شعرناب

(نقد......)

بنام نگارگرعشق..............
........................................................
ازآنجا که بحثِ (نقد....)همیشه داغ است و.......حواشی به دنبال داشته ودارد....وهرازگاهی، دوستی وهموندی ، نظری بیان می نماید دراین مورد.......بران شدم تا بااجازه ی اساتید....نظرم راخیلی کلی ودرعینِ حال ساده بیان کنم.......به این امید که شاید برای خودم لااقل، مفیدباشد.........
(نقد....)ویاشاید (انتقاد....)،بیانِ خوبی ها وبدیهاست ونه،ایراد گیری وعیب جویی....ونه تخریب.
نشان دادنِ قوّت ها وضعف هاستدریک اثرِ ادبی که می تواند...شعرباشد،....قصّه نویسی باشد ویا......
وامّا چون منظورِ نظرِ ماهمه دراین سایت(شعر)ست....فقط دراین مورد....صحبت خواهد شد.....
نقاّاد کسی ست که باعلمِ به موضوع......عیان می نماید نکاتِ پنهان وظریفِ یک شعررا.......مستدّل ومنطقی،سره راازناسره جداکرده وکمک می نماید به سراینده وخواننده،...تامسائل وحواشیِ درونیِ سروده را...بهتردرک نموده...ودرنتیجه لذّتِ بیشتری حاصل شود.......بهترین خدمتی که می توان به شاعرنمود،....(نقدِ ) اثرِ اوست.......بدونِ درنظرگرفتنِ ملاحظات والبته....با رعایتِ حدودِ اخلاقی........دراین صورت است که شاعری می تواند بامشاهده ی نقطه نظرهای دیگران......راهِبهترسرودن را...درپیش گیردو......اگرچه نه به زبان....ولی دردل، شاکرباشد ازکشی که این لطف رادرحقّش نموده است.
وامّا....اگر بخواهیم واردِ درمقوله ی (نقد....)شویم......اولیّن کار،بادقّت خواندنِ سروده است...گاهی هم شاید لازم شود،چندبارخواندنِ ان.....شکافتنِ لایه های هربیت ومصرع......بادرنظرگرفتنِ معنای واژه ها،....دررابطه باصنایعِ زیبای ادبی،...به شکلی که هیچ نکته ای ازنظر،پنهان نماند....که اگر این اولّین قدم...درست برداشته شود.......مسلمّاً تارسیدنِ به نتیجه ،که نقدی منطقی....سازنده.......وراهگشاست.......برداشتنِ قدمهای بعدی....اسان ترخواهدبودوحتماً تصدیق خواهید نمود که باسطحی خواندنِ یک شعر....ووارد شدنِ در(نقد.....)جزین که وقتِخودراهدرداده ایم....نتیجه ای هم عایدِ کسی نکرده ایم.....زیرا...زیبایی های شعررادرک نکرده ایم.......... ریزه کاریهای اثررا...متوجه نشده ایم.......وایضاً نازیبایی هارا...گرچه، (نقد.....)فقط بزرگ نماییِ عیب هانیست.
گاهی سروده ها عمیقند وپیچیده...که دراین صورت..کار مشکل ترشده ودقّتِ بیشتری رامی طلبد.........زیرابه آسانی نمی توان به تمامِ زیروبم های شعر، پِی بُرد.....اگرچه فرموده اندو...خوانده ایم که یکی ازخصیصه های شعرِ خوب وعامّه پسند، ان ست که بیانِ منظور، به شکلی باشد که سؤالی برای خواننده باقی نگذارد...ولی همه ی موارد راباید درنظرداشت.
عرض کردم که مطلع، بسیار می تواند کارگُشا باشد....هم برای کسی که خواننده ی شعراست وهم کسی که می خواهد(نقد....)بنماید......ساختمانی رادرنظربگیرید بادرِ بسته......که شما می خواهید واردش شوید شاید به منظورِ گذرانِ ساعتی ....ویاهرمنظورِ دیگری......به محضِ اینکه در، بازمی شود...درهمان لحظه ی اوّل.....منظره ای که روبرویتان قرارمی گیرد...می تواند مشوّقِ شما باشد برای ورود....ویاصرفِ نظرازداخل شدن(بیتِ مطلع، می تواند چنین حکمی داشته باشد)...بنابراین.....نگاهِ دقیق به بیت ویامصرعِ اول......ریتمِ واهنگِ شعر......انتخابِ واژه هاوارتباطشان ازنظرِ معانی....چگونگی قرارگرفتنشان...درکنارِ یکدیگر.............قدرتشان دربیانِ منظور.......فصاحت وبلاغت وشیواییِ گفتار.........واحیاناً خلقِ وآژه های نو وبدیع........ودرکنارِاینها....چگونگیِ بهره بُردن از قدرتِ تخیّل.......ومضمون...که بیان کننده ی تمامِ ان چیزی ست که شاعربرای نوشتن....دست به قلم بُرده است.....وودرنهایت، خروجیِ شعر.....چه گفته؟.....به چه منظور.....؟تاچه حد موفّق...بوده؟.......وووووووهمه ی اینها رابرای (نقد....)نمودن باید درنظرداشت.....
