شعرناب

از بین من تو


اگه از بین من تو یکی به آرزوش برسه حرفی نیست توی این روزگارسرد حتی یه رد پای عاشق نیست اگه نگاهت گررمتر بشه اگه قلبت وابسته تر بودش برای یک لحظه فکر کن تو از من خیلی دورتر بودی برای فراموشی خاموشی خاطرات این عاشق قصاص این وابستگی بی منطق یه جشن ساده اما شلوغ می گیرم برای من این حس دوری که واسم بودنت هر لحظه می جنگم یه دنیا تاریک روشنتر از قبل می کنم شاید من ساده باشم که بازیچه ای تو بودم هر بار که فراموشم کردی منو یک بار دیگه دل بستم بگو توی این بازی تو فکر کی بودی تو با من راه می رفتی دیگه از دست کی فراری بودی؟


0