سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      سهمیه بندی
      ارسال شده توسط

      منوچهر فتیان پور (راد)

      در تاریخ : دوشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۸ ۰۳:۳۳
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۰۶ | نظرات : ۲

      ببخش تا عبور آزاد شوی
       
      درزمان جنگ  تحمیلی بدلیل کمبود مواد غذایی برخی ازاجناس سهمیه بندی شده بودوباید مردم برای آنها توی صف طولانی درمغازه عاملین توزیع جنس مواد خوراکی کوپنی می ایستادند، تا الا نوبتشون برسه وگیرشون بیادونیازشون برطرف شه .
       
      بعضی ازعاملین به عناوین مختلف اجناس دیگر را با اجناس کوپنی به مردم تحمیل می کردنداز این اجناس کلی سود می بردند یک روز ازطرف  فرمانداری آمده بودن ازمغازه هابرای جمع آوری کمک به جبهه بازدید داشته باشند  به مغازه محله که رسید ند .
       گفتند بنا برتصمیمات گرفته  بایدهرمغازه مبلغ 5000هزارتومان به حساب کمک به جبهه های جنگ واریزکنن مغازه سرمحل گفت ندارم بدم  از کجا بدم
      یکی ازبازرسین بهش گفتند : نداری  یعنی  چه ،ندارم نمی شه حرف
      مغازه دارگفت :آخه چه درآمدی دارم که کمک کنم
      بازرسس  گفت :بابا با یک توزیع جنس  کوپنی  پولش  در میاری  بیش  از این هاست
      گفت چطوری آخه   مگه میشه
      بازرس گفت : بابا تخم مرغ می خواهی توزیع کنی 4تا کیک فنجونی یا ربع جوجه باش بفروش
      گفت بابا مردم چی  میکن
      هرکه هرچه می خواد بگه  ، بگه
      شما کارخودت بکن!
      اگه بخوان شکایت کنن میان پبش ما!
      مغازه دارناچاراً کمک خودش را کرد،دید این  کار  که  کرد  روز  بروزمشتریانش بیشترودرآمدش هم بیشتر می شه.!
      رفت پیگیر شد گفت من  حاضرم  اگه  اجناس دیگه که کوپنی هست عاملیت بگیرم  به مردم خدمت کرده باشم وهم به جبهه خلاصه امتیاز توزیع برنج وقند وشکر گرفت حالا وقتی کوپن اعلام می شد مثلاًقند
      می گفت یک بسته چای باید باش ببری   
      ایشون روز بروز وضع مالیش خوب می شد!
      مردم چون می دیدن بعضی ازکارکنان خرید می کنه چیزی نمی گن یه عادت شد براشون هرجنسی را باکالای دیگر خرید می کردن صداشون درنمی آمداینکه مغازه دار با یک مبلغ جزئی به دولت  تونست نه تنها فروشنده معروفی بشه علاوه برآن یک فرد پولدارمعروفی هم بشه
       
      خاطره کوچکی ازدوران مشاغل آزاد وشیوه فروشندگی افراد سود طلب
      منو چهر فتیان پور(راد)
       

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۹۷۱۷ در تاریخ دوشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۸ ۰۳:۳۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      شعله(مریم.هزارجریبی)
      دوشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۸ ۱۳:۳۲
      درود استادگرامی
      خشت اول را نهد معمار کج
      تا ثریا میرود دیوار کج

      این است که شرایطمان اینچنین است.
      خیلی خیلی ممنون ازین حقیقت تلخ و اما اموزنده ای که به رشته تحریر دراوردید.
      منوچهر فتیان پور (راد)
      منوچهر فتیان پور (راد)
      پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۸ ۰۰:۰۰

      سلام
      هزاران درود برشما شاعر فهیم و گرامی شعله (م جلیلی) حضورتان باعث افتخاروتاییدتان موجب توفیق سرور
      خندانک سپاس خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0