سبکِ شعر هم بسیار می تواند مهّمباشد...که مسلمّاً نقدِ هرنوع سبکیدر حیطه ی تخصّص هرنقادی نیست.
وامّا یک موضوعِ مهّم دراشعارِ(کلاسیک).......چگونگی رعایتِ وزن.....اهنگ...وریتمِ سروده است که حتماً وبادقّت باید درنظرداشت،واینکه همه ی این قواعدِ مهمِ دراین سبک به خوبی رعایت شده یاخیر......برای تعیینِ وزن هم.......الزاماً نباید ...هجاهاراشمرد....بهترین وسیله....برای این کار....داشتنِ یک(گوشِ) باشعرآشناست...زیرابرخلافِ انچه که ناآشنایانِبا شعرکلاسیکگمان می کنند....حتماً باید تعدادِ هجاها، برابرباشند..... یک سراینده ممکن است گاهی به ضرورت...وبااستفاده ازقانون(ابدال)....درمصرعی ، دوهجای کوتاه رابدل نماید به یک هجای بلند....که دراین صورت...هیچگاه، تعدادِ هجاها مساوی نخواهدشد...وایرادی هم نیست.....برابربااختیاراتِ شاعری.....استفاده ازچنین موردی...برای هرکسی امکان دارد.....
( راههای دیگری هم برای تشخیصِ درست ویاغلط بودنی وزنف وجوددارد که جای بحثش دراین مقال نگنجد)
ازخصیصه های بارزِ شعرِ کلاسیک....رعایتِ وزن واهنگ است که البته برای کسانی که درتخصصّشان نیست شاید به نظر مشکل باشد....ولی سراینده های حرفه ای دراین سبک....هم وزن وآهنگ رابه خوبی رعایت می نمایندوهم...منظوررابه درستی بیان می کند......ودرنهایت.....،(نقد.....) محک زدن است.....تعیینِ معیار است.....تشخیصِ خالصازناخالصی هاست.....تعیینِ ارزش است .....وشاید بهترباشد که گفته شود،به نوعی داوری وقضاوت است که اگر باعدالت ومنصفانه نباشد....گاهی ممکن است....سراینده ای رابرای همیشه ازسرودن.....ناامید نماید....
دوستان....آنچه راکه باتمامِ کمی ها وکاستی هایش عرض نمودم.........(که البته به خاطرِ بعضی مسائل، سعی درخلاصه نویسی داشتم.....)برداشتِ واعتقادِ حقیر به مقوله ی(نقد.....)است......ولی خواهشم اینَست که از(نقد....)کردن و(نقد....)شدن نهراسیم.....وبرعکس ازدوست.....هموند......وعزیزان، به اصراربخواهیم که درحقِّ مالطف نموده....وشعرمان را...موردِ (نقد......)قراردهند......باقلمی تیز....وبُرّا.......دربینِ باغ دارانِ انگور.....یک امرِ عادی ست که باید...درفصلِ بُریدنِ درخت انگورویا(مَوْ)....کاررابه کسی سپرد که رحمی دردل نداشته باشد....چه هرچه بیشتربِبُّرد....خدمتِ بیشتری هم به باغ...وهم به صاحبِ باغ نموده است.........
ویک خواهشِ دیگر.........عزیزان...دوستان......شاعرانِ گرامی........سعی کنیم....کلمات رادرست بنویسیم.......درستِ کلمات رابنویسیم.......ازغلطِ املایی...پرهیز کنیم.......باوربفرمایید اگر، شعرمان نمونه ودربالاترین درجه باشد...بودنِ یک غلطِ املایی درنوشتنِ ان.....برای خواننده بُهت برانگیزخواهدبود........ونظرِ اورادرموردِ شاعر.....به نوعی...تغییرخواهدداد...حتماً بعدازنوشتن....نگاهی دوباره داشته باشیم ...به انچه که برای سرودنش...زحمت کشیده شده...گاهی بعضی ازنوشته ها....نشان دهنده ی بُغضِ نویسنده است،وشکّی نیست که به گاهِ نوشتن.....موجی ازعصبانیّت دراوفوران داشته.......جمله بندیها غلط....وووووووووکلامِ اخر.........ببخشید بر(دیوانه)....ولطف نموده.....(نقدِ ....)بنده را، موردِ (نقد....)قراردهید...که باگوشِ جان، اماده ی شنیدنم.............ممنونم ازهمه ی کسانی که وقت می گذارند ومی خوانند......موفق باشید انشاءا...................


0