سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        هنگام دعا

        شعری از

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        از دفتر مانامه نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۴۶ شماره ثبت ۴۴۵۳۵
          بازدید : ۶۲۷   |    نظرات : ۱۱۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        آخرین اشعار ناب مجتبی شفیعی (شاهرخ)

                                                هنگام دعا
        پر گریه ترین چشمم
        در خالی جای تو.
        بی وقفه ترین قلبم
        در یاد نگاه تو.
        ..
        من رفته ترین یادم
        در ابی چشمانت.
        بی بهره ترینم من
        از گرمی دستانت.
        ..
        دستم چقدر خالی است
        در سینه چه غوغایست
        سجاده چه رویایست
        هنگام دعا امشب.
        ..
        هنگام دعا امشب
        یک گوشه دلم تنهاست.
        در سجده چشمانت
        محراب فقط با ماست.
        ..
        ای بسته ترین مزگان
         ای خسته ترین سایه
        تا شمع نمیرد باز
        گفتم :
        خداحافظ.
        گفتم:
        خداحافظ.
                                   ......................شاهرخ..................
         
        شعری است: یاد اور خاطرات قدیمی ام تقدیم به شما نابان
         
        ۱۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۱۵
        شاهرخ عزیز هم خودت و هم چرخش قلمت را دوست دارم برادر خوبم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۲۹
        من رفته ترین یادم


        در ابی چشمانت.


        بی بهره ترینم من


        از گرمی دستانت.
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود استادبزرگوارم
        بسیارزیبا بود
        احسنت خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۵۴
        درود گرامی
        بسیار زیبا و خوش آهنگ خندانک خندانک خندانک
        نجمه طوسی (تینا)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۰۹
        سلام بر برادر ادیبم
        نیمایی خوش آهنگ و روانی بود .
        چند پیشنهاد :


        در سجده چشمانت



        محراب فقط با ماست.( محراب دعا بر پاست )



        ..



        ای بسته ترین مژگان



         ای خسته ترین سایه



        تا شمع نمیرد باز



        گفتم :



        خداحافظ. ( اگر دقت کنید سر هر مصرع یک هجای بلند دارد به غیر از این مصرع که می توانید آنرا اینگونه روان تر کنید .
        که خداحافظ )



        گفتم:



        خداحافظ.( که خدا حافظ)



            



        حسام الدین مهرابی
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۰:۰۲
        سلام و درود شاهرخ خان عزیز
        بسیار لذت بردم از خواندن این سروده ی دلنشین
        و بسیار خرسندم که اولین کسی بودم که خواندن این شعر زیبا نصیبم شد...
        احسنت
        آرمین اسدزاد (الف)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۳۸
        رفیقم با مرامم مجتبی جان شاهرخ
        با اجازه این شعر... (فارسی کم آوردم!)
        با اجازه این شعر فانتاستیک رو کپی کردم...

        پ.ن: یه دفتری دارم هر جا حرف و شعر معرکه ای بشنوم یا بخونم، اونجا مینویسمش برای نوه، نتیجه هام...
        عباس زارع میرک آبادی
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۴۶
        درود بر شما
        بسیار لطیف و شیرین
        حظ بردم
        من رفته ترین یادم


        در ابی چشمانت.


        بی بهره ترینم من


        از گرمی دستانت.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۵۹
        باسلام جناب شفیعی‌ عالی‌موفق باشی
        امیر جلالی( ا م دی )
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۰۷
        ای بسته ترین مژگان
        ای خسته ترین سایه
        تا شمع نمیرد باز
        گفتم :
        خداحافظ.
        دوست عزیز و شاعر ارجمند ، جناب شفیعی ، حکایتی قدیم را به زبانی جدید روایت کردید و نکته جالب توجه ادبیات گفتاری شماست که دارای موسیقی خاصی است و این موسیقی خیلی به انتقال احساس اثر کمک می کند .
        ریتمیک بودن کار شاخصه آن است و سادگی ان دوست داشتنی ... بهره بردم و دلنشین بود نیز... درود بر شما خندانک
        زهرا حسینی
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۲۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۲۸
        این سینه
        گنجینه خاطرات ماست
        تلخ ....گاه شیرین
        دروداستادم.................نیمایی زیبا ولطیف وآرامبخشی بود...

        دلشاد وپاینده باشید........................... خندانک خندانک خندانک
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۴۱
        درود ها برشما دوست عزیزم بسیار زیبا بود به وجد آمدم شاد باشی بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۰۰
        درودها، بسیار زیبا بود
        ********************
        در سینه چه غوغاییست ........
        ........ یک گوشه دلم تنهاست
        ....... هنگام دعا امشب
        **********
        خیلی زیبا
        نیره ناصری نسب
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۴۵
        درود بر جناب شاهرخ بزرگوار
        نیمایی لطیف و زیبایی بود

        در سجده چشمانت
        آنگاه که من دیدم
        زیبا نظر کردی
        در لحظه ی بارانی
        خندانک
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۲۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر آقا مجتبی عزیز
        استاد گرانقدرم
        خرابم کردی با این شعر
        چه احساسی داشت
        چه آهنگی داشاولش
        یه ذره روش کارنی از نمیایی در میاد میشه یه ترانه ی تپل مجلسی
        عالی بود
        وحید کاظمی
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۲۵
        من یه اووووووووف یادم رفت بگم
        اووووووووووف
        عجب شعری
        چش نخوری داداش ماشالله
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۰۵
        جناب آقای شفیعی عزیز، سلام علیکم.
        ...........................................................
        دستم چقدرخالی ست..........
        درسینه چه غوغایی ست......
        سجاده چه رؤیایی ست...
        هنگامِ دُعا امشب............
        ......................................................
        چقدرزیبا ودلنشین.......ورؤیایی ست این دِعای شبانه
        لذّت بردم ازاین نیماییِ دلچسب.دستمریزاد.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۴۳
        و باز هم کلید واژه ی مرموز اشعار شما ، آبی !
        چه موزون قشنگی بود
        لذت بردم
        درود برشما جناب شفیعی عزیز خندانک

        من رفته ترین یادم

        در ابی چشمانت.

