سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        جهان هیچم
        ارسال شده توسط

        علی رفیعی وردنجانی

        در تاریخ : چهارشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۵ ۱۴:۵۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۴۷۴ | نظرات : ۰

        درخیابان که راه می رفتم از آسمان آب پرتقالی می بارید و مردم با چترهای آبی وارونه ، به مانند قیفی شکسته با ترجمانی مدرن و امروزی ، گوش هایی دراز و دست هایی کشیده ، رقص کنان سایه به سایه با معشوق قدم می زدند . در خیابان که راه می رفتم شور و شوق تعدادی از انسان های دیروزی را دیدم که از فردای جنگ و بمب و خونریزی و داعش خبر می دادند . در خیابان که راه نمی رفتم ، در خانه نشسته بودم و پاهایم را چنان بر روی هم انداخته بودم که گویی امروز روز آخر است و دیروز هرگز تکرار نخواهد شد . کمی بعد از کشیدن سیگار لب بر لب لیوان گذاشتم و آغوش خود را با بخار چای و تریاک گرم کردم ؛ تلوزیون در همه این لحظات روشن بود و برف از سر و کولش پایین می ریخت تا این که منفجر شد و هرچه زده بودم پرید . کبوتری ناگهان از پشت بام خانه مان پرید ؛ افتاده در قفس ؛ حوض ، خونی رنگ بود ، مردها می رقصیدند و زنها تا ارنج دستهاشان در گِل بود و ورز می داند . اندامم درد شدیدی گرفت و از خواب پریدم ، مادر با عجله بالا سرم امد و چیزی نگفت ، پدر تو گوشی منحصر به فردی را به صورتم مالید ، صدایی که هم اکنون می شنوید ، آوای کشتی های غرق شده در تنگه است ، البته این خبر را شورای شهر تکذیب کرده و در جهان های هیچم هیچ چیزی به هیچ چیزمان ربطی ندارد . راستی این هجمه از اطلاعات آزاردهنده در مقیاس یک چرت و پرت به تمام معنا چه معنایی می تواند داشته باشد . تنها می توان عاشق ماند و تا ابد درد کشید و در انتظار گودو بود .
        نویسنده علی رفیعی رودنجانی

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۷۷۱۰ در تاریخ چهارشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۵ ۱۴:۵۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۳ شاعر این مطلب را خوانده اند

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        صحبت پارکی(صُبی)

        ،

        شاهدخت

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0