سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        جسور
        ارسال شده توسط

        نوید خوشنام

        در تاریخ : يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۰۵:۵۶
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۵۸ | نظرات : ۲

        باید جسور بود. آنقدر جسور، که عشق را فریاد زد و آنقدر دیوانه، که اگر شده‌ حتی برای یک بار، تمامِ دوست داشتنت را برداری و بر سرِ معشوق بکوبی.
        باید عاشق بود. آنقدر که یک شب قلبت سرریز شود از تمام ناگفته ها و خودت و دلِ دیوانه ات را برداری و سبز شوی در برابرش در گذارِ یک ‌کوچه ی تنها و تاریک و تنگ، که عرض شانه هات کیپ کند عرضِ شانه های کوچه را و تمام احساساتت را بیخِ گوشش سرش فریاد بزنی. هرکه باشی درنهایت یک بار برای همیشه باید مغز از احتمالات و معقولات و رسوماتِ منطقی بِکنی و دلت به دریا بیندازی که یا غرق شود یا شنا بیاموزد و بیایی و بگویی و بروی و او بماند و فکرِ اینکه یک مردِ دیوانه ی عاشق میخواهد یا یک زندگیِ پر از خط و خطوط منطقی .
        خودم را وصف میکنم نازنین!
        قصد دارم روزی به سراغت بیایم و میدانم که زندگی را پر از خط کشی های منطقی میخواهی و میدانم که آینده ی عاقلانه ی احمقانه ی از جوانی پیر و کوتاه داری و تو گویی انگار تمامِ عقل های دنیا را به ارث برده ای. میدانم آنقدر آسمان و ریسمان به هم میبافی و دیروز را به فردا و فردا را به فرداهاش ربط میدهی
        و آنقدر فکر میکنی و توی فکرهات غرق میشوی که دستِ آخر هم خودت ‌میمانی و یک حجم تنهایی و شانه هایی دور از دستِ سنگینِ کسی چون من و زیبایی هایی بدون استفاده که کسی برایش شعر نمیگوید و احساسی کفن شده با لَحَدی روی سرش و تمام.
        اما نمیگذارم. اجازه نمیدهم خودت و احساست را به‌گلوله های منطق بُکشی. دیوانه ات خواهم کرد زیبا!
        آنقدر دیوانه، که به فرضِ محال هم اگر خیالِ رفتن به سرم ‌بزند تمام قد بایستی و با آن نگاهِ درشت  از پایین به‌چشمهایم ‌خیره-اخم میکردی و لبِ سرخت را میگزیدی و دست هات را دورِ کمرم گره میزدی و روی نوکِ پنجه هات با بوسه ای دودِ رفتن را میپراندی از سرم.
         
        زیباست دیوانگی حضرتِ عقل. بشرطی که ‌تو دیوانه اش باشی.
        دیوانگی عالمی دارد و ما دیوانگان ... بگذار، روزِ عید دیدنیِ لب هامان برایت توضیح‌ خواهم داد.
         
        نوید خوشنام سه شنبه 30 تیر 94

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۹۸۰۶ در تاریخ يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۰۵:۵۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        نازنین کریمی
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۳:۴۶
        بسیار زیبا و بی نظیر بود جناب خوشنام
        درود و هزاران درود به شما و قلم زیبای شماخندانک
        چهارشنبه ۶ فروردين ۱۳۹۹ ۰۹:۴۸
        سلام

        سال نو مبارک خندانک

        کاش می شد ته این جمله رو عوض کنی

        اگر شده‌ حتی برای یک بار، تمامِ دوست داشتنت را برداری و بر سرِ معشوق بکوبی.

        منظورم بر سر معشوق کوبیدن بود. مثلا یه چیز دیگه به جاش بیاری
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0