شعرناب

ضرورت کوتاه سرایی


ضرورت ایجاد کارگاه های شعر ، در قالب ها و سبک های گوناگون را زمانی بیشتر تشخیص دادم که چند ماه قبل ، به تمرین کوتاه نویسی روی آوردم ...
کوتاه نویسی در شعر ، در آینده ، بسیار ضروری خواهد شد ... رشد وحشتناک تکنولوژی و درگیر شدن مردم به زرق و برق های زندگی ماشینی ، فرصت مطالعه ی رمان های بلند و اشعار طویل را همواره کمتر و کمتر می کند ...فراموش نکنیم که تا چهل سال پیش ، در همین کشور با جمعیتی سی میلیونی ، تیراژ برخی رمان های قطور ، از سیصد هزار نسخه نیز می گذشت ....امروزه ، با دو و نیم برابر شدن جمعیت کشور ، به نسبت چهل سال قبل آمار تیراژ رمان ها و مجموعه اشعار شاعران ( بجز در چند مورد خاص ) بین ۵۰۰ تا ۲۰۰۰ نسخه است ....چهل سال قبل ، نویسندگان و شعرا ، برای انتشار آثارشان ، حق الزحمه های کلان می گرفتند ، اما در حال حاضر ، برای انتشار یک مجموعه شعر یا رمان ، نویسنده باید پس اندازش را خرج انتشار کتاب هایی کند که در اغلب موارد ، در انبار ناشران ، خاک می خورند ....
.البته هنوز هم در کشور هستند کسان معدودی هستند که از چاپ آثارشان ، ارتزاق می کنند ...اما مگر چند نفر در کشور مثل محمود دولت آبادی یا فاضل نظری و یا گروس عبدالملکیان داریم که کتابهایشان، با تیراژ بالا منتشر می شود ؟! ( کتاب های درسی و آموزشی را در این مطلب مد نظر قرار نداده ایم )
بسیار دیده ایم که ، اکثر افراد ، از خواندن اشعار بلند ، روی گردانند ...این جمله معنایش این نیست که شعر بلند ، شعر خوبی نیست ، بلکه منظور اینست که تعداد مخاطبان و افرادی که فرصتی برای این کار می گذارند ، بسیار اندک است ....
چند سال قبل ،جایی خواندم که در یک نظرسنجی دانشگاهی ، کمتر از سه درصد دانشجویان کارشناسی ارشد ادبیات فارسی ، اعلام کرده اند که غزلیات شمس را بطور کامل خوانده اند و کمتر از دو درصد ،کل شاهنامه را از ابتدا تا انتها خوانده اند ...
محدودیت زمانی ، جبری ست که بر سر همه ی ما سایه افکنده است ....اکثر ما ، در شبکه های اجتماعی عضو هستیم ....هنگامی که شعری بسیار کوتاه برایمان می رسد ، آنرا می خوانیم ....اما اشعار باند را چطور ؟!
شخصا عاشق اشعار بلند هستم ، مشروط بر داشتن کشش و جذبه ای استثنایی که مرا مجاب کند ، که ارزش گذاشتن وقتم را دارد ...اما باید بپذیریم که تعداد این افراد ، هماره کمتر و کمتر می شوند ...
اما در مواجهه با یک شعر کوتاه را ، قبل از اینکه فکر کنید آیا این شعر ، ارزش خواندن را دارد یا نه ، در عرض چند ثانیه و در یک نظر ، آنرا می خوانید ....
حال اگر این شعر. ، شعر خوبی نباشد همان لحظه آنرا فراموش می کنید ، اما اگر شعری موثر در پیام و ساختار باشد ، برای همیشه در ذهن تان ماندگار می شود ...
در این مطلب هدفم افراط در کوتاه نویسی، در حد دو واژه یا سه واژه نیست ...منظورم شعریست که بتوان آنرا در یک نظر ، در کمتر از حدود ده ثانیه آنرا خواند ( شاید بین ۶ تا ۲۵ واژه )
ضرورت شعر کوتاه را دریابیم ...
هزاره ی سوم ، هزاره ی فرصت های اندک است ...هزاره ی رقابت های بسیار سخت ....و شعر ، در این رقابت ها در انتهای صف ، دارد نفس نفس زنان می دود ....
شعر کوتاه، شاید بتواند جایگاه شایسته ی حدود چهل سال قبل شعر را دوباره ، میان مخاطبان به دست آورد ....تک بیت ها در کلاسیک و اشعار کوتاه سپید چند واژه ای، شاید بیشترین کاربرد را در سده های آینده داشته باشد ...
حسن ختام این مقال را با چند شعر کوتاه از خودم خاتمه می دهم .
شبی عاقبت
دختر خورشید را خواهم دزدید
و به جنگل خواهم گریخت...
سال هاست
به نردبانی بلند
می اندیشم ...!
###
آخرین خاطره ی بوسه هایت را
سالهاست از حافظه ی لب هایم پاک کرده ام ...
اما گردوهای این درخت
هنوز عطرِ موهای تو را می دهد ...
کاش روسریِ جامانده ات را
در باغچه چال نمی کردم ...!
###
در کوهستان فریاد می کشم ...!
نمی دانم تویی یا کوه
آن که پاسخ می دهد :
دوستت دارم... رم ...رم ... رم ...!
###
نوشته ای :
آبستن شده ام ...!
بس که هر شب
با شعرهای تو خوابیده ام ...
اسمش را خودت انتخاب کن ...!
###
خاک باغچه ام را
از گورستان آورده اند...
گل های من
آرزوهایی بزرگ
در سر دارند ...!
###
تو
سایه ی یک کروکودیل بالغی
و من
گنجشکی که لابلای دندان هایت
سیر می شوم ...
خمیازه هایت را نبند !
###
نسیم
در آبادی ما
زنی ست که سپید می سراید ...
شعرهایش را ندیده ام
چشم هایش اما
خواندنی ست ...!
ارادتمند تمام دوستان :
مسعود احمدی


0