه دروغ گفت))
        درود
        حظی بردم
        مانا باشی برادر خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۰۴
        درود جناب شفیعی
        این صفحه ی پر از نظریه از چنین شعری اصلا بعید نیست شعر شما به اندازه ی سالها قصه ی تاریخ حرف داشت .....آدمها به کجا می روند؟
        دلم گرفت .....

        صد هزاران سال قبل از هجرت
        دنیای ژوراسیک.
        جنگلها را بسوزان در خشم شهاب .
        تا تاریخ چوب کم بیاورد
        و
        نوح
        نوح
        نوح
        ... اصلا تو اخراجی نوح

        (( وقتی که رویای صادقه دروغ گفت))
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مصطفی سالاروند(سالار)
        شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۴۶
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0