        بی بهره ترینم من

        از گرمی دستانت. خندانک خندانک
        بهاره ترابی (بهارنارنج)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۰۵
        شک ندارم از دل برآمده که اینقدر به دل من نشست خندانک عااالی بود خندانک
        خدا آبی جان رو واستون حفظ کنه خندانک تو شعر بعدی منتظر شناخت بیشتر ایشون هستم خندانک
        امید مرادی
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۱۵
        درود بر داداش شاهرخ عزیزم ...که اینقد شعراشو دوس دارم ...دوبند اول که فوق العاده بود بازی واژکان عجیب خوب بود ...و عالی عجیب اشنا بود برام...سپاس خندانک خندانک

        پروانه ای بودم
        میانِ
        شمع هایی خاموش...

        همین الان خندانک
        یونسی یونس
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۰:۳۹
        عرض ادب و احترام
        بی نهایت اهنگین و با موسیقی معنوی درونی
        احسنت ..........................لذت بردم
        علی غلامی
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۲۵
        سلام و درود جناب شفیعی
        انگار ما به ته دیگشم نرسیدیم و همه دوستان تاختند و ما باختیم.......
        بسیار با حال بود و احساسی و دوباره می خوانم و می گویم حرفم را......
        خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۱۰
        آفرین و چقدر هم زیباست
        خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۱۷
        ............. خندانک خندانک خندانک .................
        گفتم که خداحافظ...
        خندانک
        خندانک
        درود جناب شاهرخ بزرگوار خندانک
        نیمایی بسیااار زیباااا و لطیفی بود خندانک خندانک خندانک
        سپااااس خندانک
        .............. خندانک خندانک خندانک ................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        مردی بودا را دشنام داد، هیچ نگفت و آن ده ترک نمود. مرد را گفتند که دانی چه کس را ناسزا گفتی؟ گفت: ندانم. گفتند که بودا بود، عارفی بزرگ است. پس مرد بر زندگی اش بیمناک گشت. در پی اش رفت و روزی دیگر او را یافت. بر پایش افتاد و بخشش طلبید. گفت: “تو که هستی و چه می خواهی؟ طلب عفو از چه روی است؟” گفت: “دیروز تو را دشنام دادم، حال نادم هستم و طلب بخشش دارم.”
        گفت: از امروز بگو، من از دیروز هیچ نمی دانم.
        فریبا غضنفری  (آرام)
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۲۱:۳۵
        چقدر نرم و دل انگیز ،

        خیلی خیلی شعر آهنگینتون رو دوست داشتم .
        با اجازتون میخوام این شعر رو مزین به نام شاعر خوش قلمش در تلگرام برای دوستانم هم share کنم. البته اعتراف می کنم قبلا هم اشعار شما و برخی بزرگواران رو به اشتراک گذاشتم وبدون شک نام خالق اثرها رو هم کامل درج کردم. امیدوارم دوستان ناراضی نباشند خندانک خندانک خندانک
        محسن ملک زاده(رهگذر)
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۱۴
        خندانک درود شاهرخ عزیز
        زیبایی در نگاهت جاریست که بر شعرت رسیده
        محسن ملک زاده(رهگذر)
        سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۴۸
        ببخش شاهرخ عزیز
        یک هفته گرفتار کار بودم
        و یک هفته مرخصی گرفته ام که بسیار عقبم از قافله ی شعر
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        ب سلام به همه نابیون محترم ااا خوشم نمیاد قسم بخورم برای این موضوع کاملا بی ارزش اما چنان با روح و روان آدم بازی می کنید مجبورم این کارو بکنم به والله قسم توی ناب هیچ پروفایل فیکی ندارم ااا برای چی وقتی می تونم خودم فعالیت کنم حرفامو بزنم فیک داشته باشم ااا نه ثنا خانوم منم نه آتنا خانوم نه هیچ احد و الناس دیگههه ااا توی ناب و وبلاگم تنها یه اسم دارم اونم شاهزاده خانوم از سال هشتاد و هفت تا حالااااااا ااا شاد باشید
        مدینه ولی زاده جوشقان

        یک چند پی دانش و دفتر گشتیم کردیم حساب اا یک چند پی زینت و زیور گشتیم در عهد شباب اا چون واقف از این جهان ابتر گشتیم نقشی است بر آب اا ترک همه کردیم و قلندر گشتیم ما را دریاب
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ترنّمِ صَفای جان صداقت است و راستی ااا شُکوهِ اعتبارِ حق صلابتِ بَهاستی اا سلام بداهه ی
        ساسان نجفی

        ما آرزوی عشرت فانی نمی کنیم اا ما را سریر دولت باقی مسخر است
        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        زده ام قفل بزرگی به دروازه دل که دگر بار به روی احدی وانکنم آنچنان دل بشکسته که اااا هم حتی پشت دروازه دل در بزند وانکنم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0