شعرناب

سفر به سرزمين دور (قسمت اول)


بسم الله الرحمن الرحيم
سفر به سرزمين دور...
كنون تو را تولديست در اين وادي كه نامش زمين است...
مي بيني، مي شنوي... قادر به حركت هستي، پس حركت كن....
زمان در حال عبور است به فردا...
تو نميتواني اينجا بماني، پس با زمان عبور كن، نه قادري بماني نه قادري كنون را رها كني و در فردا باشي پس در حال باش...
حال زمان توست،‌ زمان رشد تو...
پيرامون هستي را بنگر، آري بنگر...
با گذر هر ثانيه تغييري حاصل خواهد شد...
آري... هستي با زمان در حال عبور است، ‌پس هم رنگ شو...
با زمان يكي شو كه اينگونه عبور خواهي كرد...
آري زيبايي هايست در هستي كه تو را محو تماشاي خود كرده است...
نقاشي هاي حيرت آوري كه همگان را انگشت به دهان نموده است...
نقشها را رها كن نقاش را بجوي...
ادامه دارد...


0