سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403
  • شكست حملة نظامي آمريكا به ايران در طبس، 1359 هـ‌.ش
16 شوال 1445
    Wednesday 24 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      چهارشنبه ۵ ارديبهشت

      از چشمهایش خوشه ی انگور می ریخت

      شعری از

      احمد بیرانوند

      از دفتر دلواژه نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵ ۱۰:۳۹ شماره ثبت ۱۶۹۰۵
        بازدید : ۱۴۴۸   |    نظرات : ۵۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر احمد بیرانوند
      آخرین اشعار ناب احمد بیرانوند

      وقتی تمام غصه اش را دور می ریخت بر لحظه ها اسپند و عطر و تور می ریخت فصل عبور برگهای خسته از باد از چشمهایش خوشه ی انگور می ریخت مثل غزلهای پر از احساس شرقی از حرفهایش نغمه ی سنتور می ریخت در بهت تب آلود شب هنگام وحشت از لا به لای خنده هایش نور می ریخت زلف پریشان چون به دست باد می داد بر شاخه ها رنگ قشنگ بور می ریخت غارت همیشه شیوه ی چشمان او بود در کشور دل لشکر تیمور می ریخت چون بر سر دار ملامت دیدمش باز روی لبانش خنده ی منصور می ریخت این غزل رو خانم لیلا مهذب(دنیا) بسیار زیبا با آهنگ دکلمه کردن که هم اینجا وهم توی وبلاگشون قابل دانلود و شنیدنه
      ۴
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵ ۰۸:۳۷
      درود خندانک
      احمد بیرانوند
      پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵ ۱۰:۳۹

      وقتی تمام غصه اش را دور می ریخت
      بر لحظه ها اسپند و عطر و تور می ریخت

      فصل عبور برگهای خسته از باد
      از چشمهایش خوشه ی انگور می ریخت

      مثل غزلهای پر از احساس شرقی
      از حرفهایش نغمه ی سنتور می ریخت

      در بهت تب آلود شب هنگام وحشت
      از لا به لای خنده هایش نور می ریخت

      زلف پریشان چون به دست باد می داد
      بر شاخه ها رنگ قشنگ بور می ریخت

      غارت همیشه شیوه ی چشمان او بود
      در کشور دل لشکر تیمور می ریخت

      چون بر سر دار ملامت دیدمش باز
      روی لبانش خنده ی منصور می ریخت
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵ ۱۴:۳۳
      درود برشما خندانک خندانک خندانک خندانک
      وحید سلیمی بنی
      پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵ ۱۷:۴۶
      درود بر جناب بیرانوند عزیز
      خسته نباشید خندانک خندانک خندانک
      طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)
      پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵ ۲۰:۲۵
      درود بر شما

      بسیار زیبا قلم زده اید.

      خندانک خندانک
      رضا عزیزی (رهگذر)
      جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵ ۰۹:۴۴
      با سلام خدمت شما
      غزل بسیار زیبایی از شما خواندم خندانک خندانک
      گویا از تبار هم باشیم بهر حال خرسند شدم خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0