شعرناب

عاشقانه

در خلوت و پستوی افکارم به دنبال خاطراتت میگشتم آنجا که گاهی یک دستخط , گاهی یک عکس و گاهی هم یک صدای دلنشین از تو , در لابه لای صندوقچه قدیمی خیالاتم , مرا به وجد می آورد!
راستش را بخواهی بعد از گذر سالها هنوز هم یادت مرا غافلگیر میکند, همان زیبای همیشگی , همان مهربان بی تکرار.!
جوانی ام در گذر زمان جای خود را به پختگی و جا افتادگی میدهد اما تو همان زیبای همیشگی هستی همان زیبای اولین دیداری...
تا خواستم دستت را بگیرم این تلفن لعنتی زنگ خورد!


0