سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        داستان جالب (تجزیه و ترکیب !)
        ارسال شده توسط

        امیرنادر

        در تاریخ : سه شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۶ ۱۴:۲۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۷۶ | نظرات : ۹

        روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟…. بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد! مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!
         منبع نت

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۸۵۶۲ در تاریخ سه شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۶ ۱۴:۲۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۶ ۱۱:۲۲
        سلام


        عالی


        ترکیب ِ عِنَب وَ آفتاب آمده است
        از آب و گِلی ... کلوخ \"عتاب\" آمده است

        دریاب چو عنصری به عنصرها گشت ...
        دردست و زِ فهم ِ آن عذاب آمده است
        (طاهره حسین زاده)


        البته این مطلب و استدلال از علی (ع) است نه بهلول .

        امیرنادر
        امیرنادر
        سه شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۶ ۱۱:۳۶
        سلام. خیلی ممنونم. اما اون داستان هم شبیه همینه اما قضیه دیگه هستش. ولی از اینکه اطلاعاتتون زیاده جای شکی نیست و خیلی خوشحالم که نظر میدید و استفاده میکنم. مخصوصا مباحث مذهبی
        ارسال پاسخ
        علی رفیــــعی وردنجانی
        دوشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۶ ۱۳:۰۴
        سلام و درود
        مطلب بسیار عالی و تامل برانگیز... که البته همانطور که استاد بانوحسین زاده بیان داشته اند شرح استدلال از مولاامیرالمومنین حضرت امام علی علیه السلام نقل شده است .
        امیرنادر
        امیرنادر
        سه شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۶ ۱۱:۳۳
        سلام .خیلی ممنونم. داستان شبیه بهم زیاده مثلا همین داستان
        روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید : من امام صادق ( ع) را قبول دارم اما در سه مورد با او کاملا مخالفم !

        یک اینکه می گوید : خداوند دیده نمی شود، پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد
        دوم می گوید : خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند، در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد
        سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد، در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد

        بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد..اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت !
        استاد و شاگردان در پی او افتادند
        و او را به نزد خلیفه آوردند. خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست !

        بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟
        گفت : نه . بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد
        ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد!
        ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم. استاد دلایل بهلول دیوانه را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت !!!
        ارسال پاسخ
        عمادالدین صفائی(صاد)
        سه شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۶ ۱۹:۳۸
        سلام...جالب بود🌹
        امیرنادر
        امیرنادر
        چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۶ ۱۳:۰۱
        سلام. خیلی ممنونم
        ارسال پاسخ
         موسی عباسی مقدم
        جمعه ۶ بهمن ۱۳۹۶ ۱۲:۴۱
        درود بزرگوار خیلی جالب بود خندانک خندانک خندانک
        امیرنادر
        امیرنادر
        جمعه ۶ بهمن ۱۳۹۶ ۲۱:۳۰
        سلام استاد. خیلی ممنونم.
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0