شعرناب

سایه نویسی

اولین بار،در یک برنامهپرمخاطب تلویزیونی دیدمش.
جوانی محجوب،تودل برو،متین و موقر بود.از آنهاکه هرگزدروغ نمی گویند وقضاوت نمی کنند.از ارتباطش با خداوندگار هستی :احساس حقارت و حسادت کرده و ازطرفی بداشتنش بخود می بالیدم.درانتها،ترانه ایرا بصورت زنده با لهجه ی محلی اجرا نمود و البتهصدای قدرتمندش این ضعف را پوشانید.
متأسف شدم که اینقدر دیر با اوآشناشده ام و امروز باوجودی که تنها چندروز ازین آشنایی سطحی میگذردبیش از پیش متاثرم که چون اویی لقب هنرمند و دانش پژوه را یدک می کشد.
می بایست شاعر باشی تا بدانی چه می گویم.
شعر مثل بچه آدم است.او را بدنیا می آوری.می پرورانی.لحظه لحظه بزرگ شدنش را شاهدی و بعداز گذشت سالیانی دراز هم هرلحظه می بینی اش ،خوشایندترین احساسات را تجربه می کنی.تصور کن یکی ازینروزها،یکبیخبر از خدایی پیدا شود و بچه ای را که باخون دلبزرگش کرده ای باخود ببرد و نامشرابرفرزندتبگذارد و همه جا او را فرزند خویش معرفی سازد.آنوقت خواهی دانست کهامثال من چه ها کشیده ایم از اینجماعت بچه دزد.وقتی پای صحبتهای دوست شاعری نشستم کهاز او و اعتمادش سوءاستفاده شده بود ؛عمیقاً مظلومیت جامعه ادبی را حس کردم خصوصاً آنهایی که به هیچ تریبونی وصل نیستند.این آقای هنرمند که سری بین سرها درآورده حاضر به اقرار به اشتباه و عذرخواهی نبودهو اصولاً هنوز معتقد است که آنها را خود سروده...هزاران دریغ که شهامت مناظره نداشتتا بعنوان عضو کمینه ی جامعه مفاخر ادبیبفهمانمش که اصولاً اگر شاعرنباشد بساط خوانندگی را نیز می بایست برچید...
در اینجا لازم می دانمقدری مقولهٔ سایه نویسی را بشکافم.
در سایه نویسی از وزن ، ردیف و قافیه شعر شاعر اصلی استفاده میکنند و با جابجایی کلمات و یا استفاده از کلماتی که در ظاهر با کلمات شاعر اصلی تفاوت دارد اما مفهومی واحد دارند همان سروده را بنام خود به ثبت میرسانند .
قطعاً افرادی که با نام شاعر دست به سرقت میزنند اگر بخواهند با احساس و خلاقیت شان شعری سرایند چه بسا اشعار زیبایی از آنان شاهد باشیم اما نکته قابل توجه اینست که نمیخواهند خلاق باشندولقمه را آماده میخواهند و ره صدساله را میخواهند یکشبه طی کنند.متأسفانه نبودِ سازوکارِ مناسب و اندیشمندانه،عدمِ فرهنگسازی ونبودِ قوانین بازدارنده و جریمه های نقدی و غیرنقدی و.....ازجمله عوامل جانبی است که باعث افزایش حجم سرقتهای ادبی خصوصاً در شبکه هایمجازی شده است.در این راستا باید ستود اشخاصی را که بدون دریافت هیچ حق الزحمه ای بصورت خودجوش در مبارزه با این پدیدهٔ شوم،آستینها را بالا زده اند و اگر رخصتی فراهم می بود نام این عزیزان را ذکر می کردم.
و اما سخنی با شما شاعر و خوانندهٔ عزیز:
سکوت و بی تفاوتی درتأیید هر شعری که میخوانیم خاصه اگراندک تردیدی نسبت به صحت و اصالت شعر احساس کنیم خیانت به جامعهٔ ادبی است.چه بسا قربانیان بعدیِ این پدیده ی تکاندهنده ، خود ما باشیم.
#محمد_نیک روش


0