شعرناب

چرا نمی توانیم با شعر امروز ارتباط برقرار کنیم؟


با نگاهی به کتاب ها ، مجلات و روزنامه ها ی حاوی شعر امروز به سادگی می توان دریافت که هنوزبعضی ازمخاطبین نتوانسته اند با این گونه شعر آشنایی پیدا کنند و در نتیجه فاصله ای بین شعر قدیم و شعر امروز بوجود آمده است به همین خاطر چنانچه بعنوان نمونه یک شعر امروز را به چند نفر نشان دهید تا منظور و مفهوم آن را بیان کنند ، شاید در بین آن عده فقط یک نفر پیدا شود که پاسخ درستی بدهد که آن یک نفر هم ممکن است شاعر باشد و یا از دور دستی بر آتش داشته باشد و این مسئله عمومیت نخواهد داشت. لوریس پرین درکتاب « شعر چیست » ترجمه آقای مصطفی رحماندوست می نویسد: « اغلب ما با شعر نو مسئله داریم ، یعنی کاملا به برداشت های خود مطمئن نیستیم زیرا قدرت گیرندگی با نوع فرستنده همخوان نیست » پس چگونه باید از شعر امروز سر در آورد و با آن ارتباط برقرارکرد. این معضلی است که مخاطب با آن روبرو می باشد.می دانیم که شعر کلام مخیل است و دارای تصویر می باشد و یا نظم است و سخنی منظوم و این موضوع برای شناخت شعر کافی است ولی برای درک مفهوم شعر کافی نخواهد بود. هرچند کتاب های متعددی به چاپ رسیده و جنبه های مختلف شعر را مورد بررسی قرار داده اند و می توانند کمک موثری در درک شعر بنمایند و هر کس به فراخور حال خود برداشت لازم را از آن ها بکند و تا اندازه ای به ماهیّت شعر پی ببرد اما آیا همه ی افراد به این منابع دسترسی دارند و اصلا قدرت خرید آن را دارند . چه بستری بهتر از همین صفحات ادبی روزنامه ها ، مجلات و سایت ها می تواند این نقیصه را بر طرف نماید بستری که در اقصی نقاط کشور گسترده است و در دسترس همه می باشد البته لازمه این کار این است که منتقدین و دست اندر کاران شعر و شاعری به کمک مخاطبین بیایند. زیرا تا زمانی که مخاطبین ، شعر امروز را درک نکنند نمی توانند با آن ارتباط و به آن دلبستگی پیدا کنند.شاهد هستیم که شاعر با توجه به علاقه و دلبستگی خود به سرودن شعر ادامه می دهد و برای رساندن پیام و احساس و نگاهش در باره انسان و زندگی و یا ماندگاری اثرش با دوندگی زیاد و هزینه کردن ، آن را به دست یک ناشر می سپارد. نهایتا نتیجه ای که حاصلش می شود این است که هزاران جلد از کتاب شعرش در انبار ناشر و یا گوشه ی از خانه خاک می خورد و اگر یکی دو کتاب شعر هم شانس این را بیابند و مورد لطف و همکاری و حمایت ناشر قرار گرفته و به مرحله ی توزیع و پخش برسند و روی میز کتاب فروشی در معرض دید و نگاه مخاطب گذاشته شوند باز هم نمی توانند ارتباط لازم را با مخاطب بر قرار کنند زیرا مخاطب با دیدن آن و ورق زدن یکی دو صفحه ، از آن ها سر در نمی آورد وکتاب را می بندد و سر جایش می گذارد.علت این عدم استقبال و تمایل در چیست؟ مگر شاعر هم و غم خود را مصروف سرودن این شعرها نکرده است ، مگر شاعر با عرق ریزی روح کوششی در جهت ارتباط انسان با انسان و انسان با طبیعت ننموده است اگر بگوییم شاعر عمری بی خوابی کشیده و دراین راه تجربه ای کسب کرده و طبیعتا\\" اشعار وی نباید به همین سادگی قابل درک و فهم باشد پس مخاطب این اشعار کیست؟ پس چگونه انتظار باید داشت که مخاطب کتابش را بخرد و شعرش را بخواند مخاطبی که تجربه شعری ندارد و شعر را درک نکند چگونه با آن ارتباط برقرارمی کند نتیجه این می شود که آن بی خوابی ها ، دوندگی ها و هزینه کردن ها به هدر خواهد رفت .به هر حال شعر نیاز به نقد و تحلیل و تفسیر دارد تا فهم و درک آن آسان شود زیرا مخاطب خود بخود و به همین سادگی نمی تواند به مفهوم وحرف و سخن شعر و شاعر آگاهی یابد. و نتیجه می گیریم که نقد و تحلیل و تفسیر شعر ، کمک موثری در جهت ارتباط و دلبستگی مخاطب با شعر را فراهم می نماید و شعر مخاطبین لازم را به دست می آورد بالطبع بدین طریق هم دلگرمی شاعر و هم زمینه آشنایی مخاطب با شعر امروز نیز فراهم می گردد.


0