سه شنبه ۴ ارديبهشت
|
|
گر صنم بر دل زارم نکند یک نظری...
|
|
|
|
|
در هیاهوی بی وقفه زمان
و در غبار روز و شبهای بی رحم
که همچون انبوه مرغان مهاجر
از آسمان نیمه ابری
|
|
|
|
|
من که میدانم و میدانی چرا شرمسارم
|
|
|
|
|
گیسوانت ، ناز چشمانت ، لبانت یا که ابروی کمانت
|
|
|
|
|
درد بی درمان کماکان نزد ما احساس شاهی می کند
|
|
|
|
|
آنگاه که خورشید پشت کوهها
سر فرو می برد
و ماه از افق های دور دست سر بر می آورد
در سکوت شب
کتابها
|
|
|
|
|
ای که دوری تو میکشد مرا...
|
|
|
|
|
هرگـز به دلـم یاد تو خامـوش نشد
آن شعـلهی آتش که فرامـوش نشد
با این که جفا شد به دلم از طرفت
جز
|
|
|
|
|
بلند ترین صدا نفس
چنان که برق بی رعد می زد بر
کوه
خورشید عرق سردِ شرمش
یخ کرده در دستار
ابر
|
|
|
|
|
روایت هر صحنه ، با روایتگر است
اوست که مغرض ، یا که دادگر است
|
|
|
|
|
بنام خدا.
اینجانب........
|
|
|
|
|
کاش می گفت که درگیر نگاهش نشوم
|
|
|
|
|
دلم ویرانه ای گشته از اندوه و عذاب عشق
|
|
|
|
|
نغمه های مطنطنی و تنم، سبز شد در بهار موهایت
مثل مه پخش می شوم گاهی، در میان حصار موهایت
|
|
|
|
|
در من کسی به سلاخی ام می کشد
آخر همین دل به تباهی ام می کشد
ابری سیاه میان آسمانم نشست
اندوه
|
|
|
|
|
کسی را جزتو . . .
نخواهم سرود
|
|
|
|
|
باب الحوائجی و مرامت محمّدی است
|
|
|
|
|
یکی پیوسته در من می خروشد
|
|
|
|
|
این باغچه دگر به خودش فصل بهار را نخواهد دید
|
|
|
|
|
گاهی آن قدر از دوریت
خانه نشین می شوم
که گویی مادرم در کودکی راه رفتن را یاد
من نداده است...!
|
|
|
|
|
مهره ی مار داری
چو عنکبوتی صیاد ،
صیدی به تار داری
|
|
|
|
|
کاش آدم را نمی راند از جنان.
|
|
|
|
|
حتمٱ دریادداشت خود حیرت مرا ثبت کن
|
|
|
|
|
ماهِ شعبانْ هر سال
می دَهد این را نَوید
که غَم و غُصه از این
برگِ تقویم پَرید
|
|
|
|
|
دست و دلم به شعر نمیرود
با مغزی رکود کرده
نه پیغامی نه تماسی
اثری از تو نیست که نیست
جانِ دل
|
|
|
|
|
خورشید حضورت
تماشائیست ، وقتی مست می کند
هزار بوته ی عاشق را !!!
و رقص کنان میان دشت زیبا
|
|
|
|
|
به حسرت چون ز کف ماه رجب رفت
کـزیـن حسرت نگـــر آهــم بــه لب مــانــد
مهِ شعبـان خـوش آمـد گـر رج
|
|
|
|
|
ای مرغ سحر از دل پروانه بگو
از آن همه عاشقْ درِ میخانه بگو
آواز تو دارد ز سحر زمزمه ای
این زمزمه
|
|
|
|
|
عمریست که رفتیم
پای در راه گذاشتیم
با زمزمه باد گذشتیم
گفتیم و شنیدیم
دل شکستیم
پایان سفر ببین
|
|
|
|
|
چه میدانی دلم از چه گرفته است
|
|
|
|
|
خداونـدا چرا دنيـا به من در حال جنگ است
|
|
|
|
|
چومشتاقان هوای چشم تو دارم نگار ا
چو کودک در پی مادر بگریانم نگارا
ببوسم سینه باران چو
|
|
|
|
|
دست سبزت،
--ید بیضای موسا وُ،
--لبت چشمهی آب حیات.
ای مسیحای کفر و دین!
میڪُشی و
زنده میسا
|
|
|
|
|
روزنامههای (معلوم الحال)؛
تیترشان تغییر نمیکند...
|
|
|
|
|
از چـه تـرسانـی مـرا از کـردگــار
نکتـه ای گـویـم تـرا من یـادگــار
مهر او والاتر است از مهر مام
|
|
|
|
|
دوره ی فانوس ها و شب نشینی های شاد
|
|
|
|
|
من آن جوان تکیه بر درختم نه ز غم عشق.....
|
|
|
|
|
راه قلبت را نمیدانم،
کسی را در دلم جا نیست
|
|
|
|
|
بردار گوشی را خودت لطفا ..
|
|
|
|
|
شبی رفتی که تقدیرم جنون باشد
|
|
|
|
|
یاد اولین دیدار ** در اولین نگاه کنار سقاخانه اسمال طلا **
|
|
|
|
|
خورشید سرخ از صحنه این آسمان رفت
یک روز دیگر از شمار عمرمان رفت
|
|
|
|
|
دلتنگ میشم
با این که دورم
از تو غروری
و...
|
|
|
|
|
ديدم يكي درخت تناور كنار جوي
پرسيدمش كه عمر چه كردي كمي بگوي
|
|
|
|
|
گر جماعت حرفهایم را تمسخر میکنند باکی نیست
حرف های عاشقان بر قاصدک را باد باور میکند
|
|
|
|
|
لبخند بزن حتی زمانی که قلبت از درد میگرید.
|
|
|
|
|
آیین تو آینه ی ما،ظلم فکن شد
اندیشهِ نابِ تو ندای این وطن شد
|
|
|
|
|
دور از زندگی ماشینی در کمی آن طرف تر.
نفس می کشم و از زندگی ماشینی فاصله می گیرم.
|
|
|
|
|
تنها شده بود دلش یه عاشق میخواست...
|
|
|
|
|
تو را با چشمه ساران میشناسد گله آهوها
|
|
|
|
|
صحرای خشکی هست، آنجا که نباشی تو
|
|
|
|
|
خاطرت هست که دیدم در میخانهی عشقت بسته؟
|
|
|
|
|
یک چهار پاره شاید طولانی ترین شعری که تا کنون نوشته باشم
|
|
|
|
|
ای قلمم،
بنویس از دلتنگیهایم
|
|
|
|
|
کامی کازه یا انتحاری؟
چه فرقی میکند
وقتی خودخواسته خودم را
به اعتراض میکوبم!
|
|
|
|
|
مخور غصه گر روزگاران شده کسری وکاستین
بزرگی آن خالقی که با لا تر ین ها ست بین
|
|
|
|
|
این خزان در پی خشکیدن و افتادن توست...
|
|
|
|
|
چو تنها نشین شب در دل دارم غمی
غم دل را دورم نما جفا رود به رهی
|
|
|
|
|
بگو تا غمزه هایت شغل بر جانم نیاندازد
|
|
|
|
|
آنان که چشم به رضای عشق داده اند
در معضر عشاق هنر عشق آموخته آند
برده اند انچه به خاک زمین
|
|
|
|
|
قایداسین خیلقَتین کیم بیلیرنلَر، اینسانلار نَیی چون یارانیب اولَر؟
|
|
|
مجموع ۱۲۳۵۷۷ پست فعال در ۱۵۴۵ صفحه |